01 خرداد 1398 - 10:33

از اتاق فرمان فرهنگی کشور چه خبر؟!

ادبیات آقای روحانی در مواجهه با طیف منتقدان در جلسات و عرصه‌های دیگر تفاوت چندانی با رویکرد ایشان در جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی ندارد. استفاده از تعابیری همچون «عصر حجری ها»، «تازه به دوران رسیده»، «بزدل» و. به صراحت بیانگر ادبیات رادیکال رئیس جمهور در مواجهه با مقوله انتقاد است که در تعارض با شعار اعتدال و گفتمان آزادی است که این جماعت بی تدبیر تنها وارثان پوسته ظاهری آن هستند.
نویسنده : حسین نمازی
کد خبر : 3007
 
شورای عالی انقلاب فرهنگی که از سوی رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی)به عنوان اتاق فرمان فرهنگی نامیده شده، نقش مهمی در سیاستگذاری های کلان فرهنگی دارد.این نهاد مقدس که با هدف تحقق اهداف فرهنگی انقلاب اسلامی تشکیل شد، به دلیل برخی حب و بغض‌های سیاسی که عموماً نیز از جانب دولت رقم می‌خورد،عملا به تعطیلی کشیده شده است.
برای تجزیه وتحلیل درخصوص کم کاری و در سخن واقع بینانه تعطیلی شورای عالی انقلاب فرهنگی، باید به ابعاد مختلفی پرداخته شود که بخش عمده این کنش‌ها به نوع نگاه دولت تدبیر و امید نسبت به این شورا باز می‌گردد که بر پایه آن تصمیمات و رفتارها شکل می‌گیرد.
به عبارتی، موافقت و یا مخالفت رئیس جمهور با شرکت و یا عدم حضور برخی اشخاص منتسب به جریان رقیب تنها دلیل عدم موفقیت این شورا نیست بلکه ؛اختلاف نظر و کیفیت تعاملات آقای روحانی به عنوان رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی، بخش دیگری از دلیل عدم تشکیل جلسات شورا است؛ بارها آقای رئیس جمهور حضور برخی افراد را دستاویزی برای عدم حضور خود در جلسات و تعطیلی شورا کرده است.
حقیقت این است که ادبیات آقای روحانی در مواجهه با طیف منتقدان در جلسات و عرصه های دیگر تفاوت چندانی با رویکرد ایشان در جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی ندارد. استفاده از تعابیری همچون «عصر حجری ها»، «تازه به دوران رسیده»،«بزدل» و....به صراحت بیانگر ادبیات رادیکال رئیس جمهور در مواجهه با مقوله انتقاد است که در تعارض با شعار اعتدال و گفتمان آزادی است که این جماعت بی تدبیر تنها وارثان پوسته ظاهری آن هستند.هر چند بروز عصبانیت در تعاملات مدیران گذشته نیز وجود دارد ولی عیان شدن آن در دیپلماسی عمومی آقای روحانی پدیده نامیمون و کم نظیری است.
کمااینکه آقای روحانی این روزها،بیش از هر زمان دیگری احساس تنهایی می‌کند؛ریزش آشکار پایگاه اجتماعی ایشان و بی وفایی هم قطاران او در اردوگاه اصلاح طلب که زمانی زبان به تملق می‌گشودند و روحانی را عصاره سیاست ورزی در ایران معاصر می دانستند و حالا بر شیپور جدایی و عبور از روحانی می دمند؛ این ساز جدایی به خاطر کارنامه ناموفق روحانی در مسائل معیشتی و اقتصاد است که البته اصلاح طلبان نیز خواه ناخواه از آن سهم می برند.این موقعیت شکننده، آقای رئیس جمهور را در مواجهه با موج توفنده انتقادات که به مرور تشدید نیز خواهد شد،ناشکیبا کرده و سبب شده ایشان هر انتقادی را با لفظی تند پاسخ دهند.
اما جالب اینجاست که مدعیان آزادی و گفت و گو و آشتی ملی علی رغم اینکه چشم خود را به روی واقعیت ها در عرصه دیپلماسی و دنیای پر رمزو راز اقتصاد بستند،نسبت به سیاست های فرهنگی و داخلی هم کیش خویش یعنی آقای روحانی،بی تفاوت اند.جریان اصلاحات فقط و فقط به شعارها و ظواهر دموکراسی استناد می کنند واز آن به عنوان ابزاری برای رسیدن به هدف خود یعنی قدرت استفاده می کنند و در عمل هیچ تعهد و التزام عملی به مبانی مردم سالاری و به زعم خودشان جامعه مدنی و امور فرهنگی ندارند؛خوب است که جریان اصلاح طلب به جای سکوت وسهم خواهی از دولت، در امور فرهنگی نیز مطالبه گری می کرد.




ارسال نظرات