معروف است كه ميگويند ايران كشور چهار فصل است و هر زمان و هرجاي آن، جاذبهاي براي گشتوگذار و سيروسياحت وجود دارد تا جايي كه وقتي برخي تصاوير از بعضي مناطق بكر و طبيعي كشورمان از شمال، جنوب، غرب و شرق منتشر ميشود، كمتر كسي باور ميكند كه اين مناطق براي ايران خودمان است.
پایگاه رهنما:
معروف است که میگویند ایران کشور چهار فصل است و هر زمان و هرجای آن، جاذبهای برای گشتوگذار و سیروسیاحت وجود دارد تا جایی که وقتی برخی تصاویر از بعضی مناطق بکر و طبیعی کشورمان از شمال، جنوب، غرب و شرق منتشر میشود، کمتر کسی باور میکند که این مناطق برای ایران خودمان است. این جاذبهها البته محدود به آثار طبیعی نیست و آثار دستساخته ایرانیان از زمان باستان تا چند دهه قبل نیز، دیدنیهای کشورمان را دیدنیتر کرده است.
با وجود همه این جاذبههای گردشگری، اما این سؤال برای بسیاری از مردم و کارشناسان کشورمان مطرح است که سهم گردشگری در درآمدزایی برای کشورمان و کاهش وابستگی به منابعی مانند درآمدهای خطرناک نفتی، چقدر است و از آن مهمتر اینکه، چرا با وجود این برجستگیهای کمنظیر توریستی که میتواند اشتغالزا و درآمدآفرین هم باشد، هنوز عده زیادی در ایران پیش از آنکه در جای جای کشورمان چرخی زده باشند، به دنبال گردشگری در مناطقی مثل شهرهای ترکیه و گرجستان یا حتی اروپا و شرق آسیا هستند؟! آیا حداقل در ازای جمعیتی که برای سیر و سیاحت در آن سوی مرزها از کشور خارج میشوند، زمینهها و زیرساختهای لازم برای توسعه گردشگری داخلی و جذب گردشگر خارجی فراهم شده است؟!
تقویت گردشگری روی کاغذ قوانین
در قانون برنامه ششم توسعه که اواخر سال ۱۳۹۵ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید، احکام مفصلی برای توسعه و تقویت گردشگری در کشور پیشبینی شد که بخش اصلی این احکام در مواد ۹۷ تا ۱۰۰ این قانون به تفصیل آمده است؛ از جمله آنها میتوان به تهیه «سند راهبردی گردشگری» اشاره کرد که بر اساس آن، سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری مکلف شده است تا پایان سال اول اجرای قانون برنامه یعنی تا پایان اسفندماه ۱۳۹۶، سند راهبردی توسعه گردشگری را در چارچوب قوانین مربوطه و با رویکرد استفاده حداکثری از بخش خصوصی جهت تصویب هیئتوزیران آماده و ارائه کند، اما این سند هنوز در گیر و دار کمیسیونهای دولت گرفتار است.
«اختصاص یارانه و تسهیلات مالی در چارچوب بودجه سنواتی و معافیتهای مالیاتی و عوارضی به تأسیسات ایرانگردی و جهانگردی در چارچوب قوانین مربوطه و ایجاد زیرساختهای مورد نیاز مناطق گردشگری از قبیل: راه، خدمات رفاهی و اقامتی، استفاده از ظرفیت بخش خصوصی در سرمایهگذاری، واگذاری تسهیلات ارزانقیمت و سایر اقدامات حمایتی در قالب بودجه سنواتی» از دیگر تمهیداتی است که در قانون برنامه پنجساله ششم توسعه پیشبینی شده که باید دید با پایان یافتن سال اول برنامه، کدام یک از این احکام اجرایی شده و چقدر زیرساختهای آن فراهم شده است؟
جبار کوچکینژاد رئیس فراکسیون گردشگری مجلس شورای اسلامی در این زمینه اظهار میدارد: امسال آمارها نشان میدهد مسیر گردشگری داخلی ما به ویژه در ایام عید نوروز نسبت به سالهای قبل بهبود داشته و این آمار افزایش یافته است، به عنوان مثال استانهای مازندران، گیلان و بوشهر به ترتیب در رتبههای اول تا سوم جذب گردشگر قرار گرفتهاند، اما به نظر میرسد تا نقطه مطلوب فاصله داریم.
به گفته رئیس فراکسیون گردشگری مجلس، «در سال ۹۶ حدود ۱۱ میلیون نفر از ایران به عنوان توریست به خارج سفر کردهاند و در مقابل، حداکثر ۴ میلیون نفر گردشگر خارجی به ایران آمدهاند که این نشان میدهد، تراز گردشگری ما همچنان منفی است؛ به همین دلیل، باید برای توسعه زیرساختها و کار فرهنگی برای جذب گردشگر داخلی و خارجی جدیت بیشتری به خرج داده شود.»
از آشفتگی سازمان گردشگری تا ضدتبلیغهای داخلی
شاید یکی از دلایل نابسامان بودن میدان گردشگری و توریستپذیری کشورمان که عرصه را به رقبای منطقهای سپرده است، این حقیقت تلخ باشد که سازمان میراث فرهنگی در دولتهای دهم و یازدهم با رفت و آمد مکرر مدیران، در معرض آشفتگی و تشتت قرار گرفته است؛ در دولت دهم چهار رئیس در چهار سال (بقایی، احمدزاده، موسوی و ملکزاده) و در دولت یازدهم سه رئیس در چهار سال (نجفی، سلطانیفر و احمدیپور) بر صندلی مدیریت این سازمان تخصصی نشستند و رفتند و معلوم نشد، ثمره این آمد و رفتهای اتوبانی برای گردشگری کشور چه بود؟
در کنار این مسئله، باید یک نکته فرهنگی را هم اضافه کرد که گاهی رسانههای داخلی نیز خواسته یا ناخواسته به ابزاری برای تضعیف گردشگری داخلی و تقویت گردشگری خارجی میشوند؛ وقتی سریال خوش سابقهای مانند «پایتخت ۵» که این بار اتفاقاً با حمایت یک سازمان فرهنگی تولید شده، به محلی برای تبلیغ جاذبههای ترکیه میشود و حتی ناخواسته از تبلیغ منشی رئیس «جمتیوی» هم غفلت نمیکند، میتوان به این مسئله پیبرد که متأسفانه توسعه گردشگری ما هم مانند خیلی از مسائل دیگر، از نبودن یک پیوست فرهنگی رنج میبرد.
علی تندرست
ارسال نظرات