01 آبان 1398 - 11:22

گزیده تحلیل های رسانه ها

این دو گروه از خواص-این واقعیت منطقه ماست-فشار اصلاح طلبان برای حذف عارف-واردات گندم در سال رونق تولید-فلات فرهنگی ایران
کد خبر : 4183

پایگاه رهنما:

این دو گروه از خواص
کیهان: ای کاش تنها یک نفر از کسانی که در عرصه ملی معتقد به «تقابل مستمر با جهان» است نام برده می‌شد. آیا غیر از این است که رهبران نظام و بدنه مؤمن و نیروهای انقلابی، همگی و یکصدا معتقد به تعامل سازنده با همه دنیا به غیر از رژیم کودک‌خوار صهیون‌اند؟ اصلاً انتقاد اصلی منتقدان مظلوم، به دولت تدبیر و امید، به خاطر انفعالِ به جای تعامل سازنده است و اجرای یکطرفه برجام از سوی ایران در مقابل کارشکنی و حیله آمریکا و اروپا را مخالف تعامل سازنده می‌دانند که باعث خروج آمریکا شد و اروپا را به فکرِ شرم‌آور اینستکس انداخت.
 برجام کوه نبود، ریزه‌سنگی بود که زیر پای لیبرال‌ها و اصلاح‌طلبان و کاسبان افتاد و بُرد محاسباتی‌شان را عیان نمود و حاکی از حسرتی شد که ریشه در «مذاکره با کدخدا برای مذاکره با کدخدا» دارد. بمب هم نبود، قوطی خالی بود که 6 سال، برخی را مشغول کرد و از انجام وظیفه واداشت. واقعیت این است که نخبگان و منتقدین پالرمو و امثال FATF، دنبال هدایت و کمک به دولت و مجلس برای برقراری تعامل سازنده با دنیا هستند و همگی به همان اندازه که از تقابل مستمر با جهان تنافر دارند از وادادگی در مقابل قدرت‌های رو به زوال که به نام جهان معرفی می‌شوند تنفر دارند.
«متزلزل بودن روی پیمان قبلی و دعوت برای مذاکره بعدی داستان مضحک است... آمریکایی‌ها به بعضی از کشورهای شرق آسیا پیغام می‌دهند که با ما مذاکره کن‌؛ مگر دیوانه شدند که با شما مذاکره کنند؛ شما مذاکره دیروز را علنی زیر پا می‌گذارید و به مذاکره امضا‌شده‌ای که به تأیید شورای امنیت سازمان ملل رسیده بی‌اعتنا هستید». سخن رئیس‌جمهور در خانه ملت است. واقعاً مردم باید کدام از این سخنان را باور کنند و تکلیفشان چیست؟
این واقعیت منطقه ماست
رسالت: تقريبا هجده سال از حمله آمريکا به عراق در دوران بوش پسر مي‌گذرد. اين تهاجم در حالي اتفاق مي‌افتاد که چند ماه قبل از آن، افغانستان هم توسط ارتش آمريکا اشغال‌شده بود و حتي رئيس‌جمهور آمريکا، مرتبا از ايستگاه بعدي سخن مي‌گفت و ديگر مقامات آمريکايي از آن، حمله به سوريه و يا ايران را تعبير مي‌کردند.
بوش پسر که شبيه‌ترين رؤساي جمهور آمريکا به رئيس فعلي دولت اين کشور بود، با ديوانگي و قلدرمآبي، دنيا را به دودسته تقسيم مي‌کرد، با آمريکا يا عليه آمريکا و معتقد بود که هر که عليه آمريکاست، بايد نابود شود. کاندوليزا رايس، وزير وقت خارجه آمريکا، با وقاحت، خونريزي و مصائب ناشي از جنگ در منطقه غرب آسيا را درد زايمان تولد خاورميانه جديد معرفي مي‌کرد، خاورميانه‌اي که آمريکا صحنه‌گردان آن و اسرائيل محورش باشد. همان وقت مجلسي در کشورمان بر سرکار بود که بسياري از نمايندگانش، ذليلانه و از ترس حمله آمريکا، در نامه‌اي به رهبر معظم انقلاب، نوشتند که «اگر جام زهري بايد نوشيد، تا قبل از آن‌که کيان کشور و تماميت ارضي در مخاطره قرار گيرد بايد نوشيده شود.»
از آن زمان هجده سال گذشته و آمريکا و متحدانش، کم در منطقه ما فتنه افروزي نکرده‌اند. در اين بيست سال، منطقه ما بيش از ۱۰ جنگ به خود ديده که طرف مهاجم، يکي از کشورهاي آمريکا، انگليس، اسرائيل، عربستان سعودي و يا ائتلافي از اين کشورها در قالب ناتو يا ائتلاف‌هاي ديگر بوده است. چندين کودتا و ده‌ها مورد تنش و حتي جنگ داخلي که همواره، آمريکا يکي از صحنه‌گردانان آن بوده است.
آرامش و ثبات ايران اسلامي در اين درياي آتش، دستاورد بزرگي است، اما مراد اين نوشته نيست، آمريکا و متحدانش، امروز در کجاي اين منطقه ايستاده‌اند، چه جايگاهي دارند و آينده را چگونه مي‌بينند؟ محور مقاومت، روزبه‌روز در حال گسترش مرزهاي فکري و عقيدتي و حتي حوزه نفوذ زميني خود است، اسرائيل غاصب در پنج جنگ آخر خود با حزب‌الله و حماس، شکست‌خورده است، سال‌ها تلاش ائتلاف به رهبري آمريکا براي تغيير دولت در سوريه به بن‌بست رسيده و عربستان، در باتلاق يمن گرفتارشده وتوانش، روزبه‌روز تحليل مي‌رود. اين، مسلما آن خاورميانه جديدي نيست که جهان‌خواران منتظرش بودند، امروز رؤياي نيل تا فرات، براي سران رژيم صهيونيستي، افسانه تلخي بيش نيست. تصور کنيد همين روندي که منطقه ما در هجده سال گذشته داشته، هجده سال ديگر هم ادامه داشته باشد، آيا نبايد منتظر آن باشيم که اسرائيل، ۲۰ سال آينده را نبيند؟ اين تازه در شرايطي است که روند تحولات رويش و قدرت گيري جبهه حق و ضعف و زبوني باطل، شتاب بيشتري نگيرد.
فشار اصلاح طلبان برای حذف عارف
الف: با حل شدن نسبت اصلاح طلبان با انتخابات 98، یکی دیگر از دغدغه های آنها موضع گیری در قبال فراکسیون امید و محمدرضا عارف است. در حال حاضر این اجماع بین اصلاح طلبان حاصل شده تکیه بر کارنامه فراکسیون امید برای ترغیب مردم به مشارکت در انتخابات، نتیجه و آورده ای برای آنها به همراه نخواهد داشت. بنابراین این روزها تعداد زیادی از اصلاح طلبان منتقد فراکسیون امید شده اند و بالتبع آن، عملکرد محمدرضا عارف را نیز به شدت نقد می کنند. تامل در موضع گیری ها هم نشان دهنده این است که چهره های اصلاح طلب خواهان عبور از محمدرضا عارف در انتخابات مجلس یازدهم شده اند. حداقل این که دیگر عارف نباید به عنوان سرلیست انتخابات تهران باشد. علی شکوری راد، دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه گفته می‌شود عارف در لیست انتخاباتی اصلاح‌طلبان نخواهد بود، گفت: ... برداشت این است که عارف سرلیست اصلاح‌طلبان نمی‌شود.
عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاح طلب نیز روز 28 مهر درباره ناکارآمدی فراکسیون امید و خوشحالی اصولگرایان از سرلیستی دوباره عارف در جریان اصلاحات گفت: با توجه به کارنامه و توان مدیریتی آقای عارف در چهار سال مجلس دهم، این مسئله تصوری غیرواقعی نیست. بالاخره آقای عارف به رغم همه ویژگی‌های مثبتی که دارد کمتر عمق سیاسی تحولات را می‌بیند و مدیریتش هم نشان داد نمی‌تواند یک مجموعه درون پارلمان را پویا و فعال نگه دارد. علی تاجرنیا، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت اما نگاهی مقطعی و عملگرایانه دارد.
در واکنش به این موضع گیری ها، علی رضا خامسیان، مسئول روابط عمومی بنیاد امید ایرانیان دو روز قبل اظهار کرد: آقای {عبدالله}ناصری و دیگر شخصیتهای سیاسی قابل احترام هستند اما نه شخص من و نه هیچ بزرگوار دیگری نیابتا نباید و نمی توانیم درباره کنش سیاسی شخصی چون عارف به ویژه درباره حضور یا عدم حضور در انتخابات مجلس سخن بگوئیم. به همین دلیل شخص آقای عارف باید در این خصوص موضع گیری کند.
البته برخی از اصلاح طلبان نیز همچون تاجرنیا خواهان این هستند از ظرفیت محمدرضا عارف برای رایزنی و مذاکره با شورای نگهبان استفاده شود. در این باره غلامرضا تاجگردون گفته است: اصلاح‌طلب‌ها متاسفانه نمی‌توانند ظرفیت‌ها را به درستی تشخیص دهند. تصور می‌کنند عارف چون سرلیست بوده باید حتما وارد ستیزهای سیاسی شود در صورتی که می‌توان از او برای صلح با طرف‌هایی به‌مانند شورای نگهبان استفاده کرد. در مجلس پیشین اگر اختلافات خیلی شدت پیدا می‌کرد، لاریجانی پا درمیانی نمی‌کرد بلکه ابوترابی بود که وساطت می‌کرد.
با توجه به موضع گیری هایی که تاکنون اتخاذ شده باید گفت دیدگاه های دو حزب اصلی اصلاح طلبان یعنی کارگزاران و اتحاد ملت درباره محمدرضا عارف بسیار بهم نزدیک شده است. به نظر می رسد با توجه به شرایط فعلی روزهای بسیار سختی در انتظار عارف و اصلاح طلبان است و مشخص نیست لزوماً خروجی آنها لیست واحدی برای انتخابات باشد. مگر این که محمد خاتمی مانند انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 وارد گود شود و عارف ناچار به انصراف شود یا اینکه با وعده انتخابات ریاست جمهوری 1400، مانع از شرکت وی شوند. حال باید منتظر ماند که محمدرضا عارف در قبال چنین موضع گیری هایی چه واکنشی خواهد داشت و آیا درخواست کارگزاران و اتحاد ملت را برای کناره گیری از انتخابات مجلس قبول می کند یا خیر؟
واردات گندم در سال رونق تولید
مهر: طی سالهای گذشته، افراد زیادی تلاش کرده بودند که خودکفایی گندم شکست بخورد و آنها بتوانند اقدام به واردات این کالا کنند و در حال حاضر به نظر می رسد تلاش های آن به ثمر نشسته است چرا که محمودحجتی، وزیر جهاد کشاورزی در جمع اعضای هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران اعلام کرد که دولت برای تامین نیاز کشور قصد دارد گندم وارد کند. متاسفانه ما علی‌رغم آنکه در سال جاری تولید گندم‌مان افزایش داشت به دلایلی نتوانستیم گندم را حتی به میزان سال قبل‌تر که با خشکسالی هم مواجه بودیم خریداری کنیم. یکی از دلایل اصلی آن، این بود که کشاورزان در برخی استان‌ها، گندم‌های تولیدی‌شان را به ما نفروختند. زمانی که قیمت خرید جو در کشورمان حدود ۱۸۰۰ تومان است و قیمت همین جو در آنسوی مرزها، بیش از ۳۰۰۰ تومان است، طبیعی است که مشکلاتی پیش خواهد آمد... در چنین شرایطی، دولت تصمیم گرفت گندم را وارد کند.
خطای استراتژیک دولت در تعیین نرخی غیرمنطقی و غیرمنصفانه برای خرید تضمینی گندم منحصر به سال زراعی گذشته نبود و برای سال زراعی جدید نیز دولت علی رغم تمام هشدارهای کارشناسان و دست اندرکاران تولید، قیمت گندم را بدون توجه به نرخ تورم و هزینه های تولید، ۲۲۰۰ تومان تعیین و ابلاغ کرده است. این نرخ در حالی است که به اعتقاد کارشناسان، قیمت گندم با توجه به نرخ تورم و براساس قانون خرید تضمینی باید بین ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ تومان باشد.
تحمیل هزینه حداقل ۶۹۰ میلیون دلاری به ذخایر ارزی کشور: آنگونه که از شواهد و قرائن برمی‌آید احتمالا دولت برای واردات سه میلیون تن گندم برنامه دارد که در حال حاضر متوسط قیمت هر تن گندم در بازارهای جهانی ۲۳۰ دلار است. یعنی دولت برای واردات سه میلیون تن گندم باید ۶۹۰ میلیون دلار هزینه ارزی کند.
یک منبع آگاه در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: دولت اگر بخواهد سه میلیون تن گندم وارد کند، با احتساب قیمت فعلی در بازارهای جهانی، بطور متوسط برای هر تن باید ۲۳۰ دلار هزینه کند. که این گندم وارداتی با احتساب هزینه حمل و بیمه و ... به قیمت ۲۸۵۰ تومان به داخل کشور می رسد. اگر دولت قیمت خرید تضمینی گندم داخلی را نه ۲۲۰۰ تومان بلکه نرخی منطقی تعیین می کرد، نیازی نبود چنین هزینه ارزی سنگینی را به کشور تحمیل کند.
فلات فرهنگی ایران
صبح نو: انتصاب اخیر یک فارسی‌زبانِ افغانستانی به عضویت هیئت‌علمی مهم‌ترین جایزه ادبی کشور را باید یکی از اتفاقات نیک این روزها دانست. یکی از وجه‌های‌ مهم مقاومت دربرابر تهاجم فرهنگی غرب، تقویت و حمایت از ارزش‌ها و فرهنگ‌های بومی است و زبان در صدر این فهرست قرار می‌گیرد. زبان فارسی به محدوده جغرافیایی کشوری به‌نام ایران محدود نیست. وقتی درمقایسه‌با بعضی کشورهای هم‌فرهنگ و هم‌مسلک، مانعی به‌نام زبان وجود ندارد؛ چرا نباید از این فرصت برای زدن خاکریز مشترک دربرابر فرهنگ مهاجم مغرب‌زمین استفاده کرد. با این نگاه، سیاست فرهنگی دستگاه‌های فرهنگی ما دیگر به سرزمینی به‌نام ایران محدود نیست؛ بلکه می‌تواند گستره‌ای جغرافیایی به بزرگی فلات ایران را دربر بگیرد.
این نگاه نه‌تنها ازنظر فرهنگی، بلکه ازنظر اقتصادی هم می‌تواند به‌عنوان یکی از مصادیق اقتصاد مقاومتی مدنظر قرار گیرد. این گستره جغرافیایی می‌تواند بازار وسیعی برای صنایع فرهنگیِ تولید ایران باشد؛ از کتاب گرفته تا فیلم و دیگر محصولات فرهنگی. واضح است که این سیاست سربازانی پا‌دررکاب و آگاه می‌خواهد هم که با اهمیت کار خود آشنا باشند و هم زمینه عملیاتی آن را بفهمند. این چنین اگر شد، دیگر فرهنگ به موضوعی صرفا محتوایی محدود نخواهد بود و قلب تپنده‌ای خواهد شد که افزوده‌های مضمونی، محتوایی و اقتصادی توأمان دارد. حالا شاید بهتر بتوان به اهمیت اتفاق‌ها و رخدادهایی مانند حضور شعرای فارسی‌زبان در جلسه شب شعر رمضانی رهبر انقلاب پی برد.

ارسال نظرات