سید حسن نصرالله با تأکید بر یکپارچگی جبهه مقاومت در مقابل استکبار:
این روزها مصادف است با سالروز حمله مشکوک به برجهای دوقلو در آمریکا یا همان حادثه مشهور ۱۱ سپتامبر. آمریکا در واکنش به این قضیه، حمله به افغانستان و سپس عراق را کلید زد.
پایگاه رهنما:
این روزها مصادف است با سالروز حمله مشکوک به برجهای دوقلو در آمریکا یا همان حادثه مشهور ۱۱ سپتامبر. آمریکا در واکنش به این قضیه، حمله به افغانستان و سپس عراق را کلید زد. حمله به همسایگان شرقی و غربی جمهوری اسلامی در حالی رخ داد که تحلیلگران مسائل بینالمللی و حتی برخی مقامات آمریکایی بهصراحت میگفتند که هدف اصلی از این حملات ایران است. جورج بوش پسر، رئیسجمهور وقت آمریکا ایران را یکی از سه کشور محور بهاصطلاح شرارت خواند و تهدید به سیاست روزمره کاخ سفید مبدل شده بود. بهنحویکه میگفتند؛ هر که با ما نیست، با تروریستهاست!
شکست طرح خاورمیانه بزرگ
اشغال افغانستان و عراق گام اول از یک ابر پروژه به نام طرح «خاورمیانه بزرگ» بود. اصل این طرح را شیمون پرز در سال ۱۳۷۲ در کتابی با عنوان «خاورمیانه جدید» مطرح کرده بود. محتوای اصلی این طرح بازطراحی مجدد منطقه غرب آسیا بود که باید، هم در ابعاد فکری، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی رخ میداد و هم تقسیمبندیهای جغرافیایی موردبازنگری قرار میگرفت. فصل مشترک هر دو بال این پروژه، تشکیل بلوکی غربگرا با محوریت رژیم صهیونیستی در منطقه بود. دولت آمریکا طرح خود برای خاورمیانه بزرگ را در نوامبر۲۰۰۳ (آذر ۱۳۸۲) رسماً اعلام نمود و پیشنویس آن را در ژوئیه۲۰۰۴ (خرداد ۱۳۸۳) تحویل کشورهای «گروه هشت» کرد تا در اجلاس آینده این گروه، موردبررسی قرار گیرد. به دنبال مخالفت کشورهای عربی، این طرح ظاهری متعادلتر به خود گرفت و با نام طرح «خاورمیانه گسترده» در ۱۰ژوئیه۲۰۰۴ (۲۱ خرداد ۱۳۸۳) در نشست «سی آیلند» گروه هشت به تصویب رسید. جنگ مشهور ۳۳ روزه رژیم صهیونیستی علیه حزبالله لبنان، در راستای پیشبرد این طرح به راه افتاد.
قریب به دو دهه از عملیاتی شدن این پروژه شوم میگذرد و وقت مناسبی است که این پرسش مطرح شود که نتیجه طرح خاورمیانه بزرگ و جدید چه شده است؟ آیا واشنگتن و تلآویو به نتیجه دلخواه خود دست یافتند؟ همان ایامی که بحث حمله به عراق و افغانستان بسیار داغ بود، برخی تحلیلگران غربی معتقد بودند درگیری واقعی و اصلی نه با این دو کشور، بلکه با ایران است، اما آمریکا که به دلایل مختلف جرئت تجاوز به ایران را نداشت، سیاست مهار و تضعیف جمهوری اسلامی را در پیش گرفت. قطع کردن بازوهای ایران در منطقه یکی از اصلیترین ابعاد این سیاست بود و جنگ ۳۳ روزه با همین هدف آغاز شد. اگر آن روز تنها یک حزبالله در منطقه وجود داشت امروز تحلیلگران غربی اذعان دارند که این مدل و تفکر تکثیرشده است و نمونههای آن را میتوان در قالب انصارالله یمن، حشدالشعبی در عراق، بسیج مردمی در سوریه، فاطمیون در افغانستان و زینبیون در پاکستان مشاهده کرد؛ حزباللهی که یک روز با هدف نابودی به آن حمله شد، امروز قدرتی بهمراتب افزونتر پیدا کرده است و دامنه تاثیر و فعالیت آن از مرزهای لبنان نیز فراتر رفته است.
حلقههای زنجیره مقاومت
در چنین فضایی است که سخنان روز عاشورای سیدحسن نصرالله دبیر کل حزبالله لبنان را باید تحلیل و تبیین کرد. نصرالله در این سخنرانی با ادبیاتی عاشورایی گفت: «ما از لبنان به همه جهانیان میگوییم، امام ما، رهبر ما، آقای ما، عزیز ما و حسین ما در این زمان، حضرت آیتاللهالعظمی امام سید علی حسینی خامنهای (دامظله) است و جمهوری اسلامی ایران قلب این محور و مرکز اصلی و قویترین حامی محور مقاومت است.» او خطاب به رهبر انقلاب تأکید کرد: «اگر امروز رهبر حسینی ما [مثل امام حسین]در این زمانه بایستد و خطاب به ماها بگوید که تاریکی شب همهجا را فراگرفته [و هر کس میخواهد، میتواند برود و ما را ترک کند]میگوییم که واللهای سرور و امام ما، اگر همه ما کشته شویم و بدانیم که کشته میشویم و ما را میسوزانند سپس زنده میشویم و این کار را هزار بار با ما بکنند،ای حسین زمانه، تو را تنها نخواهیم گذاشت».
برای فهم دقیق ابعاد این سخنان باید به دیدار چندی پیش نماینده انصارالله یمن با رهبر انقلاب اشاره کرد که محمد عبدالسلام در سخنانی قابلتأمل خطاب به رهبر انقلاب گفت: «ما ولایت شما را امتداد خط پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) و ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میدانیم و مواضع حیدری و علوی شما در حمایت از مردم مظلوم یمن را ادامه خط امام خمینی (رحمهالله) و مایه برکت و بسیار روحیهبخش میدانیم.»
انتشار عکس حضور مقتدی صدر رهبر جریان صدر عراق در حسینیه امام خمینی (ره) و ابراز ارادت وی به رهبر انقلاب، حلقه دیگری از این زنجیره است. نکته جالبتوجه آنکه مقتدی صدر اخیراً دیدارهایی با مقامات سعودی داشته و مواضع متفاوتی با ایران مطرح کرده بود؛ اما حضور وی در کنار رهبر معظم انقلاب نشان داد جریان صدر نیز ریشههای خود را میشناسد و جایگاه خود را در محور مقاومت دارد. این حضور با واکنشهای بسیاری در جهان عرب و بخصوص عراق مواجه شد. سفیر آمریکا و عربستان در بغداد بشدت عصبانی شدهاند و عراقیها ضمن استقبال از این حضور، آن را نشانهای از اقتدار جمهوری اسلامی دانستند.
برکناری بولتون؛ پیروزی دیگر در کارنامه مقاومت
در کنار این مسائل، برکناری جان بولتون از سمت مشاور امنیت ملی کاخ سفید نیز در جای خود قابلتأمل است. اگرچه برخلاف برخی جریانات داخلی این برکناری نباید نشانه نرمش و تغییر موضع آمریکا دانست و بهاصطلاح ذوقزده شد، اما واقعیت آن است که آن را باید پیروزی دیگری در کارنامه محور مقاومت دانست و ثبت کرد. یادمان نرود بولتون همان کسی بود که در همایش منافقین وعده داده بود؛ «کار جمهوری اسلامی را تمام میکنیم و یک سال دیگر در تهران جشن خواهیم گرفت»! حالا بولتون رفته است و آنگونه که ترامپ نوشته، با فضاحت هم رفته است.
امروز خاورمیانه بزرگ و جدید شکلگرفته است، اما نه آنطور که آمریکا و رژیم صهیونیستی میخواستند و دنبال میکردند. کار منطقه بهجایی رسیده است که ترامپ با عصبانیت میگوید ما در این سالها ۷ تریلیون دلار در خاورمیانه خرج کردیم، اما من باید شبانه و مخفیانه به عراق سفر کنم!
تفکر مقاومت که ریشه در فرهنگ عاشورایی دارد، طرحها و برنامههای آمریکا را در منطقه به شکست کشانده است. اگر اردوگاه امام حسین (ع) در سال ۶۱ هجری در اقلیت بود و مورد تاختوتاز یزیدیان قرار گرفت، امروز اردوگاه حسینی از شبهقاره هند تا دریای مدیترانه و حتی آفریقا را در برگرفته است. اردوگاهی که جبهه دشمن را با همه تجهیزات و امکانات مادی زمینگیر کرده و هرروز پیروزی تازهای رقم میزند. این مقاومت و پیروزیها، پیش و بیش از هر چیز مرهون رهبری شجاعانه، مدبرانه و حسین گونه حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای و همراهی امت اسلامی با ایشان و مجاهدت زیر این پرچم است. بررسی و تحلیل نقش محوری ایشان بهعنوان ستون این خیمه، مجالی دیگر میطلبد.
ارسال نظرات