- عکس / تصاویر دیده نشده از شهید رائد سعد
- بانک اهداف در جنگ شناختی
- کشتار دانشجویان در ۱۶ آذر و یک سند تاریخی از شکنجه مخالفان با «خرس» در دوره پهلوی!
- آیا نبرد حضرموت نقشه یمن را تغییر خواهد داد؟
- یادداشت ها / آیا پایان ماه عسل صهیونیستها در سوریه نزدیک است؟!
- قیام جوانان سوری | پیام عملیات «بیت جن» برای جولانی و صهیونیستها
- بسیج تمدنساز، نفس آخر استکبار
- دومین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) با حضور رهبر انقلاب
- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
- حل مسائل ایران را از کنیسههای آمریکا طلب نکنید
دوشنبه ؛ 24 آذر 1404 تأملی در حادثه شهادت امام جمعه کازرون
افکار ناپاک، خونهای پاک را بر زمین میریزند
هنوز یک ماه از شهادت «حجتالاسلام مصطفی قاسمی» طلبه گمنام همدانی به دست یک شرور سابقهدار نگذشته و این ماجرا هنوز داغ بود که حمله فردی به امام جمعه کازرون در سحر روز ۲۳ ماه مبارک رمضان و شهادت «حجتالاسلام محمد خرسند» با ضربات چاقوی این شخص، خبرساز شد و همه را در مقابل یک علامت سؤال بزرگ قرار داد که علت وقوع این حوادث چیست؟!
هنوز یک ماه از شهادت «حجتالاسلام مصطفی قاسمی» طلبه گمنام همدانی به دست یک شرور سابقهدار نگذشته و این ماجرا هنوز داغ بود که حمله فردی به امام جمعه کازرون در سحر روز ۲۳ ماه مبارک رمضان و شهادت «حجتالاسلام محمد خرسند» با ضربات چاقوی این شخص، خبرساز شد و همه را در مقابل یک علامت سؤال بزرگ قرار داد که علت وقوع این حوادث چیست؟! در مورد نخست، یکی از افراد شرور ساکن همدان که در صفحه اینستاگرامیاش، به نشر عقاید و باورهای خشونتبار و نفرتافکن میپرداخته و در یکی از پستهایش نیز نوشته بود «در ذهن من قبرهایی است که هر شب یکی از آنها را با یک نفر پُر میکنم»، با شلیک چند گلوله به یک روحانی ساده و گمنام، وی را به شهادت رساند و در مورد جدید، فردی که به گفته اطرافیانش، باورهایی خاص درباره مسائل دینی و اجتماعی داشته، تحت تاثیر القائات روانی و عقیدتی عجیب، امام جمعه کازرون را درحالیکه بدون هیچ محافظ یا همراهی از مراسم شب قدر باز میگشته، مقابل منزلش هدف ضربات چاقو قرار داده و به شهادت رسانده است. آنطور که از اطلاعات برخی منابع محلی و امنیتی بهدستآمده، عامل ترور و شهادت امام جمعه مردمی و انقلابی کازرون، از مدتها قبل درگیر افکار، باورها و رفتارهایی خاص و مغایر معارف ناب اسلامی در موضوعات دینی و مسئله مهدویت و انتظار بوده و با ترکیبی از گوشهگیری و رهبانیت ازیکطرف و رفتارهای اجتماعی عجیب – نظیر استفاده از شمایل خاص و غیرمتعارف – از سوی دیگر، بهنوعی در میان فامیل و اهالی منطقهاش شناخته شده بود و گویا هدفش از به شهادت رساندن امام جمعه کازرون نیز «قرب الهی» و مسائلی از این دست بوده است! البته باید حادثه دو سال قبل حمله به یک طلبه جوان و گمنام در مقابل ایستگاه متروی امام خمینی (ره) را نیز اضافه کرد که بهطورکلی، شبیه به موارد اخیر بوده است. حالا سؤال اینجاست که چرا چنینی افرادی در اجتماع ظاهر میشوند و با چه زمینههایی دست به ارتکاب چنین جنایاتی میزنند؟!
افکاری که کار دست آدم میدهد!
اگر نگاهی دقیق و موشکافانه به این قبیل حوادث بهویژه دو حادثه اخیر – شهیدان قاسمی و خرسند – شود، بهخوبی مشخص میشود که زمینه مشترک این جنایات، توهمهای ناشی از انحرافات فکری و عقیدتی و درگیر شدن با القائات و باورهایی است که نسبتی با مبانی اصیل و ناب تفکر اسلامی و حتی شاخصههای رفتار انسانی ندارد. این باورهای غلط یا خودش را در قالب گوشهگیری و اجتماعستیزی نشان میدهد و یا برعکس، در قالب عرفانهای نوظهور و ساختگی یا انحراف در مسئله مهدویت و انتظار نمایانگر میشود و در نهایت، کار بهجایی میرسد که فرد خو گرفته با این باورها، نمیتواند فشارهای روانی ناشی از تعارضهای خودساختهاش را حل کند و در نتیجه، با فهم و اجتهاد ناقص و غلطش در باب مسائل اجتماعی اسلام، دست به اعمال خودسرانه و بعضاً جنایتآمیز میزند. همه اینها هم ناشی از فاصله گرفتن از آموزشهای صحیح و اصولی آموزههای وحیانی و یا درگیر شدن با آموزههای التقاطی است. نیاز به توضیح زیاد ندارد که اگر کسی جویای حقیقت و خواستار سیر و سلوک در وادی معرفت و خودسازی و اجتماعسازی است، باید از سرچشمه معرفت یعنی قرآن و حدیث بهره بگیرد و در این راه، از اجتهاد و اندیشه عالمان و اندیشمندان دینی برای فهم بهتر این مبانی کمک بگیرد تا از فکری سالم و رفتاری معقول بهرهمند باشد؛ نکتهای که از آن با عنوان «بهداشت معنوی و روانی» یاد میکنند. هرگونه اعتماد به افراد غیرمتخصص در باب مسائل دینی و معرفتی بهویژه مسائل سیاسی و اجتماعی دین، درست مانند آن است که فرد هنگام بیماری، بهجای پزشک به تعمیرکار مراجعه کند و نتیجهاش هم معلوم است!
خطر عنکبوتهای دنیادار و دکاندار
رهبر معظم انقلاب نیز در باب اهمیت این مسئله، چندین بار تاکنون هشدار دادهاند؛ از جمله چند سال قبل در دیدار با جمعی از جوانان، با هشدار نسبت به رواج تفکرات و مکاتب انحرافی فرمودند: «مواظب باشید در دام عنکبوتهای دنیادار و دکاندار نیفتید! این روزها دکاندارهایی به اسم معنویت ادعا میکنند، امام (عج) را دیدهاند که بههیچوجه واقعیت ندارد. حواستان باشد که اسیر آنها نشوید». به این نکته، یعنی انحراف در مسئله مهدویت و انتظار، باید خطر عرفانهای نوظهور و فرقه سازیها را هم اضافه کرد که به دلیل قطع ارتباط با قرآن و حدیث بهعنوان منبع معرفت و هدایت و راهنمایی عالمان دانشمند، خودساخته و بیادعا، بهجای آنکه فرد را به شناخت بهتر خداوند و بندگی او برساند، به دکانداری و سوءاستفاده از اعتماد مردم و حتی در مواردی تجویز روابط غیرشرعی میان زن و مرد و کنار گذاشتن واجبات دینی مثل نماز و روزه و در نهایت، آسیبهای روحی و جسمی به مخاطبان میکشاند.
بررسیهای کارشناسان فرهنگی و امنیتی نشان میدهد، در سالهای اخیر حدود ۱۴ فرقه انحرافی و بهاصطلاح عرفانی شکلگرفته و تقویتشده که با عناوینی مانند «عرفان حلقه» یا «عرفان کیهانی» و امثال آن و با شعارهای ظاهرفریبی مانند مهربانی با انسانها یا احترام به یکدیگر سعی در جذب مخاطب میکنند، اما سخنان نجاتیافتگان یا آسیبدیدگان از این فرقهها قابلتأمل به نظر میرسد. در این شرایط، وظیفه حوزههای علمیه و دانشگاهها و البته رسانهها بهمراتب سختتر و حساستر از گذشته است تا با تبیین دقیق و هنرمندانه مبانی تفکر اسلامی و نیز خطرات این فرقهسازیها، از خطر پیش روی مردم بهویژه جوانان جلوگیری کنند.
افکاری که کار دست آدم میدهد!
اگر نگاهی دقیق و موشکافانه به این قبیل حوادث بهویژه دو حادثه اخیر – شهیدان قاسمی و خرسند – شود، بهخوبی مشخص میشود که زمینه مشترک این جنایات، توهمهای ناشی از انحرافات فکری و عقیدتی و درگیر شدن با القائات و باورهایی است که نسبتی با مبانی اصیل و ناب تفکر اسلامی و حتی شاخصههای رفتار انسانی ندارد. این باورهای غلط یا خودش را در قالب گوشهگیری و اجتماعستیزی نشان میدهد و یا برعکس، در قالب عرفانهای نوظهور و ساختگی یا انحراف در مسئله مهدویت و انتظار نمایانگر میشود و در نهایت، کار بهجایی میرسد که فرد خو گرفته با این باورها، نمیتواند فشارهای روانی ناشی از تعارضهای خودساختهاش را حل کند و در نتیجه، با فهم و اجتهاد ناقص و غلطش در باب مسائل اجتماعی اسلام، دست به اعمال خودسرانه و بعضاً جنایتآمیز میزند. همه اینها هم ناشی از فاصله گرفتن از آموزشهای صحیح و اصولی آموزههای وحیانی و یا درگیر شدن با آموزههای التقاطی است. نیاز به توضیح زیاد ندارد که اگر کسی جویای حقیقت و خواستار سیر و سلوک در وادی معرفت و خودسازی و اجتماعسازی است، باید از سرچشمه معرفت یعنی قرآن و حدیث بهره بگیرد و در این راه، از اجتهاد و اندیشه عالمان و اندیشمندان دینی برای فهم بهتر این مبانی کمک بگیرد تا از فکری سالم و رفتاری معقول بهرهمند باشد؛ نکتهای که از آن با عنوان «بهداشت معنوی و روانی» یاد میکنند. هرگونه اعتماد به افراد غیرمتخصص در باب مسائل دینی و معرفتی بهویژه مسائل سیاسی و اجتماعی دین، درست مانند آن است که فرد هنگام بیماری، بهجای پزشک به تعمیرکار مراجعه کند و نتیجهاش هم معلوم است!
خطر عنکبوتهای دنیادار و دکاندار
رهبر معظم انقلاب نیز در باب اهمیت این مسئله، چندین بار تاکنون هشدار دادهاند؛ از جمله چند سال قبل در دیدار با جمعی از جوانان، با هشدار نسبت به رواج تفکرات و مکاتب انحرافی فرمودند: «مواظب باشید در دام عنکبوتهای دنیادار و دکاندار نیفتید! این روزها دکاندارهایی به اسم معنویت ادعا میکنند، امام (عج) را دیدهاند که بههیچوجه واقعیت ندارد. حواستان باشد که اسیر آنها نشوید». به این نکته، یعنی انحراف در مسئله مهدویت و انتظار، باید خطر عرفانهای نوظهور و فرقه سازیها را هم اضافه کرد که به دلیل قطع ارتباط با قرآن و حدیث بهعنوان منبع معرفت و هدایت و راهنمایی عالمان دانشمند، خودساخته و بیادعا، بهجای آنکه فرد را به شناخت بهتر خداوند و بندگی او برساند، به دکانداری و سوءاستفاده از اعتماد مردم و حتی در مواردی تجویز روابط غیرشرعی میان زن و مرد و کنار گذاشتن واجبات دینی مثل نماز و روزه و در نهایت، آسیبهای روحی و جسمی به مخاطبان میکشاند.
بررسیهای کارشناسان فرهنگی و امنیتی نشان میدهد، در سالهای اخیر حدود ۱۴ فرقه انحرافی و بهاصطلاح عرفانی شکلگرفته و تقویتشده که با عناوینی مانند «عرفان حلقه» یا «عرفان کیهانی» و امثال آن و با شعارهای ظاهرفریبی مانند مهربانی با انسانها یا احترام به یکدیگر سعی در جذب مخاطب میکنند، اما سخنان نجاتیافتگان یا آسیبدیدگان از این فرقهها قابلتأمل به نظر میرسد. در این شرایط، وظیفه حوزههای علمیه و دانشگاهها و البته رسانهها بهمراتب سختتر و حساستر از گذشته است تا با تبیین دقیق و هنرمندانه مبانی تفکر اسلامی و نیز خطرات این فرقهسازیها، از خطر پیش روی مردم بهویژه جوانان جلوگیری کنند.
منبع: سایت رهنما
اشتراک گذاری:
گزارش خطا
ارسال نظرات