پایگاه رهنما :
به گزارش مشرق ، با بازداشت تعدادی از اعضای هیئتمدیره و کارشناسان مؤسسه حیاتوحش میراث پارسیان به اتهام جاسوسی، چند ماهی است شاهد تلاشهایی در فضای مجازی بهمنظور اسطورهسازی از آنها هستیم؛ تلاشهایی که به مخاطب القا میکنند آنچه از طبیعت ایران باقی مانده حاصل فعالیتهای مؤسسه میراث پارسیان است و ادامه بقای آن در گروی فعالیت آتی این مؤسسه.
اما بد نیست فارغ از اتهامهای امنیتی دستاندرکارارن این مؤسسه و آنچه در پوشش فعالیت محیطزیستی انجام میدادند، اقدامات و تصمیمات آنها در حوزه محیطزیست را مورد بررسی قرار دهیم.
ارتباط نزدیک میان حیات وحش و سازمان ملل در کمتر از یکسال
مؤسسه میراث پارسیان در تاریخ ۰۹/۰۲/۱۳۹۱ به عنوان یک مؤسسه غیرتجاری مجوز دریافت کرد تا به صورت یک مؤسسه غیرتجاری عامالمنفعه در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت کند. چند ماه پس از آنکه میراث پارسیان به ثبت رسید، هومن جوکار، خزانهدار این مؤسسه، از سوی سازمان حفاظت محیطزیست به عنوان مدیر جدید پروژه بینالمللی حفاظت از یوز منصوب شد. پروژهای که در سال ۸۰ با مشارکت سازمان حفاظت محیطزیست و برنامه عمران سازمان ملل متحد راهاندازی شده بود. کمی بعدتر در آبان ۹۲، میراث پارسیان که خزانهدارش به عنوان مدیر پروژه بینالمللی حفاظت از یوز منصوب شده بود، خود به عنوان شریک سازمان حفاظت محیطزیست و برنامه عمران سازمان ملل معرفی شد. بدین ترتیب، مؤسسهای که کمتر از یک سال از ثبتش میگذشت، در عمل از جایگاه ویژهای در سازمان حفاظت محیطزیست برخوردار شد و موجبات تعجب بسیاری را فراهم آورد.
با نگاهی به اقدامات حیاتوحش میراث پارسیان که دو پارک ملی توران و گلستان مهمترین مناطق فعالیتشان به شمار میرود، آنچه خودنمایی میکند علاقه وافر این مؤسسه به قرق کردن زیستگاههای شاخص یا اصطلاحاً ایجاد حیاط خلوتهایی خصوصی به بهانههای مختلف است.
خارج کردن عشایر از پارک ملی توران به بهانه امنیت زیستگاه یوز
تلاش برای خروج عشایر از پارک ملی توران با توجیه امن کردن زیستگاه یوزپلنگ و تلاش برای خارج کردن مدیریت پارک ملی گلستان از حیطه اختیارات مدیرکل حفاظت محیطزیست گلستان و تبدیل آن به حیاط خلوتی است که توسط یک شورای راهبری مدیریت میشود.
راهاندازی کمپین یوزتا ابد در تابستان ۹۶ توسط میراث پارسیان با همراهی یک بازیگر سینما یکی از بارزترین تلاشهای این مؤسسه برای تبدیل پارک ملی توران به حیاط خلوتی خصوصی است چرا که منطقه خارتوران طی سالهای گذشته برای مؤسسه میراث پارسیان از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و پروژههای متعددی از جمله گردشگری در شاهرود توسط این مؤسسه در آن به اجرا درآمده است. منطقهای که خروج عشایر از آن، میتوانست کار را برای فعالیتهای مؤسسه میراث پارسیان به مراتب مطلوبتر کند. در نتیجه با راهاندازی کمپین یوزتاابد، مؤسسه میراث پارسیان موضوع خروج عشایر از پارک ملی توران را به یک مطالبه مردمی تبدیل کرد. یک مطالبه مردمی در راستای حفاظت از یوز که بابت تحقق آن چند صد میلیون اعانه به حساب خانم بازیگر واریز شده است تا پارک ملی توران از حضور عشایر پاک و برای بقای یوزپلنگ امن شود.
برنامهریزی برای تبدیل پارک ملی گلستان به حیاط خلوتی با مدیریت مستقل
کلید زدن موضوع مدیریت مستقل پارک ملی گلستان هم به فروردین ۹۶ باز میگردد. زمانی که کاووس سیدامامی، رئیس هیئتمدیره و هومن جوکار، خزانهدار مؤسسه حیاتوحش میراث پارسیان با حضور در نشست هماندیشی ایجاد سازمان داوطلبان پارک ملی گلستان، مقدمات اجرای طرح مدیریت مستقل (هیئت امنایی) پارک ملی گلستان را فراهم کردند. طرحی که بارها از سوی متخصصان و کارشناسان و بومیان مورد انتقاد قرار گرفته اما با روی کار آمدن عیسی کلانتری، و به انتخاب سعید نمکی به عنوان مشاور عالی وی، با اصرار بیشتری مورد پیگیری قرار گرفت و همین شد که برای نخستین بار، رئیس اداره یک پارک ملی با حکم رئیس سازمان حفاظت محیطزیست منصوب شد.
مهدی تیموری، رئیس پیشین اداره حفاظت محیطزیست شهرستان مهریز یزد که از مدافعان پروپاقرص راهاندازی قرقهای خصوصی در استان یزد به شمار میرود با حکم عیسی کلانتری به عنوان رئیس اداره پارک ملی گلستان منصوب شد که بهمنظور رسمیت بخشیدن هرچه بیشتر به این انتصاب، مراسم معارفه همزمان با آئین بزرگداشت شصتمین سال تأسیس پارک ملی گلستان در آذر ۹۶ با حضور سعید نمکی و حمید ظهرابی، معاون محیطزیست طبیعی سازمان حفاظت محیطزیست برگزار شد.
سعید نمکی در آیین نکوداشت شصت سال حفاظت از پارک ملی گلستان اظهار کرد: برای انتخاب رییس پارک ملی گلستان، چند شاخص را در نظر داشتیم که نخستین سیاست مدیر، باید رفاقت و صمیمت با مردم منطقه باشد و دومین شاخص اینکه مشارکت جوامع محلی به ویژه شورای راهبردی و هیئت امنایی را داشته باشد و شاخص سوم و مهمترین آن اینکه رییس پارک ملی باید در خود پارک ملی مستقر باشد.
این در حالی است که مهدی تیموری، برای پارک ملی گلستان یک مدیر غیربومی به شمار میرفت که صرفاً به دلیل موفقیت در توسعه قرقهای خصوصی و شکارگاههای استان یزد به گلستان منتقل شده بود، قرقها و شکارگاههایی که شکارچی کهنهکاری چون نمکی از توسعه آنها در زادگاهش استان یزد، حمایت میکرد.
قرقهای اختصاصی برای شکارچیان خارجی، دست پخت کاووس و یارانش
برنامهریزی برای اجرای طرح قرقهای اختصاصی که از جانب مؤسسه میراث پارسیان نسخهای برای نجات حیاتوحش قلمداد میشد یکی دیگر از قالبهایی است که این مؤسسه در راستای ایجاد حیاط خلوتهای دنج در مناطق مختلف کشور دنبال میکرد. طرحی که بر اساس آن، سازمان حفاظت محیطزیست واسطه میشود تا مدیریت بخشی از اراضی ملی تحت مدیریت وزارت جهاد به اشخاص حقیقی و یا مؤسسههای خصوصی واگذار شود.
در این قرقهای خصوصی، که در کنار غنیترین زیستگاههای حیاتوحش راهاندازی شدهاند آبشخور ساخته میشود و علوفه دستی پخش میشود تا وحوش از زیستگاههای مجاور به سوی این بهشت موعود مهاجرت کنند: جایی که قرقداران با سرشماریهای جدید، افزایش جمعیت را به پای موفقیتشان در تکثیر و پرورش میگذارند و به عنوان دستمزد این حفاظت موفقیتآمیز، برای شکار اتباع خارجی مجوز شکار صادر میکنند.
جالب آنکه مدیریت یکی از ۴ قرق مصوب و فعال در حوزه شکار را مستقیماً یکی از کارشناسان مؤسسه حیاتوحش میراث پارسیان برعهده دارد.
احتمال زمین خواری در قالب طرح مدارس طبیعت
حمایت از طرح مدارس طبیعت که بارها مورد انتقاد قرار گرفته یکی دیگر از مصادیق تلاش میراث پارسیان برای ایجاد حیاط خلوت در زیستگاههاست. این مدارس که در اراضی ملی تحت مدیریت وزارت جهاد راهاندازی میشوند با هدف آشنایی کودکان با طبیعت فعالیت میکنند و بارها این سؤال را طرح کردهاند که آیا برای آشنایی کودکان با طبیعت، راهی کم ضرر تر از ایجاد مدرسه در زیستگاههای شاخص کشور و تغییر و تخریب اکوسیستم این مناطق وجود ندارد؟ یا این مدارس هم مانند طرح خروج عشایر از پارک ملی توران، طرح استقلال پارک ملی گلستان و طرح راهاندازی قرقهای اختصاصی، پوششی است برای ایجاد مکانهای امن در دل اراضی ملی که بدون شک طی سالهای آینده بهرهبرداران را از حق آب و گل هم برخوردار خواهند بود؟ چه آنکه تا کنون برخی متخصصان و فعالان محیطزیست طرح راهاندازی قرقهای خصوصی و مدارس طبیعت را مقدمهای برای زمینخواری دانستهاند.
پذیرایی از شکارچیان خارجی، نسخه میراث پارسیان برای طبیعت ایران
از موضوع حیاط خلوتسازی در زیستگاههای شاخص کشور توسط مؤسسه میراث پارسیان که بگذریم و بکوشیم در میان پروژههای این مؤسسه اقداماتی مؤثر در حفاظت از حیاتوحش کشور شناسایی کنیم با این پرسش مواجه میشویم که چرا این مؤسسه پر زرق و برق که با توجه به عضویت تاجرانی بینالمللی چون مراد موشه طاهباز در هیئتمدیرهاش از لابی گستردهای در میان رسانهها و هنرمندان برخوردار است در عمل، سودی برای حیاتوحش کشور به ارمغان نیاورده است؟
خروجی پروژه حفاظت از پلنگ در پارک ملی گلستان که با نصب تعداد قابل توجهی دوربین تلهای همراه بود به جز شناسایی ۲۰ قلاده پلنگ چه بود؟
مشارکت مؤسسه میراث پارسیان در پروژه بینالمللی حفاظت از یوز، به جز برگزاری برنامههایی تفریحی-نمایشی در عمل چه نتایجی برای جلوگیری از انقراض یوز به همراه داشت؟
طرح حفاظت از دلفینهای جزیره هنگام چگونه از دلفینها حفاظت کرد؟ برنامه بررسی وضعیت بومشناسی و تعارضهای خرس سیاه آسیایی کدام یک از عوامل تعارض خرس سیاه را مهار کرد و طرح حفاظت از قوچ لارستان به کجا رسید؟
برای هیچکدام از این پرسشها پاسخی قانع کننده وجود ندارد تا بر تأثیر مثبت فعالیت این مؤسسه بر حفاظت از حیاتوحش صحه بگذارد اما آنچه طرحهای این مؤسسه را با یکدیگر پیوند میدهد حمایت از شکار و تعامل با شکارچیان است: طرح موسسه میراث پارسیان برای حفاظت از پلنگ گلستان به آنجا ختم میشود که برای حفاظت از پلنگ در پارک ملی گلستان و حتی برای نصب دوربینهای رصد پلنگ، باید از شکارچیان کمک گرفت.
یکی از مدلهای حفاظت از یوز این گونه طراحی میشود که از آنجا که یکی از عوامل انقراض یوزپلنگ، کاهش طعمه است باید با فروش مجوز شکار چارپایان و استفاده از عواید حاصل از آن، به حفظ جمعیت سایر چارپایان که طعمه یوز باشند کمک کرد.
طرح حفاظت از قوچ لارستان هم که با رویکردی مشابه به این نتیجه میرسد که با فروش سالانه چند مجوز شکار قوچ لارستان میتوان مبلغ قابل توجهی برای حفاظت از بازماندگان این گونه جمعآوری کرد. طرحی که در راستای اجرای آن در سال ۹۲، مجوز شکار سه قوچ لارستان توسط مؤسسه حیاتوحش میراث پارسیان در آمریکا به قیمت هر یک صدهزار دلار به فروش گذاشته شد.
البته گرایش شدید این مؤسسه به شکار و تعامل با شکارچیان چندان هم دور از انتظار نیست. کامیل جعفری تبریزی، نایب رئیس این مؤسسه که سابقه مدیریت شرکت گردشگری شکار ایران سافاری را در کارنامه دارد از شکارچیان کهنهکار است و مراد موشه طاهباز (از متهمان بازداشت شده جاسوسی از مراکز نظامی)، دیگر عضو شکارچی هیئتمدیره این مؤسسه یک فعال شناخته شده بینالمللی در حوزه شکار است که سمینارهایی با موضوع «چگونه در ایران شکار کنیم و شاخ قوچ را به آمریکا منتقل کنیم» برگزار کرده است. کاووس سیدامامی، هومن جوکار و امیرحسین خالقی هم با انتشار مطالبی، تعامل با شکارچیان و رونق شکار را راهکار حفاظت از حیاتوحش دانستهاند.
با توجه به جمعبندی فوق و با جستوجویی در وبسایت مؤسسه میراث پارسیان به جرات میتوان گفت اسطورهسازی از دستاندرکاران این مؤسسه و معرفی آنها به عنوان «حافظان محیطزیست» تنها از کسانی که از همکاری با این مؤسسه بهره بردهاند، ساخته است و بس.
ارسال نظرات