06 اسفند 1397 - 09:21
اعتیاد ادامه‌دار ایالات متحده به تحریم

آمریکا را به کمپ ترک اعتیاد ببرید!

جنگ امروز ایالات متحده آمریکا و اروپایی‌ها علیه ایران بیشتر از آنکه نبرد اقتصادی، تجاری و سیاسی باشد یک جنگ تمام عیار محاسباتی است و بر همین اساس بیشتر از آنکه غربی‌ها بدنبال آثار و پیامد‌های تحریم‌های بین المللی علیه کشورمان باشند بر روی رفتار و گفتار نخست «مقامات دولتی وکارگزاران نظام» و سپس «افکار عمومی داخل کشور» متمرکز هستند و بدنبال پاسخ‌دهی به این پرسش هستند که فشار‌های اقتصادی و غیر اقتصادی تا چه میزان تصمیم گیران و تصمیم سازان نظام را مجاب به پذیرش خواسته‌های آمریکایی‌ها کرده و اراده مردم را در حمایت از نظام اسلامی دچار تزلزل کرده است.
نویسنده :
شاهین نیرومند
کد خبر : 2381

پایگاه رهنما :

جنگ امروز ایالات متحده آمریکا و اروپایی‌ها علیه ایران بیشتر از آنکه نبرد اقتصادی، تجاری و سیاسی باشد یک جنگ تمام عیار محاسباتی است و بر همین اساس بیشتر از آنکه غربی‌ها بدنبال آثار و پیامد‌های تحریم‌های بین المللی علیه کشورمان باشند بر روی رفتار و گفتار نخست «مقامات دولتی وکارگزاران نظام» و سپس «افکار عمومی داخل کشور» متمرکز هستند و بدنبال پاسخ‌دهی به این پرسش هستند که فشار‌های اقتصادی و غیر اقتصادی تا چه میزان تصمیم گیران و تصمیم سازان نظام را مجاب به پذیرش خواسته‌های آمریکایی‌ها کرده و اراده مردم را در حمایت از نظام اسلامی دچار تزلزل کرده است. ساختار محاسبات امریکایی حداقل طی ۶ سال اخیر به‌واسطه برخی از رفتار ـ. مواضع نادرست برخی از سیاستمداران داخلی به گونه‌ای سازمان گرفته که نباید انتظار داشت با تغییر موقتی، رویکرد امریکایی‌ها دچار تغییر شده و اجرای تعهدات را آغاز کند. چرا که نظام‌مند شدن این باور در ذهن امریکایی‌ها که «دولت ایران تحت هر شرایط در برجام باقی خواهد ماند یا با تشدید فشار‌ها به ایران مجددا پای میز مذاکره با غرب خواهد نشست» در طول چندین ماه به صورت منسجم شکل گرفته و قاعدتا برای حذف یا تغییر باور امریکایی‌ها باید شاهد تغییر موضع – رفتار محسوس دولتمردان کشور نسبت به کلیت دستگاه سیاست خارجه آمریکا و نه صرفا ترامپ و بولتون و امثالهم باشیم تا به واسطه آن رویکرد امریکایی‌ها دچار تغییر شود. «تغییر نگرش ایران» که موضع گیری ضدترامپی (و نه ضد آمریکایی) امروز برخی از اعضای تیم مذاکره کننده هسته‌ای کشورمان تنها می‌تواند در شرایطی به «تغییر رویکرد امریکایی‌ها» بینجامد که استمرار داشته باشد و به حزب دموکرات و شخص باراک اوباما و همفکران وی نیز تسری پیدا کند.
تغییر رفتار مهمتر از تغییر لحن
تغییر لحن امروز برخی از مقامات دولتی (که تنها شخص دونالد ترامپ را در بر می‌گیرد) باید به تغییر رفتار جامع نیز بینجامد به طوری که به عنوان نمونه مقامات ارشد دستگاه دیپلماسی ضمن تعلیق اجرای برخی از تعهدات برجامی، با گردآوری متنی حقوقی مبنی بر «دادخواست رسمی ایران از مجامع حقوقی در سطح بین‌المللی» تلاش کند امریکایی‌ها را به این نتیجه برساند که دستگاه دیپلماسی از «حفظ برجام به هر قیمتی» عبور کرده و علاوه بر پیگیری نقض برجام توسط امریکا- اروپا از مسیر چهارگانه حل و فصل اختلافات مندرج در متن برجام یا دیوان بین‌المللی دادگستری، احقاق حقوق تضییع شده ایران را از مسیر‌های پیش بینی شده در حقوق بین‌الملل نیز پیگیری می‌کند. برای آنکه درک صحیحی از تاثیرگذاری مستقیم «تفکرات، باور‌ها و ادبیات» سیاستمداران داخلی بر «کیفیت تصمیمات ضدایرانی» امریکایی‌ها داشته باشیم، باید بخش کوتاهی از گفته‌های جان کری را که در کتاب جدیدش (هر روز موهبتی دیگر است) را مرور کنیم، وی در بخشی از این کتاب می‌گوید: «دکتر روحانی پیروز شد ما شگفت‌زده و دلگرم شدیم. وی محور مبارزات انتخاباتی‌اش را ترمیم روابط ایران با جامعه بین‌الملل قرار داده بود... وی جواد ظریف را به عنوان وزیر خارجه و مسئول پرونده هسته‌ای منصوب کرد، تا حدی خیالمان آسوده شد... ضمن آنکه محتاطانه خوش‌بین بودم گفت‌وگوهایمان احیا خواهند شد. وقتی از سالم شنیدم که تیم روحانی بدون فوت وقت با عمانی‌ها تماس گرفته و این پیام را به آن‌ها رسانده اند که مایل به پیشبرد کار هستند این باورم تأیید شد.» شبیه این مواضع را با ادبیات دیگر سایر مقامات سابق و کنونی دولت آمریکا را نیز تکرار کرده‌اند.
آمریکا را به کمپ ترک اعتیاد ببرید
همانطور که اشاره شد، کنش و واکنش‌های یک طیف سیاسی در داخل کشور آمریکایی‌ها را به این برآورد رسانده است که می‌توانند با اعمال فشار‌های بیشتر در حوزه اقتصادی و تجاری جمهوری اسلامی ایران را وادار به امتیازدهی فراخ‌تر در سایر حوزه‌های غیر هسته‌ای کشاند. حال تامادامی که این باور غربی‌ها تغییر نکند فشار‌های بین المللی آن‌ها در حوزه تحریم و از سوی دیگر تلاش برای امتیازدهی بیشتر ایران به آن‌ها ادامه خواهد داشت. بر همین اساس است که هفته اخیر مجلس سنای آمریکا طرحی را به تصویب رسانده که به طرح «تقویت امنیت آمریکا در خاورمیانه» معروف شده است. این طرح سرانجام پس از چندین جلسه بحث و بررسی به تصویب رسید. تصویب این طرح در کنگره با جنجال‌های زیادی همراه شده که مهمترین دلیل آن ممنوع شدن حمایت از جنبش تحریم رژیم صهیونیستی توسط شرکت‌های آمریکایی است. اما این طرح صرفاً به این بند محدود نیست و مفادی نیز برای افزایش فشار به ایران و گسترش حمایت از رژیم صهیونیستی دارد.
این طرح با ادغام چهار لایحه به سرانجام نرسیده سال گذشته در کنگره آمریکا تهیه شده است و فهرست آن نیز بر این موضوع تأکید دارد. این چهار لایحه عبارتند از: «لایحه اختیارات کمک‌های امنیتی آمریکا و اسرائیل» که در تاریخ اول آگوست ۲۰۱۸ با رأی‌گیری شفاهی در سنا به تصویب رسید و در تاریخ ۱۲ سپتامبر همان سال نیز با یک متمم الحاقی به تصویب مجلس نمایندگان رسید؛ «لایحه تمدید همکاری‌های دفاعی اردن و آمریکا» که در تاریخ ۵ فوریه ۲۰۱۸ در سنا با رأی‌گیری شفاهی تصویب شده و در حال بررسی در کمیته روابط خارجی کنگره بود؛ «لایحه حفاظت از غیرنظامیان سوریه» که صرفاً با رأی‌گیری شفاهی در تاریخ ۲۲ ژانویه سال ۲۰۱۹ میلادی به تصویب مجلس نمایندگان رسیده بود و در نهایت «لایحه مقابله با جنبش بی. دی. اس (جنبش بایکوت اسرائیل)» که جنبشی مدنی است که با ایجاد مؤسسات غیرانتفاعی فعال در چندین کشور از جمله استرالیا، کانادا، آمریکا، فرانسه، انگلیس، اردن و آفریقای جنوبی تحریم رژیم صهیونیستی در سطوح اقتصادی، فرهنگی و آکادمیک را دنبال می‌کند و از دیگر اهدافش، پایان دادن به اشغال سرزمین‌های اشغالی است. در بخش نخست این طرح که به افزایش همکاری‌های امنیتی میان رژیم صهیونیستی و آمریکا اختصاص یافته، نام ایران نیز به چشم می‌خورد. در بخشی با عنوان «اختیار ورود به توافقنامه همکاری با اسرائیل برای مقابله با هواپیما‌های بدون سرنشینی که ایالات متحده یا اسرائیل را تهدید می‌کند»، عنوان شده: «کنگره به این نتیجه رسیده است که ایران در تاریخ ۱۰ فوریه سال ۲۰۱۸ میلادی، هواپیمای بدون سرنشینی (که عمدتاً با عنوان پهپاد شناخته می‌شود) را از خاک سوریه به سمت اسرائیل به پرواز درآورده که به حریم هوایی اسرائیل نفوذ کرده است. بنا بر یک گزارش مطبوعاتی، این هواپیمای بدون سرنشین به مدت یک دقیقه و نیم در حریم هوایی اسرائیل بوده و پس از آن نیروی هوایی اسرائیل، این پهپاد را سرنگون می‌کند. مقامات ارشد اسرائیلی اعلام کرده‌اند که این هواپیمای بدون سرنشین از فناوری پیشرفته‌ای برخوردار بوده است.» در ادامه این بند تأکید شده است: «کنگره آمریکا بر این باور است که تحقیق و توسعه (R&D) مشترک برای مقابله با هواپیما‌های بدون سرنشین، منافع امنیت ملی آمریکا و اسرائیل را تأمین می‌کند… اسرائیل با تهدیداتی فوری و در حال ظهور از جانب هواپیما‌های بدون سرنشین و دیگر تجهیزات بدون سرنشین مواجه است که از سمت لبنان توسط حزب‌الله و از سمت سوریه توسط نیرو‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و یا دیگرانی که به دنبال حمله به اسرائیل هستند، شلیک می‌شود. علاوه بر این کنگره معتقد است که آمریکا و اسرائیل باید به همکاری در جهت دفاع در برابر تمام تهدیداتی که ایمنی، امنیت و منافع ملی هر دو طرف را نشانه گرفته‌اند، ادامه دهند.» همانطور که از متن این بند مشخص است، کنگره تلاش کرده تا به نوعی توجیهی برای حمایت‌های نظامی آمریکا از رژیم صهیونیستی ارائه کند، کما اینکه در بند بعدی به رئیس‌جمهور آمریکا این اختیار داده می‌شود تا وارد «یک توافقنامه پروژه همکاری با اسرائیل تحت اختیارات بخش ۲۷ از قانون کنترل صادرات تسلیحات به شماره «۲۷۶۷ U.S.C. ۲۲» شود به منظور انجام تحقیقات، توسعه، آزمایش، ارزیابی و تولید مشترک (شامل خدمات پشتیبانی) در خصوص مقالات دفاعی، خدمات دفاعی نظیر استفاده مستقیم از انرژی یا فناوری امواج پرقدرت مایکروویو برای شناسایی، ردیابی و نابودی هواپیما‌های بدون سرنشین که آمریکا یا اسرائیل را تهدید می‌کنند.» در بخش دیگری از این طرح که به طور خاص با محور سوریه تنظیم شده، باز هم نام ایران به چشم می‌خورد. در ابتدای این بخش وزیر خزانه‌داری آمریکا موظف شده در مدت زمان ۱۸۰ روز به بررسی این موضوع بپردازد که آیا بانک مرکزی سوریه در فعالیت‌های مرتبط با پولشویی مشارکت داشته یا خیر. در بند بعدی گفته می‌شود، چنانچه تأیید شد که بانک مرکزی سوریه با اینگونه فعالیت‌ها مرتبط بوده، باید تحریم‌هایی علیه این نهاد سوری وضع شود. بخش بعدی در این قسمت، تحت عنوان «تحریم‌ها در رابطه با افراد خارجی که در تعاملات خاص درگیر هستند»، ارائه شده است. در این بخش به رئیس‌جمهور آمریکا این اختیار داده شده تا بلافاصله همزمان با فرارسیدن صدوهشتادمین روز از زمان اجرای این قانون تحریم‌هایی را علیه افراد خارجی اعمال کند.»
امیدواری آمریکا به نتیجه بخشی یک ابزار تکراری
همانطور که اشاره بخش‌های قابل توجهی از این قانون با محوریت جمهوری اسلامی ایران نوشته شده است که نشان می‌دهد کیفیت و حجم دشمنی ایالات متحده با جامعه ایرانی همچنان سیر صعودی دارد و مهمتر آنکه مقامات این کشور همچنان به ابزار مهمی به نام «تحریم» جهت تغییر رفتار ایران و به اصطلاح نرمالیزاسیون کشورمان در عرصه بین المللی و منطقه‌ای امیدوار هستند. اینکه آمریکا تا به این میزان نسبت به تحریم ایران اعتیاد پیدا کرده‌اند و در هر قانونی که تصویب می‌کنند ردپای پررنگی از جمهوری اسلامی ایران در آن وجود دارد را باید در رفتار و مواضع دولتمردان و وابستگان به یک طیف سیاسی دنبال کرد.
همانطور که اشاره شد، «تغییر محاسبات امریکایی» مشروط به «تغییر نگرش دولتمردان» و پس از آن «تغییر لحن و ادبیات» نسبت به اثرات تحریم در داخل کشور است. حال با توجه به آنچه گفته شد، نباید یک جریان سیاسی برای موفقیت‌های آنی در عرصه رقابت‌های داخلی، فراتر از «بیان نقاط ضعف در برابر غرب» به ادبیاتی روی می‌آورد که نشانی از عناصر «انقلابی گری در روابط بین‌الملل» نداشته و امریکایی‌ها را به نتیجه‌بخش بودن فشار‌های ضد ایرانی امیدوار می کند.

ارسال نظرات