نگاهی به خباثتهای انگلیس علیه ایران - شماره ۳
وابستگی سیاسی و اقتصادی ایران به کشورهای خارجی در دوره حکومت شاهان قاجار شروع شد. در این دوره ایران برای روسها و انگلیسها موقعیت مهمی محسوب میشد و هر یک به چشمی به آن مینگریستند
پایگاه رهنما:
وابستگی سیاسی و اقتصادی ایران به کشورهای خارجی در دوره حکومت شاهان قاجار شروع شد. در این دوره ایران برای روسها و انگلیسها موقعیت مهمی محسوب میشد و هر یک به چشمی به آن مینگریستند. برای انگلیسیها ایران و بنادر جنوبی آن راهی بود برای رسیدن به هند و چین و برای روسها راهی بود برای دست پیدا کردن به آبهای گرم و آزاد. به همین خاطر هرکدام از دولتهای انگلیس و روس سعی میکردند به اشکال مختلف به اهداف خود برسند. گاهی بانفوذ سیاسی و اقتصادی، گاهی با نزدیک شدن به اشراف و صاحبان نفوذ و منصب و گاهی هم با ایجاد اغتشاش سعی میکردند شرایط موجود ایران را بیثبات کنند و البته موفق هم میشدند. آنها با این کار بخشی از قدرت حکومت مرکزی را از آنها سلب کردند. تضعیف قدرت مرکزی موجب شد بخشی از سرزمینهای ایران از آن جدا شود. سرزمین هرات که امروزه بخشی از خاک کشور افغانستان است در همین زمان از ایران جدا شد. انگلیسیها که مستعمرات وسیع و مهمی در هند داشتند آن را به اشکال مختلف حفظ میکردند و همیشه نگران روسها بودند که مبادا به آن نزدیک شوند. به همین خاطر افغانستان را حائل قراردادند.
هرات تا پیش از هجوم مغولها از رونق ویژهای برخوردار بود، اما با این تهاجم وحشیانه، این شهر هم از آسیب و ویرانی مصون نماند. بااینهمه در دوره ایلخانی، مجد و عظمت آن دوباره احیا شد. در دوره شاهرخ شاه، پایتخت قلمرو تیموریان به هرات انتقال یافت. با به قدرت رسیدن صفویها، هرات هم به امپراتوری صفوی منضم شد و تا عصر قاجار جزئی از خاک حکومتهای ایرانی به شمار میآمد.
انگلیسیها بهشدت از تحرکات روسیه در مشرق زمین و اطراف ترکستان و بخارا مضطرب بودند. پس از عهدنامه ترکمانچای، ایران با آشوبگریهای افغانها مقابله کرد و عباس میرزا، کامرانمیرزا را خراجگزار این منطقه نمود. با سرپیچی کامران میرزا، عباس میرزا قصد هرات کرد، اما در مشهد از شدت بیماری درگذشت. دولت قاجاریه با افغانها توافقی موقت میکند تا محمدشاه قاجار بر سر کار آمد. شاهزاده کامران همین توافق موقت را هم تاب نیاورد. در این میان، انگلیسیها بااینکه تمامی کوشش خود را برای جلوگیری از اقدام ایران در مشرق زمین مصروف کرده بودند، از حاکم هرات نیز از هر حیث پشتیبانی میکردند.
با افزایش دستاندازیها و گستاخیهای کامرانمیرزا که تا برخی از نواحی سیستان هم رسیده بود، محمدشاه عزم حمله کرد. روسها محمدمیرزا را برای لشگرکشی تشویق میکردند، اما انگلیس به هر دستاویزی چنگ میزد که این حمله اتفاق نیفتد. نخستین کاری که کردند ایجاد آشوب داخلی بود که از آن جمله، شورش «آقاخان محلاتی» یا غائله بر سر کتکخوردن «سید هندی» را میتوان نام برد. پس از این، پیشنهاد قراردادی را به محمدشاه دادند که آن هم مفید فایده نبود. در این پیشنهاد، عملاً حاکمیت ایران زیرسوال میرفت. از مجموعه این اتفاقات و البته تداوم تحریکات روسیه، محمدشاه برای حمله به هرات مصممتر شد؛ اما دولت استعمارگر انگلیس بیکار ننشست. آنها افزون بر کمک به کامرانمیرزا، چیزی نگذشت که علیه ایران اعلان جنگ کردند. همراه شدن تجاوز انگلیسیها به خاک ایران و اشغال جزیره خارک با خودداری روسها از یاری ایران، محمدشاه را ناکام گذاشت. این گونه بود که ارتش ایران با دستخالی به تهران بازگشت.
ناصرالدین میرزا که جای پدر را گرفت، شرایط قدری تغییر کرد. کهندل خان و صیدمحمدخان، فرمانروایان قندهار و هرات، اعلان سرسپردگی به شاه ایران کردند. انگلیس که از این واقعه خشمگین شده بود به تحریک «دوستمحمدخان» پرداخت. «پیمان پیشاور»، عهدی بود که دو طرف با یکدیگر منعقد کردند و بنا بر آن، دوست محمدخان از کابل به سمت هرات لشگر کشید. سپاه ایران در واکنش به دوست محمدخان راهی افغانستان شد. لشگریان قاجار توانستند با کمک بومیان افغان پیروز شوند و هرات را در دست بگیرند. در این میان ناگهان، انگلیس در واکنش به اقدام ایران، به دولت قاجار اعلان جنگ داد.
ناصرالدینشاه برای یافتن چاره دست به دامان ناپلئون سوم شد. هنگامیکه امینالملک از سوی ایران مشغول مذاکره در استانبول و پاریس بود، ناوگان انگلیس به جنوب ایران سرازیر شدند. انگلیسیها با فتح خارک و بوشهر به سمت شیراز به راه افتادند. در میان راه، اما مردم برازجان مقاومت کردند و لذا ارتش بریتانیا به سمت خوزستان برگشتند. آنها موفق شدند باوجود ایستادگی مردم خوزستان بر خرمشهر و اهواز مسلط شوند. اینجا بود که روس و فرانسه، احساس خطر کردند که مبادا انگلیس به پیشروی خود ادامه دهد. از این رو شاه ایران را به آشتی و سازش فراخواندند. برآیند گفتگوهای امینالملک و لرد کاونی با میانجیگری فرانسه به «عهدنامه پاریس» انجامید.
معاهده پاریس مشتمل بر ۱۴ فصل به امضای طرفین رسید. تنها دستورالعملی که از تهران از طرف آقاخان نوری صدراعظم به فرخخان امینالملک رسید این بود: «شما اختیار دارید در هر مسئلهای که مورد تقاضای انگلیسیها است موافقت کنید مگر در دو مورد: یکی سلطنت ناصرالدینشاه و دیگری صدارت من»! مهمترین بند این پیمان جدایی هرات از خاک ایران است. بااینهمه تا مدتها فرمانروای هرات -سلطان احمدخان- خود را وابسته ایران میدانست، خطبه به نام شاه ایران میخواند و برای شادباش نوروز به ایران میآمد و خلعت فرمانرواییاش را میگرفت.
ارسال نظرات