جمعه ؛ 30 شهريور 1403
01 خرداد 1398 - 12:03
به بهانه «روز جهانی جمعیت»

جمعیت جوان، برگ برنده آینده ایران

جمعیت ایران که به واسطه ازدیاد نسل در سال‌های ابتدایی دهه ۶۰ به عنوان یکی از جوان‌ترین کشور‌های دنیا شناخته می‌شد، حالا چند سالی است که به سمت میانسالی رفته و این زنگ خطر وجود دارد که تا ۲۰ سال آینده، حدود یک پنجم جمعیت کشور را سالمندان تشکیل دهند. موضوعی که می‌تواند هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ اجتماعی، آثار سوئی را برای کشور در پی داشته باشد.
نویسنده :
شاهرخ صالحی کرهرودی
کد خبر : 3026

پایگاه رهنما :

جمعیت ایران که به واسطه ازدیاد نسل در سال‌های ابتدایی دهه ۶۰ به عنوان یکی از جوان‌ترین کشور‌های دنیا شناخته می‌شد، حالا چند سالی است که به سمت میانسالی رفته و این زنگ خطر وجود دارد که تا ۲۰ سال آینده، حدود یک پنجم جمعیت کشور را سالمندان تشکیل دهند. موضوعی که می‌تواند هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ اجتماعی، آثار سوئی را برای کشور در پی داشته باشد.
اجرای سیاست محدودیت نسل یا کنترل جمعیت که با شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» و «دو بچه کافیست» از اوایل دهه هفتاد در کشور آغاز شده بود، باعث شد تا نرخ رشد جمعیت کشور از حدود ۳.۸ درصد در سال ۱۳۶۵ که بالاترین نرخ رشد جمعیتی بود، به کمتر از ۱.۲ درصد در سال‌های ابتدای دهه ۹۰ کاهش یابد. در واقع، اگر جمعیت کشور با همان نرخ رشد سال‌های میانی دهه ۶۰ ادامه می‌یافت، جمعیت ایران در هر ۲۰ سال دو برابر می‌شد، موضوعی که باید هرچه سریعتر برای آن چاره‌اندیشی می‌شد و در همین راستا، سیاست تحدید (محدودسازی) جمعیت در دستور کار قرار گرفت و برای اجرای آن، حتی ارائه برخی خدمات اجتماعی به فرزند چهارم به بعد ممنوع شد! البته قانون تنظیم خانواده و جمعیت در حالی در خرداد ماه ۱۳۷۲ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید که در همان‌سال‌ها به واسطه فرهنگ‌سازی صورت گرفته، نرخ رشد جمعیت به طور معناداری کاهش یافته بود و دیگر نیازی به وضع چنین قانونی وجود نداشت، اما اصرار برای ادامه همان سیاست قبلی و اجرای سفت و سخت این قانون باعث شد تا سیاستی که در ابتدا با اهداف خوب پیش‌بینی شده بود، بعد از ۲۰ سال به یک تهدید بزرگ برای کشور بدل شود و جمعیت کشور را در آستانه سالمندی مفرط قرار دهد.
هشدار‌های رهبر انقلاب
درباره زیاده‌روی در یک سیاست
زنگ خطر برای پیری جمعیت کشور از اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود به صدا درآمد؛ آمار‌ها نشان می‌داد، در حالی که باید بجای هر پدر و مادر حداقل ۲.۱ فرزند وجود داشته باشد تا به قول جمعیت‌شناسان «نرخ جانشینی» حفظ شود و جمعیت کشور در همین حد فعلی باقی بماند، اما نرخ جانشینی به حدود ۱.۵ کاهش یافت. مدل‌های جمعیتی نشان می‌داد که اگر جمعیت جوان جایگزین نسل پدر و مادر‌ها نشود، در یک بازه ۳۰ ساله جمعیت ایران به یکباره با پیری نسل مواجه شده و در یک پیش‌بینی بدبینانه در افق ۱۴۵۰ حتی ممکن بود جمعیت کشور به نصف جمعیت فعلی نیز برسد.
همین تهدید‌ها و هشدار‌ها باعث شد تا رهبر معظم انقلاب در سخنرانی ۱۶ مرداد ماه ۱۳۹۰ و در جمع کارگزاران نظام، نسبت به این مسئله تذکر داده و اعلام کنند که «من معتقدم که کشور ما با امکاناتی که داریم، می‌تواند صد و پنجاه میلیون نفر جمعیت داشته باشد. من معتقد به کثرت جمعیتم. هر اقدام و تدبیری که می‌خواهد برای متوقف کردن رشد جمعیت انجام بگیرد، بعد از صد و پنجاه میلیون انجام بگیرد».
این اعلام رهبر انقلاب اگرچه تلنگری برای توقف سیاست تحدید جمعیت بود، اما آنچنان که باید و شاید موثر واقع نشد؛ تا جایی که یکسال بعد و در مردادماه ۱۳۹۱ مجددا رهبر معظم انقلاب تاکید کردند که «ما در سال ۷۱ به همان مقاصدی که از تحدید نسل وجود داشت، رسیدیم. از سال ۷۱ به این طرف، باید سیاست را تغییر میدادیم؛ خطا کردیم، تغییر ندادیم. امروز باید این خطا را جبران کنیم.»، اما باز هم این هشدار مورد توجه قرار نگرفت. ایشان مجدد در مهرماه ۱۳۹۱ با به صراحت تداوم سیاست تحدید نسل را خطای بزرگ دانستند و اظهار کردند: «یکی از خطاهائی که خود ما کردیم - بنده خودم هم در این خطا سهیمم - این مسئله تحدید نسل از اواسط دهه‌ی ۷۰ به این طرف باید متوقف می‌شد. البته اولی که سیاست تحدید نسل اتخاذ شد خوب بود، لازم بود، لیکن از اواسط دهه ۷۰ باید متوقف می‌شد. این را متوقف نکردیم؛ این اشتباه بود. مسئولین کشور در این اشتباه سهیم‌اند، خود بنده‌ی حقیر هم در این اشتباه سهیمم.»
خطری که
فعلا به خیر گذشت
هشدار‌های مکرر رهبر انقلاب از یکسو و کارشناسان و رسانه‌ها از سوی دیگر باعث شد تا یک جنبش اجتماعی برای جبران گذشته و اصلاح روند جانشینی و ارتقای نرخ باروری در کشور آغاز شود. ابلاغ سیاست‌های کلی نظام در موضوع جمعیت در اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۳ از سوی رهبر انقلاب و لغو قانون تنظیم خانواده از سوی مجلس شورای اسلامی و اعطای برخی مشوق‌ها برای افزایش زاد و ولد در کشور، باعث شد تا نرخ جانشینی که به عدد ۱.۳ نیز رسیده بود، دوباره رشد کرده و در سال گذشته تا حدود عدد ۲.۱ که همان «نرخ جانشینی» است، افزایش یابد.
پیری جمعیت و کاهش نیروی جوان کشور، علاوه بر آنکه ساختار خانواده‌های ایرانی را به مرور زمان متزلزل و بی‌پناه می‌کند، در میان‌مدت و درازمدت خطر کاهش نیروی مولد و سازنده برای اجتماع و حتی تهدید‌های امنیتی را به دنبال خواهد داشت. البته نکته مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که باوجود برخی تصورات مبنی بر تاثیر فشار‌های اقتصادی برای کاهش فرزندآوری، آمار‌های جمعیتی و بررسی‌های جامعه‌شناسی نشان می‌دهد که تمایل به فرزندآوری در میان قشر مرفه و متمول جامعه بسیار کمتر از اقشار ضعیف و کم‌برخوردار است و از این نظر، پارامتر‌های اقتصادی کمترین مداخله را در این خصوص دارند. شاید مهمترین دغدغه در خصوص فرزندآوری، نگرانی از آینده فرزندان و تربیت صحیح آنان باشد که با اجرای طرح‌های تشویقی، ارائه بسته‌های خدماتی و نیز ایجاد زمینه‌های بهتر تربیتی در جامعه می‌توان این نگرانی را نیز برطرف کرد و جامعه را به سمت فرزند‌آوری سوق داد. موضوعی که اگر دوباره به آن بی‌توجهی شود، می‌تواند مجدد جریان جمعیتی کشور را به همان سراشیبی پیری و سقوط بازگرداند.
برچسب ها: جمعیت جوان ایران

ارسال نظرات