موسوی خوئینیها میگوید مرحوم هاشمی به اصول و مبانی انتخابات و رأی مردم اعتقادی نداشت. او هاشمی را نه تنها به عنوان یک شخصیت سیاسی معتدل به رسمیت نمیشناسد بلکه او را سوپر چپ و رادیکالی میخواند که به نقل از آذری قمی «زیر عمامه خود داس و چکش دارد.»
موسوی خوئینیها (رئیس شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز) را میتوان یکی از شخصیتهای مؤثر، مرموز و خاکستری اصلاحات برشمرد که درسالهای اخیرکمتر لب به شِکوه از دولت گشوده است. اما اینکه چه پیش آمده که «فصل سکوت» خود را شکسته و با نبش قبر تاریخ، مواضع آیت الله هاشمی رفسنجانی را به باد انتقاد میگیرد، جای تأمل دارد. او در مصاحبه جنجالی خود سخنانی بر زبان آورد که حتی اصلاح طلبان دو آتیشه هم تاب و تحمل شنیدن آن را ندارند و در مقابل آن جبهه گرفته اند.
خوئینیها میگوید مرحوم هاشمی برای رسیدن به هدف خود، همه موانع اعم از حقیقی و حقوقی را چه به صورت قانونی و حتی غیر قانونی دور میزد. در خصوص انتخابات، وی معتقد است: مرحوم هاشمی به اصول و مبانی انتخابات و رأی مردم اعتقادی نداشت و اظهار میداشت: «بالاخره یک رئیس جمهور لازم داریم، آقای خامنهای بگوید چه کسی بشود، یا با هم توافق کنیم که چه کسی بشود، ما تلاش میکنیم که همان بشود!». این در حالی است که بنا به نقل قول خوئینی ها، مقام معظم رهبری (مدظله العالی) بر خلاف آقای هاشمی معتقد بودند هر چه انتخابات پرشورترباشد، اعتبار و مقبولیت نظام بیشتر خواهد بود. در حقیقت گزاره «تلاش میکنیم که همان بشود» تنها یک انگاره را در ذهن مخاطب مجسم میکند و آن تلاش برای مهندسی انتخابات و قرار گرفتن گزینه مطلوب در مسند قدرت است.
مهندسی انتخابات یا همان مدیریت و دست کاری مشارکت مردم که اصلاحات و شخص مرحوم هاشمی مدتها سنگ آن را به سینه زدند و دولت وقت (دولت نهم- احمدی نژاد) را در سال ۸۸ به آن متهم کردند و خسارات مادی و معنوی فراوانی را به نظام تحمیل کردند. جالب آنکه این ایده (یعنی مهندسی انتخابات) در دوره سازندگی موضوعیت بیشتری داشته و شواهد و قرائن هم این ادعا را تأیید میکند. رویه انتخاباتی آقای هاشمی در سال ۱۳۷۶ با القاء احتمال تقلب در انتخابات به نفع ناطق نوری، افکار عمومی برای ریختن رأی خود به سبد خاتمی را تهییج کرد. از طرفی تلاش حامیان مرحوم هاشمی برای ماندگاری وی در مسند ریاست جمهوری و طوماری که به همین منظور تهییه شد صریحاً مردم سالاری دینی را به حاشیه میبردومقام معظم رهبری (مدظله العالی) به شدت با این موضوع مخالفت کرده و ضمن تقدیر و تشکر از خدمات آقای هاشمی، اعلام کردند که آقای هاشمی بعد از اتمام دوره دوم ریاست جمهوری خود، مسئولیتهای دیگری به عهده بگیرند.
مواضع انتقادی خوئینیها از هاشمی، اما به رویههای انتخاباتی و البته بر خلاف اصول مردم سالاری دینی محدود نمیشود. او هاشمی را نه تنها به عنوان یک شخصیت سیاسی معتدل به رسمیت نمیشناسد بلکه اور ا. سوپر چپ و رادیکالی میخواند که به نقل از آذری قمی «زیر عمامه خود داس و چکش دارد.» مواضع او درباره امام موسی صدر و شهید چمران و عدم همراهی موسی صدر با انقلاب نیز با واکنشهای تندی از سوی برخی فعالان سیاسی مواجه شد، که بیان آن از پایه و اساس غلط و بی منطق است؛ بنابراین هر چند کنشها و رویههای انتخاباتی مرحوم هاشمی در طول حیات سیاسی خود به گونهای بوده که با برخی از مواضع انتقادی آقای خوئینیها تطبیق دارد، اما نکته مهم ترآن است که مرد خاکستری اصلاحات در زمانی که مرحوم هاشمی در قید حیات بود، جرأت بیان این حقایق را نداشت. به نظر میرسد بعد از سخنرانی رئیس جمهور در سالگرد مرحوم هاشمی و اینکه وی با تمجید و تعریفهای متعدد از هاشمی و مشی او به صورت ضمنی خود را وامدار هاشمی دانست و حساب خود را با اصلاح طلبان صاف کرد و به دوم خردادیها فهماند که «هر چه دارد از صدقه سرهاشمی دارد.»
خوئینیها در کسوت یک شخصیت چپ رادیکال مخاطب خود را روحانی و گفتمان اعتدال او قرار داده تا با ارائه کدهای خاص به اوگوشزد کند هاشمی با اعتدال نسبتی نداشته است. ابراز چنین مواضعی (چه اغراق باشد چه حقیقت) از سوی آقای موسوی خوئینیها نمیتواند گفتمان چپ (دوم خرداد) را کمافی السابق بر سرزبانها بیندازد تا با آن کاسبی کنند؛ چرا که باتوجه به کارنامه دولت اعتدال و حامیان اصلاح طلب آن، گفتمان پیروز و مقبول آینده در کشور، گفتمانی است که مطالبات و واقعیتهای جامعه (معیشت، عدالت، کارآمدی، انقلابی گری، ساده زیستی و...) را درک کند و برای ایده خود برنامهها و استدلالهای منطقی و قانع کنندهای داشته باشد. حال آنکه نه در دوران سازندگی و اصلاحات و نه در دولتی که شعارش اعتدال است، نشانی از این اراده و عزم دیده نمیشود. هر چند با توجه به تردد مرد خاکستری اصلاحات به منزل رئیس جمهور و گپ و گفت:های دوستانه و خصوصی جناب روحانی با ایشان، بعید نیست طرح این مباحث با هدفی کاملاً سیاسی و هماهنگ شده باشد تا با مشغول کردن افکار عمومی به یک موضوع حاشیه ای، کاستیها و ضعفهای مجریان دولت اعتدال کمتر دیده شود.
ارسال نظرات