خطبههای رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه تاریخی ۲۷ دی ماه نکات بسیار مهمی داشت که یکی از مهمترین آنها زنده کردن دو موفقیت شگفتانگیز جبهه حق علیه باطل بود.
پایگاه رهنما:
رهبر انقلاب در ابتدای این خطبه با استناد به آیاتی در قرآن کریم که اشاره به روز نجات قوم حضرت موسی از دست فرعونیان است میفرمایند: «من امروز میخواهم دربارهی ایّام الله صحبت کنم؛ چراکه ایامالله مهم است». منظور رهبر از ایامالله چه بود؟ ایشان ابتدا تعریف این واژه را اینطور بیان میفرمایند: «یومالله یعنی چه؟ یعنی آن روزی که دست قدرت خدا را انسان در حوادث مشاهده میکند». سپس به دو ایامالله که اخیراً به وقوع پیوست اشاره میکنند. یکی بدرقه میلیونی شهید سلیمانی در ایران و عراق بود. دیگری هم، در هم کوبیده شدن پایگاه آمریکایی در عراق بود. رهبر انقلاب آنچه در این دو روز اتفاق افتاد را نتیجه هیچ عاملی جز قدرت خدا ندانستند. ایشان در ادامه باز هم تأکید بیشتری میکنند و میفرمایند اینها، روزهای نقطه عطف تاریخ هستند و روزهای تاریخساز به شما میروند؛ اما این تأکیدات و توجه زیاد به چه علت است؟ علت انتخاب این موضوع برای خطبهها چه بود؟ به چه علت بعدازاین نماز جمعه، دشمنان در رسانههایشان تلاش میکنند اهمیت خطبههای رهبری را زیر سؤال ببرند و اینطور القا کنند که این خطبهها با هیچ حرف تازهای همراه نبوده است؟ رسانههای عبری، عربی، غربی با این اقدام، کدام خط و سیاست رسانهای را دنبال میکنند؟ حقیقت آن است که برگزاری این نماز جمعه، اگرچه از بسیاری جهات حائز اهمیت بوده است، اما به نظر میرسد یکی از مهمترین علتهای آن مقابله شخص رهبری با انحراف رسانهای دشمن بود. این انحراف بهقدری حائز اهمیت بود که رهبر انقلاب خودشان پا به میدان گذاشتند و اجازه ندادند کمکاری و انفعال رسانههای داخلی در مقابل حمله رسانههای دشمن، افکار عمومی را منحرف کند. در طول یک هفته دو اتفاق بسیار بزرگ رخ داد. اتفاق اول، تشییع میلیونی مردم ایران و عراق برای شهید سلیمانی بود که با تظاهرات اعتراضی و اعلام همبستگی آزادیخواهان سراسر جهان همراه شد.
این حادثه جهانی، معنایی جز قدرت گرفتن گفتمان مقاومت در برابر ظلم نداشت. قدرتی که نتیجه مستقیم حمایت مردم و آزادیخواهان بود نه مستکبران و صاحبان قدرت مادی. اتفاق دوم هم که به وقوع پیوست، موشکباران پایگاه آمریکایی و ناتوانی آمریکا برای پاسخ به این اقدام بود. معنای این حادثه هم، فروریختن هیمنه آمریکا در چشم جهانیان بود. شاید تا پیش از این، هیچکس ایده حمله به پایگاههای آمریکایی را در ذهن خود هم تصور نمیکرد؛ اما این حمله با حمایت مظلومان به وقوع پیوست و آمریکا هم پاسخی برای ارائه نداشت. این بیپاسخی توانست جمله تاریخی امام (ره) را در ذهنها زنده کند که «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند». این دو پیروزی بزرگ در دنیای واقعی به وقوع پیوست و حتی فضای رسانهای دشمن هم در برابر آن در انفعال قرار گرفت؛ اما حادثه سقوط هواپیما باعث شد دشمن تضعیفشده، خوشحال شود و از سردرگمی در بیاید. سقوط هواپیما، نقطه امید دشمن برای رهایی از اوج حقارت بود. رسانههای معاند فارسیزبان با سقوط هواپیما جان تازه گرفتند و خیلی زود خط سیر رسانهای خود را مشخص کردند. هدف یک جمله بود. انحراف ذهنها از ذلت آمریکا و حمایت میلیونی مردم از مقاومت، به سمت حادثه سقوط هواپیما. اخبار چند روز قبل باید بهکلی فراموش میشد و همه خبرها و تحلیلها حول محور ناکارآمدی ایران میچرخید. سقوط هواپیما برای رسانههای معاند حکم تنوری را داشت که باید تا داغ بود انواع اتهامات و حملات را به ایران میچسباندند و نهایت بهرهبرداری را از آن میکردند. درواقع آنها با پررنگ کردن این حادثه با یک تیر دو نشان میزدند. یکی فراموشی تحقیر آمریکا و دیگری تضعیف ایران و تلاش در جهت تفرقهافکنی میان ملت. اتهام به فریب، دروغگویی، ناکارآمدی، بیاهمیتی به جان افراد و... در حالی در گوش مردم شب و روز تکرار میشد که دولت آمریکا در همین چند هفته متهم اصلی این اتهامات بود.
ترور شهید سلیمانی به بهانه دروغینی همچون طراحی کشتار مردم آمریکا، ناکارآمدی و ناتوانی آمریکا در مقابل حمله ایران، بیاهمیتی آمریکا به درخطر انداختن جان میلیونها انسان با اقدامات تنشزا و... دلایلی بود که باید آمریکا را محکوم میکرد و این دولت را مقابل مردم جهان پاسخگو میکرد؛ اما پروپاگاندای فریب آنها قوی بود. آنقدر قوی که حتی عدهای در داخل کشور نیز تحت تاثیر تبلیغات فریبدهنده آنها را خوردند و با بازی در زمین دشمن جبهه خودی را محکوم کردند. سقوط هواپیما، برگ برنده دشمن شکستخورده بود و رسانههایشان با اتکا به آن تلاش کردند جای ظالم و مظلوم را در ذهنها تغییر دهند. متأسفانه حمایت مالی گزاف از این رسانهها و تکرار هماهنگ این اتهامات در دهها شبکه تلویزیونی باعث شد عملیات فریب آنها در افکار عمومی تأثیرگذار شود و حقایق را به حاشیه ببرد و منافع ملی، مهمترین موضوعی هستند که در این فریبکاری رسانهای قربانی میشوند. در چنین وضعیتی بود که رهبر انقلاب با تصمیم هوشمندانه خود خطبههای نماز جمعه را برای بیان حقایق انتخاب کردند. این خطبههای تاریخی در مقابل این عملیات فریب ایستاد و اجازه نداد حقایق در ذهنها فراموش شوند. حالا بهتر میتوان دلایل کماهمیت جلوه دادن خطبههای رهبری را در رسانههای معاند، فهمید. آنها تلاش کردند خطبهها را بیاهمیت نشان دهند تا اجازه ندهند محتوای این خطبهها و شکستهای آمریکا دوباره زنده شود؛ اما مگر میتوان تاریخ را تحریف کرد؟ پیروزی حق بر باطل سنت الهی است و درنهایت حقایق هستند که بر فریب و دروغ پیروز میشوند. رهبری در جملهای در همین خطبه به زیبایی میفرمایند: «آن روز جزو ایامالله است؛ روزها تمام میشوند، لکن تأثیرات این روزها در زندگی ملّتها باقی میمانند؛ در روحیهی ملّتها، در منش ملّتها، در مسیر ملّتها، آثاری که این روزها باقی میگذارند آثار ماندگار و بعضاً جاودانه است».
ارسال نظرات