20 شهريور 1398 - 11:08
گذری بر عبرت‌های عاشورا در کلام امام و رهبری

چـرا یی یک حماسه ماندگار

واقعه عاشورای سال ۶۱ هجری قمری، هرچند در یک نصف روز یا چندساعتی بیشتر اتفاق افتاد و به‌ظاهر تمام شد، اما ابعاد این حادثه و ریشه‌های آن از یک‌سو و تأثیرات بلندمدت آن از سوی دیگر، آن‌قدر عظیم و بی‌سابقه بود که تا چرخ زمین و زمان درحرکت است، این واقعه جگرسوز و درعین‌حال شورآفرین، در حافظه بشریت و پیش چشم آن باقی خواهد ماند.
نویسنده :
حامد حسین عسکری
کد خبر : 3841

پایگاه رهنما :

واقعه عاشورای سال ۶۱ هجری قمری، هرچند در یک نصف روز یا چندساعتی بیشتر اتفاق افتاد و به‌ظاهر تمام شد، اما ابعاد این حادثه و ریشه‌های آن از یک‌سو و تأثیرات بلندمدت آن از سوی دیگر، آن‌قدر عظیم و بی‌سابقه بود که تا چرخ زمین و زمان درحرکت است، این واقعه جگرسوز و درعین‌حال شورآفرین، در حافظه بشریت و پیش چشم آن باقی خواهد ماند. در چرایی حرکت و قیام سیدالشهدا (ع) به‌اندازه کافی سخن گفته و قلم رانده شده است و همین‌قدر کافی است که انحراف جامعه اسلامی که آخرین پیامبر خدا برای هدایت و تربیت چنین جامعه‌ای ۲۳ سال خون‌دل خورده بود و جابجا شدن حق و باطل توسط اهل حقه و نیرنگ، امام معصوم (ع) را به این مرحله رساند که به قیمت جان خود و بهترین اصحابش و نیز اسارت خانواده‌اش، شوکی بیدارکننده به جامعه آن روز و به جوامع بشری در طول تاریخ بدهد و در نهایت، شد آنچه شد.
اما این سؤال باقی است که چرا جامعه اسلامی به‌جایی رسید که به فجیع‌ترین وضع ممکن در آن روزگار، فرزند رسول اکرم (ص) را که امام معصوم و حجت خدا بر روی زمین بود، به شهادت رساندند و به فرزند شش‌ماهه‌اش هم رحم نکردند و در آخر کار، خواهر گرامی و همسر و فرزندان حسین بن علی (ع) را به اسارت بردند؟ هرچند زینب کبری (س) همان اسارت را نیز به فرصتی برای تبیین حق و باطل و افشای ماهیت فاسد و منافق دستگاه اموی تبدیل کرد، اما سؤال گفته‌شده به قوت خود باقیست.
عبرت‌های عاشورا و نگرانی پیر جماران
بنیان‌گذار انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) که به‌عنوان احیاگر شعائر حسینی در عصر حاضر شناخته می‌شود، به مهم‌ترین زمینه قیام بیدارکننده عاشورا یعنی مقابله با حکومت ظالم و فاسد اشاره‌کرده و دراین‌باره می‌فرماید: «ما که تابع حضرت سیدالشهدا هستیم، باید ببینیم که ایشان چه وضعی در زندگی داشت، قیامش، انگیزه‏اش، نهی از منکر بود که هر منکری باید از بین برود. من‌جمله قضیه‏ حکومت عدل و جور. حکومت جور باید از بین برود». ایشان در ادامه هشدار می‌دهد که «من خوف این را دارم که خدای‌نخواسته ملت ما یک‌وقت بیدار بشود که روحانیت کنار رفته اسـت و سلطه اجانب بر این مملکت بازگشته است و آن‌وقت تأسف‏ها فایده نداشته باشد. همان‌طور که در زمان امام حسین (ع) آن‌طور درست کرده بودند چهره پسر پیغمبر را که مردم کـوفه‏ای که پدر او را دیده بودند، مجاهدات او را دیـده بودند، هـمین مردم کوفه برای کشتن پسر پـیغمبر مـسابقه می‏کردند و مردم کوفه یک‌وقت مـتوجه شدند که امام حسین علیه‏السلام دیگر نبود؟!».
وقتی اجتماع رها می‌شود
خلف صالح امام راحل (ره) و شاگرد برجسته مکتب ایشان نیز در مقاطع مختلف، بار‌ها و بار‌ها به عبرت‌های قابل‌تأمل از واقعه عاشورا اشاره‌کرده‌اند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دراین‌باره گفته‌اند: «جا دارد ملت اسلام فکر کند که چرا ۵۰ سال بعد از وفات پیغمبر، کار کشور اسلامی به‌جایی رسید که مردم مسلمان - از وزیرشان، امیرشان، سردارشان، عالمشان، قاضی‌شان، قاری‌شان و اوباششان - در کوفه و کربلا جمع شدند و جگرگوشه پیغمبر را با آن وضع فجیع به خاک و خون کشیدند؟! خوب؛ انسان باید به فکر فرو رود که چرا چنین شد؟ البته درس‌های عاشورا مثل درس شجاعت و ... جداست. از درس‌های عاشورا مهم‌تر، عبرت‌های عاشوراست. این را من قبلاً گفته‌ام. کار به‌جایی برسد که جلوی چشم مردم، حرم پیغمبر را به کوچه و بازار بیاورند و به آن‌ها تهمت «خارجی» بزنند! یعنی کسی علیه امام عادل خروج و قیام کند و مورد لعن خدا و رسول و مؤمنین قرار می‌گیرد!».
ایشان در ادامه هشدار می‌دهند و می‌گویند: «ممکن است پنجاه سال دیگر، ده سال دیگر یا پنج سال دیگر، جامعه اسلامی ما کارش به‌جایی برسد که در زمان امام حسین (ع) رسیده بود. مگر اینکه چشمان تیزی تا اعماق را ببیند، نگهبان امینی راه را نشان دهد؛ مردم صاحب‌فکری کار را هدایت کنند و اراده‌های محکمی پشتوانه این حرکت باشند. آن‌وقت، البته خاک‌ریز محکم و دژِ مستحکمی خواهد بود که کسی نخواهد توانست در آن نفوذ کند و الا، اگر رها کردیم، باز همان وضعیت پیش می‌آید».
خطر دنیاطلبی و سکوت مردم و بزرگان
رهبر معظم انقلاب در بیان عبرت‌های واقعه عاشورا به مواردی از جمله دنیازدگی مردم و بزرگانشان، تبلیغات دروغین، مصلحت‌اندیشی‌های بی‌مورد در مقابل ظلم و فساد و سکوت در برابر آن نیز اشاره‌کرده‌اند؛ از جمله می‌فرمایند: «وقتی خواص طرفدار حق در یک جامعه با اکثریت قاطعشان، آن‌چنان می‌شوند که دنیای خودشان برایشان اهمیت پیدا می‌کند، از ترس جان، از ترس از دست دادن مال و از دست دادن مقام و پست، از ترس منفور شدن و تنها ماندن، حاضر می‌شوند حاکمیت باطل را قبول کنند و در مقابل باطل نمی‌ایستند و از حق طرفداری نمی‌کنند و جانشان را به خطر نمی‌اندازند، اولش با شهادت حسین بن علی با آن وضع آغاز می‌شود، آخرش هم به بنی‌امیه و شاخه مروانی و بعد بنی‌عباس و بعد از بنی‌عباس هم سلسله سلاطین در دنیای اسلام تا امروز می‌رسد»؛ و در ادامه یادآور می‌شوند: «یکی از چیز‌هایی که عامل اصلی چنین قضیه‌ای شد، این بود که رواج دنیاطلبی و فساد و فحشا، غیرت دینی و حساسیت مسؤولیت ایمان را گرفت. اینکه ما روی مسئله فساد و فحشا و مبارزه و نهی از منکر و این چیز‌ها تکیه می‌کنیم، علت عمده‌اش این است که جامعه را تخدیر می‌کند».
اینکه گفته‌اند «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»، یعنی پیام عاشورا و زمینه‌های وقوع آن همیشه باقیست؛ مواظب باشیم که یزیدی نشویم.

ارسال نظرات