مرحوم میریان از اعضای بیت امام در خاطرات خود در اینباره میگوید: «حساب و كتابهای منزل امام دست من بود. بچهها هر چه برای منزل میگرفتند، صورت میآورند من مینوشتم، بعد صورت حساب را میدادم دست آقای صانعی، پولش را میگرفتم، چون حضرت امام ماه به ماه خرج خانهشان مشخص بود. یک مقدار مشخصی برای منزل خودش گذاشته، همیشه و آن حد باید خرج بشود اگر زیادتر میشد از ماه آینده باید كم شود. دو قلم جنس بود كه مال دو تا از دخترهای امام بود، خرج منزلشان را من داده بودم، یكی منزل آقای بروجردی یكی هم ماشین آقای انصاری.
خوب چون اوایل كار بود و من رویم نشده بود كه مثلاً به منزل آقای بروجردی بگویم آقا پول بده، من آنقدر جنس برایتان گرفتم. من آمدم و این دو قلم جنس را بعد از مدتی كه مانده بود نوشتم توی صورت حساب آقا، دادم آقای صانعی و آقای صانعی هم به من پولش را دادند بعد صورت حساب رفت دست امام.
امام نگاه میكردند، كنترل میكردند اگر ایراد و اشتباهی داشت بلافاصله خبر میدادند. صورتحساب رفت نزد حضرت امام. ایشان یك مطالعهای كرده بود گفته بود این دو تا قلم نباید در این صورت میآمد. فوراً حاج احمد آقا را خواسته بود با ناراحتی كه این دو قلم چی بوده؟ دیدم حاج احمد آمد دفتر و گفت میریان گفتم بله! گفت این پولها را شما گرفتهاید؟ گفتم بله، گفت این دو قلم چیه؟ گفتم آقا این دو قلم مربوط به خواهرتان است و آن یك قلم هم مربوط به آقای انصاری در حال مأموریت بوده خرج ماشینش بوده، گفت امام فرموده حق ندارید یک قران برای فامیل و دختر من از بیتالمال خرج كنید، هر كسی را باید خرجش را از خودش بگیرید و امام خیلی ناراحت شدند. حتی من كه پسر امام هستم صورت حساب من را باید جداگانه بدهی، حتی نان كه برای من میگیری نان آقا باید مشخص باشد، نان دختر مشخص باشد. نان منزل من هم باید مشخص باشد و پولش را از من بگیری نكند از آقا بگیری، آقا گفته است كه از این به بعد حق اینکه یک قران از بیتالمال یا دفتر بخواهی خرج اینها بكنی نداری، گفتیم چشم آقاجان.
حضرت امام خدمهای داشتند در منزل كه سید بود و از قدیم هم با آقا بود، چند سالی بود خانه آقا بود او یک كیلو سبزی خوردن گرفته بود، وقتی آورده بود برود توی حیاط، آقا كه قدم میزد سبزیها را دید یک كیلو گرفته بود. باید نیمكیلو میگرفت، آقا فرموده بودند چقدر گرفتهای؟ گفت یک كیلو، گفت مصرف ما چقدر است؟ گفت نمیدانم آقا، گفت مصرف ما نیمكیلو است. نیمكیلویش را یا برگردان دفتر، یا برو پس بده. فوراً نصف كرده بودند نصفش را آورده بودند اینجا. گفتند بعد از این هم نیمكیلو، چون مصرف ما نیمكیلو است نباید و یك جمله كه بعضی وقتها فكر میكنم امام همین بعد را داشته بعد، نه این بعد را نداشته میگویند آن زمانی كه میدانست باید نیمكیلو سبزی مصرف شود نیمكیلو سبزی مصرف میشد، زمانی كه میدانست باید یك كیلو مصرف بشود یک كیلو مصرف میشد.
زمانی كه میرفت نماز شب بخواند با یک لامپ 25 آمپر زندگی میكرد یک نماز میخواست بخواند. چون نور همان قدر بس است. زمانی كه میخواست مطالعه بكند یک لامپ 200 مصرف میكرد یعنی دست عدل حضرت علی، همین طور است كه هر چیز را به جای خودش مصرف میكند. لامپ 25 آمپر همیشه باشد نه. زمانی كه میخواستند قرآن بخوانند لامپ 200 مصرف میكردند، روشنایی باید كافی باشد، زمانی هم كه میخواهد از اتاق پایش را بگذارد بیرون، خاموش میكرد.»
منبع : دفاع پرس
ارسال نظرات