حنایی که دیگر رنگی ندارد
تناقض گفتمانی کابینه اعتدال روزبه روز بیشتر می شود؛«هدف از برجام چیز دیگری به جز بهبود اقتصادی بود.»این جمله ای است که اخیراً از زبان آقای ظریف وزیر امور خارجه بیان شده؛
تناقض گفتمانی کابینه اعتدال روزبه روز بیشتر میشود؛ «هدف از برجام چیز دیگری به جز بهبود اقتصادی بود.» این جملهای است که اخیراً از زبان آقای وزیر (دکتر ظریف) بیان شده؛ این درحالی است که آقای روحانی در سال ۹۲ با گره زدن اقتصاد و معیشت مردم با مذاکره، برجام را به عنوام محصول ایده مرکزی خود به جامعه عرضه کرد. در دوره دوم نیز با ارتزاق از برجام و ثمرات اندک آن برای بار دیگر ردای ریاست جمهوری را بر تن کرد. علاوه بر آقای ظریف، رئیس جمهور محترم نیز فرموده اند: «برجام خیرات دولت یازدهم است و این حسنه مداوم است و برای همیشه میماند، مثل یک کار خیر که پایانی ندارد.» ادعاهای اعضای دولت در روزهای قبل از انعقاد برجام با دوران فعلی که ترامپ با خروج خود، آن (یعنی برجام) را در حالت احتضار قرار داده ۱۸۰ درجه متفاوت است؛ این تناقض گفتمانی یا به خاطر فرار از پاسخگویی در مورد ادعاهای سابق است یا به خاطر گریز از بردوش گرفتن مسئولیت نتایج برجام.
البته چرخش گفتمانی دولت تنها محدود به برجام و خیرات آن نیست، بلکه تفسیر دولتمردان اعتدال نیز از کدخدا، به واقعیت نزدیکتر شده؛ اگر تا چند سال پیش آمریکا کدخدای دهکده جهانی بود و باید برای رتق و فتق امور، دم او را میدیدیم، امروز رئیس جمهور از عاجز بودن کدخدا در مدیریت مناسبات جهانی سخن میگوید؛ بنابراین این روزها ایده مرکزی دولت که بر مذاکره استوار شده بود، نه تنها برای جریان منتقد موضوعیت ندارد بلکه کارنامه اقتصادی و اجرایی دولت در نزد افکار عمومی ضعیف جلوه میکند و این عملکرد ضعیف، حتی حامیان دولت را نگران کرده و سعی میکنند هر چه زودتر برائت خود را از دولت اعلام کنند تا از گزند انتقادات و ترکشها بخصوص در موسم انتخابات در امان باشند. انتقادات نسبت به عملکرد دولت در چند طیف قابل بررسی است:
اعتدالیون که تا پیش از انتخابات ۹۲ در ساختار سیاسی کشور وزنی نداشتند با پیروزی آقای روحانی به نون و نوایی رسیدند؛ رئیس دفتر شدن محمود واعظی و انتصاب و ابقای محمد باقر نوبخت در سازمان برنامه و بودجه، گواه بر این ادعاست. اعضای حزب اعتدال و توسعه حالا با پشت سرگذاشتن دو دوره، نیاز چندانی برای دست دراز کردن به احزاب هم سو نمیبینند و خود را مستقل میدانند و تمام قد از عضو موسسشان یعنی آقای روحانی حمایت میکنند.
حزب کارگزران که در همه ادوار سعی کرده سهم و نقشی در قدرت داشته باشد در طیف حامیان دولت جا میگیرند؛ البته نه به مانند اعتدال و توسعهای ها؛ چون نامزدی پوششی آنها در دولت دوازدهم همچون دولت یازدهم فروغی ندارد؛ اما بواسطه اینکه همچنان بخش اندکی از آنها در دولت سهم دارند، از بیان انتقاد خود با لحن تند، ابا دارند.
حامیان اصلاح طلب دوم خردادی گرچه حمایت بی، چون و چرا آنها در جریان انتخابات ۹۲،۹۴ و ۹۶ از دولت قابل انکار نیست و خواه ناخواه عملکرد دولت در کارنامه آنها نیز بایگانی خواهد شد، تأکید دارند که جلوی ضرر را از هر جا که بگیری منفعت است! اصلاحات برای جلوگیری از ریزش پایگاه اجتماعی خود در انتخابات آینده، از دولت انتقاد میکند. بهزاد نبوی، تاجرنیا، عبدی و شکوری راد از جمله کسانی هستند که معتقدند نمیتوان از دولت چشم و گوش بسته حمایت کرد و باید از دولت انتقاد کرد.
طیف دیگری از اصلاح طلبان تندرو، با نگاه به آینده، چون هیچ بهبودی در عملکرد دولت نمیبینند، نسخه عبور از روحانی را تجویز میکنند. محمد رضا تاجیک، (تئوریسین و مشاور رئیس دولت اصلاحات)، خود را میراثخوار بیموهبت دولت روحانی میخواند. سعید حجاریان، دیگر تئوریسین اصلاحات، شمشیر را علیه دولت و هم حزبی هایش از رو میکشد و میگوید: «اصلاحات صدقهبگیر نیست و اگر مکنت دارد، باید با اتکا بر آن به بازار سیاست برود. اگر پول بازار سیاست را نداشتیم، باید تلاش کنیم آن را کسب کنیم، نه آنکه به هر جنس بُنجلی تن دهیم.»
بنابراین، اتخاذ مواضع دو پهلو بویژه در موضوعاتی همچون برجام و کدخدا راه عبور از پاسخگویی و پذیرش نتایج خسارت بار آنها نیست. به عبارتی حنای دولتمردان اعتدال دیگر رنگی ندارد و این نطقهای تکرای نه تنها گرهای از مشکلات جامعه بازنکرده، بلکه حلقه حامیان را هر روز تنگتر میکند. مواضع حامیان دولت از کارگزران تا دوم خردادیها نشانی از بروز شکافی فعال در میان آنهاست که هر چقدر به انتخابات مجلس ۹۸ نزدیکتر شویم، نمود بیشتری مییابد.
ارسال نظرات