09 فروردين 1399 - 12:57

صنعتی به نام «کمک‌های بشردوستانه بین المللی»

مایکل برنت استاد علوم سیاسی دانشگاه جورج واشنگتن و توماس ویس استاد دانشگاه نیویورک در کتابی ماهیت، دوره‌ها، اهداف و نتایج کمک‌های بشردوستانه سازمان‌های غیردولت و نهادهای مدنی را زیر ذره‌بین میرند.
کد خبر : 5753

پایگاه رهنما:

 

دو استاد علوم سیاسی آمریکا در کتاب جنجالی «بشردوستی در منجلاب؛ آن‌جا که فرشتگان شجاعت گام برداشتن ندارند» کمک‌های بشردوستانه و خیرخواهانه را به عنوان یک صنعت واقعی که در سال نزدیک به ۱۸ میلیارد دلار درآمد دارد، معرفی می‌کنند. از نظر آنان رشد چشمگیر نهادهای خیریه و بنیادهای بشردوستانه بین‌المللی با بودجه‌های دولتی، اهداف عملیاتی دولت‌های امپریالیستی را برای نفوذ و دخالت در امور داخلی کشورها فراهم می‌کند. کتاب با بررسی تاریخی این نوع نگاه به فعالیت‌های بشردوستانه آغاز می‌شود و با بررسی موشکافانه فعالیت‌های سازمان‌های خیریه ادامه می‌یابد.

اشارات کتاب به نزدیکی سازمان سیا و برخی از نهادهای خیریه و بشردوستی مثل سازمان «پزشکان بدون مرز» قابل اعتناست. همان سازمانی که ادعای دروغین حمله شیمیایی دولت بشار اسد به غوطه شرقی را نخستین بار اعلام کرد و رئیس آن، برنارد کوشنر، از وزرای باسابقه جناح راستی دولت سارکوزی در فرانسه مرتباً می‌پرسید: «پس هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی کجایند» [تا حمله به سوریه را آغاز کنند].

۳۷ هزار سازمان و بنیاد خیریه و همچنان دومیلیارد نفر فقیر

نویسندگان در مقدمه تصریح می‌کنند استفاده از جذابیت‌ کمک‌های بشردوستانه برای پیشبرد اهداف و عملیات‌های امپریالیستی چیز جدیدی نیست. مارکسیست‌ها برای سالیان طولانی منافع طبقاتی خود را پشت اشک تمساح خود پنهان می‌کردند تا دوره‌های جدیدی از اشغال و غارت دیگر کشورها را به اسم انسان‌دوستی و اخلاق‌گرایی آغاز کنند. نزدیک به ۳۷ هزار سازمان و بنیاد خیریه برای درمان بیماری‌ها، تأمین غذا و اعطای وام‌ در جهان فعالیت دارند. برخی مثل سازمان پزشکان بدون مرز (MSF) به صورت مشخص با سیا همکاری دارند و به عنوان عوامل اطلاعاتی قدرت‌های امپریالیستی عمل می‌کنند.

برنت و ویس صنعت بشردوستی را به سه دوره تولد (۱۸۶۴-۱۹۴۵)، ساختارسازی (۱۹۴۵-۱۹۸۹) و دوره پس از جنگ سرد تقسیم می‌کنند. به رغم افزایش فعالان این صنعت و بالا رفتن حجم کمک‌های جمع‌آوری شده، از نظر فیلیپ گورویچ، روزنامه‌نگار آمریکایی که در پوشش بحران رواندا فعالیت مؤثری داشت «کمک‌های بشردوستانه بیش از آنکه خوب باشد، ضرر داشته است». «جان اج‌لند» معاون دبیرکل سازمان ملل در امور بشردوستانه معتقد است «جهان از نظر اجتماعی از نسل‌های گذشته ناعادلانه‌تر شده. دومیلیارد فقیر روی کره زمین همچنان با همان وضع سابق روزگار می‌گذرانند».

به نام بشردوستی، به کام امپریالیسم

بخش ابتدایی کتاب پر است از نمونه‌های تاریخی اقدامات خیرخواهانه و حمایتگرانه از زخمی‌ها و مجروحین جنگ‌ها و قحطی‌ها که سرنوشت منازعه را به نفع قدرت‌های غربی تغییر داده است. از نظر نویسندگان، اخلاق‌گرایی در دوره استعمار توصیف و ترویج شد تا منافع تمدن غربی به توده‌ها تحمیل شود. یا عملیات «قحطی‌زدایی» هربرت هوور در سال ۱۹۱۸ با هدف تضعیف انقلاب بلشویک صورت گرفت. اقدامات خیرخواهانه در آفریقا دائماً با برچسب‌های نژادی همراه بود. اما بزرگترین چالش اخلاقی که منجر به عذرخواهی صلیب سرخ در سال ۱۹۹۶ شد، موضوع رفتار نازی‌ها با یهودیان در اردوگاه‌های کار اجباری بود. اگرچه این نهادِ ترازِ بشردوستی و انسان‌گرایی از رفتار نازی‌ها با یهودیان مطلع بود، اما ترجیح داد از ترس از دست دادن دسترسی به اردوگاه‌ها، حقیقت را مخفی کند. اینجاست که نویسندگان کتاب می‌گویند چنین سازمان‌هایی به شدت در رفع فقر و رنج ناتوانند. مثال‌های این دو استاد دانشگاه در دوران جنگ سرد تکان‌دهنده‌تر است. برای نمونه، در دوره تلاش دولت ریگان برای سرنگونی دولت وقت نیکاراگوئه، کمک‌های بشردوستانه تنها به مناطقی منتقل می‌شد که تحت کنترل متحد آمریکا بودند.

حقوق بشر و نوع‌دوستی، نسخه جدید هژمونی آمریکا

بخش سوم کتاب با یک پرسش اساسی آغاز می‌شود: «چرا پس از فروپاشی شوروی ناگهان بودجه فعالیت‌های حقوق بشری سه برابر شد؟» بر اساس دیدگاه این دو استاد علوم سیاسی، پس از فروپاشی شوروی، فرصتی برای ایالات متحده برای کسب هژمونی جهانی پیدا شد. در دهه ۱۹۹۰، عملیات‌های نظامی آمریکا در بخش‌های مختلف از جمله چاد، عراق، سومالی، صربستان، پاناما، هندوراس و لبنان به ناگاه فوران یافت. اما آمریکا برای شکل دادن به نظم جدید جهانی به اهرمی مؤثرتر نیاز داشت. مقاومت کشورها در برابر نظامی‌گری آمریکا و هزینه‌های هنگفت در عملیات‌های نظامی، آمریکا را به این نتیجه رساند که در صنعت بشردوستی سرمایه‌گذاری کند، از ۲ میلیارد دلار در سال ۱۹۹۰ به ۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۰ و بعد هم ۱۸ میلیارد دلار تا سال ۲۰۰۸. جنبش اعتراضی ضدجنگ در مقابل لباس جدید امپریالیسم یعنی حقوق بشر و بشردوستی لب به تحسین گشود، طبقه متوسط بالا و حتی بخش از چپ‌گرایان ضدآمریکایی.

ترکیب بشردوستی و نظامی‌گری در دوران پس از ۱۱ سپتامبر

در بخش پایانی کتاب، نویسندگان تأکید می‌کنند سازمان‌های بشردوستانه بیشتر از هر زمان دیگری با نهادهای امنیتی و سازمان‌های نظامی ادغام شده‌اند: «بر اساس نگرش آمریکا و قدرت‌های غربی، ضدتروریسم و بشردوستی هم‌راستا هستند». از سال ۲۰۰۲، ارتش ایالات متحده نسبت به میزان و مقصد کمک‌های بشردوستانه تصمیم می‌گیرد. تقریباً بیش از نیمی از کمک‌های بشردوستانه سازمان ملل به افغانستان صرف عملیات‌های نظامی ارتش آمریکا در این کشور شده است. در سال ۲۰۰۱، کالین پاول، وزیر خارجه وقت آمریکا تصریح کرد: «همان گونه که سربازان ارتش ما و دیپلمات‌های ما در خط مقدم جنگ برای آزادی می‌جنگند، سازمان‌های غیردولتی اهرم‌های قدرتمندتری برای ما هستند و بخش مهمی از تیم رزمی ما به حساب می‌آیند».

منبع: مشرق

ارسال نظرات