27 مرداد 1398 - 18:46

گفتگو با عضو نمایندگی ایران در اوپک پیش از انقلاب: کودتای ۲۸ مرداد بازی شرکت‌های نفتی بود/ آمریکا و انگلیس برای نفت ایران کودتا کردند

علی رشیدی، اقتصاددان و عضو هیئت نمایندگی ایران در اوپک در دوره پهلوی، معتقد است ۲۸ مرداد آغاز انحراف اصولی شاه از قانون اساسی مشروطه و دخالت دائم در امور مملکت و فردگرایی وی بود.
کد خبر : 3730

پایگاه رهنما:

به نقل از خبرگزاری تسنیم ــ "دولتهای استعماری نتوانستند از نفت ایران صرف‌نظر کنند، چه ابقای نفت در دست ملت ایران سبب می‌شد سایر کشورهای نفتخیز احقاق حق خود را کنند و این بود که با هم متفق شدند و به‌هر قیمتی دولت را از بین بردند..."، این بخشی از نامه‌ای بود که دکتر محمد مصدق در جواب مقاله بلندِ مصطفی شعاعیان درباره علل شکست نهضت ملی شدن نفت ایران، از تبعیدگاه احمدآباد نوشت.

دست‌درازی بیگانگان به منابع طبیعی ایران قصه پرغصه‌ای بود که از دوران قاجار آغاز شد و بعد از اکتشاف نفت، قراردادهای استعماری مانند قرارداد دارسی، قرارداد امتیاز نفت شمال و قرارداد گس ــ گلشائیان  از جمله این معاهدات ننگین بود. دست‌اندازی به نفت ایران تنها مختص انگلیس نبود و شوروی نیز زمانی به‌بهانه خروج نیروهایش از ایران، امتیاز نفت شمال را طلب می‌کرد.

با ملی‌ شدن نفت در سال 1329، دولت‌های استعماری درصدد برآمدند تا به‌‌هرنحوی شده مانع از این پیروزی بزرگ شوند لذا در مدت چندسال، انگلیس و آمریکا با طراحی کودتایی در 28 مرداد سال 1332، نهضت را به شکست کشاندند و فضل‌الله زاهدی روابط با دولت انگلیس را که در زمان مصدق قطع شده بود از سر گرفت که به قرارداد جدیدی منتهی شد.

بر اساس این قرارداد، اگرچه ملی شدن نفت و صنایع نفت ایران مورد پذیرش طرف‌های خارجی قرار گرفت ولی دولت ایران تضمین می‌کرد تا 25 سال نفت تولیدی را به شرکت‌های عضو کنسرسیوم (آمریکایی، انگلیسی، هلندی و فرانسوی) بفروشد.

تصویری از کودتای 28 مرداد سال 1332

علی رشیدی متولد سال 1314 که از اعضای جبهه ملی است، فارغ‌التحصیل دکترای امور مالی بین‌المللی و بانکداری مرکزی از دانشگاه پنسیلوانیا بوده و کارشناسی ارشد رشته اقتصاد بین‌الملل دارد.

رشیدی پیش از پیروزی انقلاب مسئولیت‌هایی از جمله قائم‌مقام شرکت ملی صنایع مس و عضویت در هیئت مدیره بانک رفاه را در کارنامه دارد. در حوزه نفت نیز وی عضو هیئت نمایندگی ایران در اوپک و کنوانسیون‌های نفتی بوده  و همچنین در هیئت ایرانی شرکت‌کننده در کنفرانس سران اوپک در الجزیره حضور داشت.

پس از پیروزی انقلاب، در دولت مهندس بازرگان معاون بانک مرکزی بود و هم‌اکنون ریاست انجمن اقتصاددانان ایران را به‌عهده دارد.

متن زیر گفت‌وگوی تسنیم با علی رشیدی درباره کودتای 28 مرداد و نقش آمریکا و انگلیس در این رخداد است که از منظرتان می‌گذرد:

تسنیم: جناب آقای دکتر رشیدی، با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید، با توجه به اینکه متضرر اصلی از ملی شدن صنعت نفت ایران، دولت انگلستان بود، دلیل اینکه ایالات متحده در سال 32 تصمیم به مداخله علنی در امور ایران گرفت چه بود؟

رشیدی: آمریکای آن زمان، متحد انگلیس بود و با هم این کودتا را راه انداختند. آمریکا طراحی این کودتا را در دست داشت و انگلستان مجری آن بود. هر دو کشور در اینکه جلوی نفوذ و تسلط روسیه و شوروی را با کمک حزب توده در ایران بگیرند منافع حیاتی داشتند. دوم اینکه، از خطر احتمالی حمله شوروی به ایران و تسلط بر نفت ایران و خاورمیانه جلوگیری کنند؛ پس دو عامل را می‌توان برشمرد: یکی [جلوگیری از] توسعه نفوذ شوروی و تسلط آنها بر نفت ما و دیگری دخالت آمریکا و انگلیس و اتحاد آنها برای مسلط شدن بر نفت ایران و و تقسیم آن بین این دو قدرت بود.

 
سال 1943 وزیر دفاع آمریکا در کنگره سخنرانی کرد و گفت "چون هفتاد الی هشتاد درصد نفت جنگ جهانی دوم را آمریکا از منابع خودش داده است و انگلیس مسلط بر نفت خاورمیانه است و سهم زیادی برای این جنگ نداده، بنابراین وظیفه انگلستان است که 40درصد از نفت خود را در ایران به ما بدهد".
 
 

سال 1943 وزیر دفاع آمریکا در کنگره سخنرانی کرد و گفت "چون هفتاد الی هشتاد درصد نفت جنگ جهانی دوم را آمریکا از منابع خودش داده است و انگلیس مسلط بر نفت خاورمیانه است و سهم زیادی برای این جنگ نداده، بنابراین وظیفه انگلستان است که 40 درصد از نفت خود را در ایران به ما بدهد". این ده سال قبل از قرارداد کنسرسیوم بود، بنابراین آمریکا و شرکت‌های نفتی سهمی از نفت ایران را می‌خواستند کما اینکه نفت عربستان و بحرین را به‌دست آورده بودند و نفت عراق و کویت را انگلیس و آمریکا با هم نصف کرده بودند.

من در بررسی‌ها به این نتیجه رسیدم که 7 گروه بودند با پول و امکاناتی که داشتند علیه دولت مصدق فعالیت می‌کردند و با زیرکی‌های مصدق مجبور شدند کودتا کنند و دست به این اقدام ننگین علیه منافع ملت ایران بزنند.

تسنیم: آیا احتمال وقوع یک کودتا از جانب آمریکا در ذهن مصدق و دولت وی وجود داشت؟

رشیدی: آمریکا به‌عنوان یک قدرت امپریالیستی تقریباً از 50 سال قبل از آن به‌خاطر تسلط بر نفت اقداماتی از این دست کرده بود. آنچه در مکزیک و ونزوئلا اتفاق افتاد از همین دست بود. آمریکا به مکزیک حمله کرد تا چاه‌های نفت را تصرف کند اما مقاومت مردم مکزیک موجب شد آمریکا موفق نشود، این کودتا کشته زیادی هم داد و به ملی شدن نفت در مکزیک در 1937 منجر شد اما اصل قضیه را باید در بازی شرکت‌های نفتی بدانید.

** 4 بازی طراحی‌شده شرکت‌های نفتی برای تسلط بر نفت ایران و جهان

طبق تحقیقاتی که انجام شده، دولت آمریکا آن زمان وجهه دموکراتیک داشت و تلاش می‌کرد دنبال ماجراجویی نرود و دکترین «مونروئه» این بود که "با خارج از کشور کاری نداریم و باید به امور داخلی خودمان بپردازیم"، و نمی‌خواست دولت آمریکا در کارهای خارجی دخالت کند اما شرکت‌های نفتی 4 بازی را طراحی کردند.

اول گفتند که نفت آمریکا در حال تمام شدن است و دولت آمریکا باید خارج از‌ آمریکا دنبال نفت بگردد لذا همین موجب شد دولت آمریکا دنبال نفت مکزیک و ونزوئلا رفت. بعد این مسئله را مطرح کردند که نفت کل قاره آمریکا در حال تمام شدن است و نفت آمریکا اگر تمام شود باید در خارج از قاره دنبال نفت بگردند.

بعد گفتند نفت شوروی هم در حال تمام شدن است و با ته کشیدن نفت شوروی و در صحنه جنگ سرد، شوروی به‌سمت نفت خاورمیانه می‌رود، بنابراین دولت آمریکا قبل از اینکه شوروی این کار را بکند، در 1930 آمریکا، نفت عربستان و بحرین را به دست آورد.

بعد از جنگ بین‌الملل دوم و در جریان جنگ شرکت‌های نفتی ضمن آنکه چشم داشتند نفت ایران را به دست بیاورند، این مسئله را مطرح کردند که شوروی نفت ایران را خواهد گرفت. این داستان‌ها موجب شد سیاست خارجی آمریکا در مورد خاورمیانه و نفت ایران دخالت بیشتری کند، بنابراین ملی شدن صنعت نفت زمانی اتفاق افتاد که ما در اوج رقابت بین انگلستان و آمریکا از یک طرف و شوروی از طرف دیگر هستیم و این از زمان ملی شدن صنعت نفت مطرح بود.

احمد قوام نخست‌وزیر نفت ایران به شوروی قول داد در صورتی که آنها نیروهایشان را از شمال ایران خارج کنند، امتیاز نفت شمال را به روس‌ها می‌دهد

حزب توده و دولت شوروی 8 سال دنبال نفت شمال بودند و قرارداد «قوام ــ سانچیکف» را امضا کردند و ماجرای موسیو کافتارادزه که داستان‌های‌ آن مفصل است. مصدق و افراد ملی 8 سال بود که سعی کردند جلوی امتیاز دادن به روس‌ها گرفته شود، مخصوصاً در آن دوره انگلیس‌ها نفت جنوب را داشتند و حزب توده دنبال این بود نفت شمال به روس‌ها داده شود. آمریکایی‌ها هم دنبال این بودند در شرق ایران امتیازات نفتی بگیرند. این رقابت بین این سه قدرت بر سر نفت ایران از قدیم وجود داشته و از دوره رضاشاه 3 اقدام شد تا نفت ایران را به‌دست بیاورند.

 
مصدق و افراد ملی 8 سال بود که سعی کردند جلوی امتیازدادن به روس‌ها گرفته شود، مخصوصاً در آن دوره انگلیس‌ها نفت جنوب را داشتند و حزب توده دنبال این بود نفت شمال به روس‌ها داده شود. آمریکایی‌ها هم دنبال این بودند در شرق ایران امتیازات نفتی بگیرند.
 
 

در هرحال‌، داستان دخالت آمریکا و علاقه به دخالت در ایران، موضوع تازه‌ای نبوده و سعی مصدق و ملّیون این بود که تا زمانی که جنگ هست و نیروی خارجی هم در کشور حضور دارد، مذاکره‌ای در مورد نفت نشود. سال 1927 و زمانی که قرارداد قوام ــ سانچیکف در مجلس رد شد، به دولت مأموریت داده شد برای استیفای نفت ایران از جنوب هم تلاش کند که همین زمینه ملی شدن نفت شد.

** نفوذ ایالات متحده در وزارت کشور، شهربانی و ارتش ایران

دخالت آمریکا و نفوذش برنامه‌ریزی شده بود. از زمان اشغال ایران توسط انگلیس و روسیه، آمریکا تدریجاً در ساختار دولت و حکومت مستقیماً دخالت داشت، به‌ویژه در وزارت کشور و از طریق وزارت کشور، در شهربانی و از طریق کمیسیون مشترک نظامی در ارتش و در تربیت نیروهای ضدشورش در شهربانی نفوذ داشت. 1921 آمریکا 30 الی 40 برنامه در ایران اجرا کرد تا پایگاه‌های نفوذی در دولت ایران ایجاد کند.

ژنرال شوارتسکف که رئیس هیئت مستشاران آمریکایی ژاندارمری ایران بود، آن زمان با سپهبد زاهدی همکاری داشت و در روز 28 مرداد شوراتسکف بود که در مخفیگاه زاهدی او را‌ آماده کودتا می‌کند و ایادی‌ آمریکا در دسته‌جات مختلف در صحنه بودند. دخالت آمریکا در کودتا قابل پیش‌بینی بود و برنامه‌ریزی شده بود و امروز هیچ چیز مخفی نیست.

نورمن شوارتسکف ژنرال آمریکایی که روز کودتای 28 مرداد به کمک زاهدی آمد

تسنیم: بعد از کودتای 28 مرداد، چرا تلاشی برای انجام یک قرارداد بهتر از سوی دولت شاه صورت نگرفت و پیوستن به کنسرسیوم چه‌مقدار خسارت برای ایران بار آورد؟

رشیدی: پیوستن به کنسرسیوم از سر ناچاری بود. هیچ اختیاری شاه و دولت امینی در آن زمان نداشتند. آمریکا و انگلیس کودتا کرده بودند تا نفت ایران را به‌دست بیاورند و همان‌طور که می‌دانید 40 درصد نفت ایران به 5 شرکت آمریکایی داده شد و 53 درصد در مجموع انگلستان سهم داشت، 7 درصد هم برای فرانسه و هلند از کانال رویال ــ شل بود. شاهی که فرار کرده بود و آمریکا او را برگردانده و برای برگرداندن او سرمایه‌گذاری کرده بود، اختیاری نداشت و بنابراین آمریکا و بریتانیا بعد از برکناری مصدق دوباره مسلط شدند.

مسئله تنها قرارداد کنسرسیوم به آن شکلی که در 1340 امضا شد نیست، بلکه تدریجاً شاه با بازی‌هایی که با همکاری آمریکا و انگلیس کرد، روز به روز به‌دنبال تغییرات اقتصادی بود و جذب سرمایه‌های خارجی را در دستور کار قرار داد و با آلمان، فرانسه، انگلیس همکاری داشت و از 1344 و به‌خصوص 1347 که تغییر مثبتی در ارزش ریال در برابر دلار شد، یک توسعه اقتصادی وسیعی در داخل مملکت به‌وجود‌ آمد و صنایع خانگی و مصرفی رشد کرد.

همین باعث شد طبقه کارگر صنعتی به‌وجود بیاید و شهرنشینی گسترش پیدا کند و اینها نیازهای ارزی شاه را بالا برد و رقابت‌های سیاسی و نظامی در منطقه به‌ویژه در برابر عراق، سبب شد تا شاه دائم به پول بیشتری برای خرید تسلیحات و برنامه‌های مصرفی خودش نیاز داشته باشد و در نتیجه تنها راهی که دید این بود که بر شرکت‌های نفتی فشار بیاورد که سهم بیشتری دریافت کنند ولی در همین زمان هست که می‌بینیم دولت ایران کم‌کم به‌دنبال این بود که شرکت‌های نفتی غیر آمریکایی و انگلیسی را وارد ایران کند.

شرکت‌های ایتالیا، ژاپن و هلند وارد ایران شدند و چندین قرارداد جداگانه با آنها بسته شد که امتیازات بیشتری از کنسرسیوم به ایران می‌دادند و در نتیجه فشار شاه و ارتشی که مرتب گسترش پیدا می‌کرد و پول بیشتری نیاز داشت، برنامه‌های خرید اسلحه در چارچوب "سنتو" موجب می‌شد شاه اقداماتی انجام دهد که همه قبل از تأسیس اوپک بود.

 
آن زمان با وجود محدودیت شدید ارزی کارهای بسیار مهمی در جهت توسعه صنعتی انجام شد که رشد اقتصادی بالای 12درصد را به‌وجود آورد اما اشکالات مهم‌تری هم به‌وجود‌ آمد و آن هم اشکال عدم توازن ارزی مملکت و توزیع بدتر درآمد بود، جمعیت از روستاها سرازیر شد و حاشیه‌نشینی به‌وجود‌ آمد و اختلاف طبقاتی زیاد شد.
 
 

تأسیس اوپک،  قدرت چانه‌زنی بالایی در اختیار کشورهای عضو قرار داد و سعی کردند از محدودیت کنسرسیوم که 50 درصد درآمد را به ایران می‌دادند افزایش پیدا کند و تا حدود دوسوم این درآمد ایران از فعالیت‌های نفتی بالا رفت اما نکته بسیار مهم این بود که؛ با این درآمدها چه شد و چقدر خرج خرید اسلحه شد و چقدر صرف توسعه صنعتی مملکت شد و در شهرسازی و برنامه 4 توسعه اقتصادی به‌کار رفت؟ آن زمان با وجود محدودیت شدید ارزی کارهای بسیار مهمی در جهت توسعه صنعتی انجام شد که رشد اقتصادی بالای 12 درصد را به‌وجود آورد اما اشکالات مهم‌تری هم به‌وجود‌ آمد و آن هم اشکال عدم توازن ارزی مملکت و توزیع بدتر درآمد بود، جمعیت از روستاها سرازیر شد و حاشیه‌نشینی به‌وجود‌ آمد و اختلاف طبقاتی زیاد شد، مشکلاتی که تا زمان انقلاب سال 1357 ادامه داشت.

تسنیم: بعد از وقوع کودتای 28 مرداد، رژیم شاه دچار چه مشکلاتی شد؟

رشیدی: افرادی که با شاه زیاد رفت‌وآمد داشتند،  بعد از 28 مرداد تا روزهای انقلاب 2 نکته را خیلی خوب شناسایی کردند؛ یکی اینکه شاه همیشه فکر می‌کرد فرار از مملکت و برگرداندن او توسط آمریکا رابطه عاطفی ملت ایران را با او قطع کرده و خودش حس می‌کرد که دیگر آن عنوان شاهنشاهی که تصور می‌شد عنوانی بود که فرد از طرف خدا مأمور شده و شعار می‌دادند "چه فرمان یزدان چه فرمان شاه" مزخرفات است. مردم به‌خصوص افراد ملی و فهمیده، هیچ احساس عاطفی نسبت به شاه نداشتند و شاه همیشه این موضوع را که رابطه ملت و وی بریده شده حس می‌کرد.

** شاه بعد از 28 مرداد متوجه شد عامل حفظ او قدرت امپریالیست‌ها بود

دوم اینکه شاه در تمام دوره 1332 تا 57، دائم یک خطر همیشه در ذهنش بوده و آن هم خطر طرفداران مصدق و نیروهای ملی بود چراکه جبهه ملی یک بار در روز 30 تیر و یک بار هم روز 25 مرداد، شاه را مجبور به عقب‌نشینی و فرار کرد. کودتای 28 مرداد نشان داد که شاه جایی در داخل ایران ندارد و عامل حفط او، قدرت امپریالیست‌ها بوده است.

 
28 مرداد در واقع آغاز انحراف اصولی شاه از قانون اساسی مشروطه و دخالت دائم در امور مملکت و فردگرایی و شهوترانی و بسیاری از انحرافاتی بود که به انقلاب منجر شد.
 
 

کودتای 28 مرداد موجب شد مردم ایران بفهمند چه باید بکنند و شاید روز دوم بعد از 28 مرداد بود که نهضت مقاومت ملی تشکیل شد و طرفداران مصدق و شخصیت‌های مذهبی مانند آیت‌الله زنجانی، آیت‌‌الله طالقانی، مهندس بازرگان و برخی دیگر تلاش کردند مقابل رژیم دست به اقدامی بزنند و این جریانات از نظر آینده ایران پیامدهای ناگواری داشت که ناشی از غلط بودن رفتار و سیاست شاه با افراد ملی و طبقه روشنفکری ایران بوده است.

مسئله دیگری که بعد از 28 مرداد اتفاق افتاد تأسیس ساواک بود که تمام 25 سال بعد عمر رژیم پهلوی، هدفش جلوگیری از رونق و رشد افراد مبارز در داخل دستگاه دولت و حکومت بود اما در مقابل تعداد زیادی از توده‌ای‌ها و گروه‌های ضددموکراسی در آن دوره رشد می‌کنند و دزدی و فساد توسعه پیدا می‌کند. 28 مرداد در واقع آغاز انحراف اصولی شاه از قانون اساسی مشروطه و دخالت دائم در امور مملکت و فردگرایی و شهوترانی و بسیاری از انحرافاتی بود که به انقلاب منجر شد.

منبع: تسنیم

ارسال نظرات