گزارش تحلیلی از یک توافق نمایشی
شنبه دهم اسفندماه جاری توافقی چهارصفحهای در دوحه قطر بین آمریکا و طالبان افغانستان به امضا رسید که بر اساس آن، قرار است آمریکاییها از افغانستان در یک دوره زمانی مشخص خارج شده که انتظار میرود بهتبع آن، با تصمیمی هم که پارلمان عراق برای خروج آمریکا از این کشور گرفته است، سربازان آمریکایی از کل منطقه غرب آسیا خارج شوند
پایگاه رهنما:
شنبه دهم اسفندماه جاری توافقی چهارصفحهای در دوحه قطر بین آمریکا و طالبان افغانستان به امضا رسید که بر اساس آن، قرار است آمریکاییها از افغانستان در یک دوره زمانی مشخص خارج شده که انتظار میرود بهتبع آن، با تصمیمی هم که پارلمان عراق برای خروج آمریکا از این کشور گرفته است، سربازان آمریکایی از کل منطقه غرب آسیا خارج شوند. در توافقنامه زلمای خلیل زاد (نماینده ویژه آمریکا در امور افغانستان) با ملا عبدالغنی برادر، معاون سیاسی طالبان، اینگونه مقرر شده است که ۱۳۰۰۰ نیروی آمریکایی در طول ۱۴ ماه، خاک افغانستان را ترک و بهغیراز هیئت سیاسی مرسوم بین کشورها، هیچ آمریکایی در خاک این کشور باقی نماند. طالبان نیز متعهد شده است که با القاعده قطع رابطه کرده و به فرایند مبارزه با داعش در این کشور بپیوندد. به ثمر رسیدن یازده دور مذاکره در طول دو سال با طالبان و پایان یافتن چهار دهه خشونت و بیست سال حضور آمریکا در افغانستان، حاصل وعدهای است که دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۶ میلادی مبنی بر خارج کردن نیروهای آمریکایی از غرب آسیا (خاورمیانه) داده بود. درصورتیکه این توافق عملیاتی شود که امید چندانی به اجرایی شدن آن با توجه به سابقه گذشته آن نمیرود، علاوه بر تحقق یکی از برنامههای اساسی ایران پس از شهادت سردار سلیمانی مبنی بر لزوم اخراج آمریکا از منطقه، برخی با خوشبینی این توافق را بهنوعی شکلگیری افغانستانی نسبتاً امنتر با روابطی بسیار نزدیکتر و بهینهتر (از جهات مختلف سیاسی، امنیتی و اقتصادی) با جمهوری اسلامی ایران ارزیابی میکنند. هرچند تجربه گذشته ثابت کرده است هر جا که یکطرف توافق آن آمریکا بوده، نهتنها منافع آن توافق برای جمهوری اسلامی آوردهای نداشته است، بلکه بالعکس، منافع موجود ایران را نیز تحتالشعاع قرار داده است. هرچند که در دیدار آذرماه ملا عبدالغنی برادر با محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران، بر خروج نیروهای آمریکایی، تشکیل دولت همهشمول و آغاز مذاکرات بین الافغانی نیز تأکید بود، اما این خواسته همیشگی ایران بوده است و میدانیم که هر جا که بحث امنیت و منافع ایران در میان باشد حتماً آمریکاییها مانعتراشی کرده و از تحقق آن جلوگیری میکنند. واقعیت آن است که امنیت در افغانستان بخش مهمی از پازل منطقهای امنیت برای ایران است و استقرار صلح واقعی و بومی در منطقه از خواستههای اصلی ایران در مدیریت تحولات منطقهای در چهار دهه اخیر بوده است.
اما چرا نمیتوان به توافق دهم اسفند آمریکا با طالبان خوشبین بود و ابهامات این توافق را در چه مواردی باید دید:
۱-آیا همزمانی نمایش اشرف غنی؛ رئیسجمهور افغانستان و وزیر دفاع آمریکا در کابل و امضای خلیل زاد با ملاعبدالغنی نماینده طالبان در دوحه، برای اغفال طالبان و گروههای ناراضی حضور آمریکا در افغانستان و از سوی دیگر، بیانگر روحیه دادن به دولت کابل برای حمایت در مرحله اول عقبنشینی آمریکا از افغانستان و رفع عوارض ناشی از خلأ گام اول خروج رسمی آمریکا از این کشور است.
۲- سؤال مهمی که با این توافق از همین روز نخست، در ذهنها نقشبست، این است که آیا وضعیت کاهش خشونت در این کشور که دقیقاً ۲۰ سال است در زیر سایه جنگ و تجاوز آمریکا قرار دارد با این توافق، به وضعیت آتشبس دائم بین طالبان و حکومت افغانستان منتهی خواهد شد؟ با توجه به گرایشهای متفاوت در میان طالبان این ابهام وجود دارد مثلاً با کوچکترین اقدامی توسط گروهی از طالبان، آمریکاییها بهانه پیدا کنند تا توافق خود را با طالبان را نقض کنند. این نگرانی را میتوان از این سخن پمپئو کاملاً درک کرد که بلافاصله پس از توافق گفت: عمل کردن طالبان به تعهداتش باعث خواهد شد ما نیروهای خود را از افغانستان خارج کنیم و اگر طالبان به تعهداتش عمل نکند، ایالاتمتحده هر اقدامی که لازم باشد صورت خواهد داد.
۳-آیا نمایش دو تبعه افغانستانی خلیلزاد و ملاعبدالغنی برادر پای سند عقبنشینی نیروهای آمریکا در دو مرحله، یک نمایش فریب است یا اینکه اعتبار حقوقی و قانونی لازم را برای تضمین کافی به همراه خواهد داشت؟! خیلیها این سؤال را مطرح میکنند که گروه امضاکننده سند توافق با آمریکا، نمایندگی همه گروههای افغانی را بر عهده نداشتند و علاوه بر آن، آمریکاییها خودشان نمایندگی دولت افغانستان را بر عهده داشتند و تازه همین گروه امضاکننده هم مستقیماً با طالبان ننشسته و سنگهای خود را وا نکندهاند؛ لذا همین روند اشتباه، باعث بقای این توافق نخواهد شد. ۴-آیا پروسه آزادی کامل زندانیان طالبان که شروط اولیه طالبان با آمریکا بوده تا بعدازآن، مذاکرات بین الافغانی آغاز گردد به معنای این نیست که آمریکاییها قبل از هر چیز، حق حاکمیت دولت کابل را در شروط فیمابین با آمریکا، پیشفروش کردهاند و دیگر ابزاری برای اعمال شرایط که دولت کابل بتواند بر سر آن چانهزنی کند، برای مذاکرات بین الافغانی باقی گذاشته نشده است.
۵- آیا تفاهم بین طالبان و آمریکا، یک قمار شکلی با بازی کسب مرور زمان نیست تا اینکه طالبان در طی ۱۴ ماه تا مرحله خروج نهایی از افغانستان ساکت باقی بماند و درآزمون میزان پای بندی برای اتمام خشونت و گذر زمان بهویژه در بازه ۸ ماه آینده تا انتخابات نوامبر برای انتخاب ترامپ، با موضوع آرامسازی طالبان برای افزایش پایگاههای رأی او، ارزیابی نمیگردد.
۶- آیا طالبان با این وزن اعتباری که کسب کرده حاضر خواهند شد ازاینپس با دولت و جناحهای متزلزل و ضعیف شده افغانستانی که از خلال عوارض ناشی از انتخابات ریاست جمهوری و فاقد حاکمیت مشروع و منسجم در این کشور وارد معامله و گفتمان ملی بر اساس شرایط برابر شود و تعبیر دیگر، آیا این طالبان که آمریکاییها چنین وزنی به آنها داده است، ازاینپس حاضر خواهند شد به دموکراسی در افغانستان پایبند بوده و راهبرد یک رأی برای هر افغانی را پذیرا باشند. ۷-آیا بازیگران جهانی و منطقهای مؤثری همچون روسیه، چین، پاکستان، ایران و هند در مرحله بعد از امضای توافق طالبان و آمریکا، حاضر میشوند منافع آنها در بستر این توافق زیر سؤال برود. آنچه مشخص است این است که بلافاصله با امضای این توافق، سخنگوی وزارت خارجه کشورمان ضمن تأکید بر استقرار امنیت پایدار در افغانستان، اعلام کرد چنین توافقی که طرفین ذینفع در آن حضور نداشتند، مشروعیت ندارد. به نظر میرسد جمهوری اسلامی بهدرستی موضوع این توافق را رصد کرده و میداند در خصوص اراده آمریکا نمیتواند به نمایشهای ظاهری مقامات غیر متعهد و غیرصادق واشنگتن اطمینان و بسنده کند و مقامات فعلی آمریکا تاکنون، تمامی توافقات را نقض و زیر پا گذاردهاند و اصولاً غیرقابلاعتماد هستند و مردم افغانستان میبایست بر اساس یک اراده و شالوده افغانی - افغانی، راهبردهای خود را برای توسعه و ترقی افغانستان استوار سازند نه بر اساس این توافقاتی که بسته و خودشان ناقض آن خواهند بود. همچون توافق امنیتی که با دولت عراق بستند و امروز با زدن مراکز نظامی آنها در این کشور، ناقض آن شدهاند.
ارسال نظرات