- بسیج تمدنساز، نفس آخر استکبار
- دومین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) با حضور رهبر انقلاب
- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
- حل مسائل ایران را از کنیسههای آمریکا طلب نکنید
- چرا رسیدگی به پرونده شهید آرمان علیوردی طولانی شده است؟ / نقش هر یک از متهمان در وقوع قتل باید مشخص شود
- جنگ بیشتر؛ سفره کوچکتر | تاثیرات اقتصادی تنش افغانستان و پاکستان
- فراز و فرود بانک آینده؛ از ایرانمال تا بدهی ۵۰۰ هزار میلیاردی
- راز محبوبیت آیتالله اشرفی اصفهانی/ چرا مردم کرمانشاه هیچگاه شهید محراب را فراموش نکردند؟
- بدهیهای ارزی عراق؛ میراث سنگین و چالشهای پیشروی دولت السودانی
- ایران: به همین خیال باش!
پنجشنبه ؛ 06 آذر 1404 دولت مفلوک؛ راهبرد اصلی آمریکا و رژیم صهیونی در لبنان
لبنان در ساختار قدرت منطقهای یک موقعیت ویژه و حساس دارد؛ کشوری با ظرفیت ژئوپولیتیکی بالا، جامعه تحصیلکرده، دسترسی به مدیترانه و قابلیت تبدیل شدن به پل اقتصادی میان شرق و غرب. اما این قابلیتها تنها زمانی بالفعل میشود که لبنان از حداقلی از ثبات، امنیت و انسجام حکمرانی برخوردار باشد.
رژیم صهیونیستی و آمریکا طی دو دهه گذشته نشان دادهاند که وجود یک لبنان باثبات، دارای ارتش توانمند و یک نیروی بازدارنده مؤثر را تهدیدی راهبردی برای منافع خود میبینند. بنابراین، سیاست کلان آنها معطوف به مدیریت بحران، حفظ بیثباتی کنترلشده و جلوگیری از ایجاد یک لبنان قدرتمند بوده است.
در همین چارچوب، حمله اخیر رژیم صهیونی به ضاحیه جنوبی بیروت و ترور ابوعلی طباطبایی صرفاً یک عملیات امنیتی نیست، بلکه بخشی از یک راهبرد سیاسی–اقتصادی–نظامی بزرگتر است؛ راهبردی که مانع از آن شود که لبنان مسیر بهبود اقتصادی و تقویت ساختارهای حاکمیتی را آغاز کند.
حمله به ضاحیه جنوبی: شکستن قواعد بازی
حمله روز یکشنبه به بیروت که به شهادت ابوعلی طباطبایی، یکی از فرماندهان ارشد حزبالله، منجر شد، نه یک رویداد ناگهانی بلکه حاصل ماهها نقض سازمانیافته آتشبس نوامبر ۲۰۲۴ بود. اسرائیل از زمان امضای آن توافق، بیوقفه عملیات پهپادی، توپخانهای و نفوذ امنیتی را در جنوب لبنان دنبال کرده و نشان داده است که هیچ خط قرمزی برای حمله به حاکمیت لبنان قائل نیست.
ترور طباطبایی، که در قلب بیروت انجام شد، بهروشنی پیام میدهد که اسرائیل حتی «پایتخت» لبنان را نیز منطقه امن تلقی نمیکند. این اقدام نهتنها قواعد آتشبس را بیمعنا کرد، بلکه نشان داد تلآویو در پی تغییر موازنه امنیتی داخل لبنان به نفع خود است؛ تغییری که تنها با تضعیف ساختارهای امنیتی و دفاعی این کشور امکانپذیر است.
همزمانی معنادار حمله با کنفرانس سرمایهگذاری بیروت 1
یکی از مهمترین ابعاد حمله اخیر رژیم صهیونیستی، زمانبندی کاملاً هدفمند آن است؛ حملهای که درست در روزهایی انجام شد که دولت لبنان در تلاش بود نخستین کنفرانس بزرگ اقتصادی پس از سالها فروپاشی مالی و رکود سیاسی را برگزار کند.
«کنفرانس سرمایهگذاری بیروت 1» که قرار بود با مشارکت دهها کشور کمککننده، نهادهای مالی بینالمللی، و شرکتهای بزرگ عربی و اروپایی برگزار شود، برای دولت لبنان یک رویداد معمولی یا صرفاً یک نشست نمادین نبود، بلکه اولین تلاش سازمانیافته برای احیای اقتصاد کشور پس از بحران مالی سال ۲۰۱۹، سقوط آزاد ارزش لیره، انفجار فاجعهبار بندر بیروت و بنبست طولانیمدت سیاسی محسوب میشد. هدف این اجلاس جذب سرمایهگذاریهای جدید بود که برآوردها نشان میداد که ممکن است از ۷.۵ میلیارد دلار فراتر رود.
اهمیت این نشست زمانی روشنتر میشود که به وضعیت واقعی اقتصاد لبنان بر پایه دادههای رسمی نگاه کنیم. وزارت دارایی اعلام کرده بود که زیانهای انباشته بانکهای لبنان به حدود ۷۲ میلیارد دلار رسیده و بدهی عمومی کشور به مرز ۹۴ میلیارد دلار نزدیک شده است؛ ارقامی که برای اقتصادی کوچک مانند لبنان به معنای ناتوانی تقریباً کامل نظام مالی در تأمین هزینههای پایه است.
از سوی دیگر، نرخ بیکاری از ۳۵ درصد عبور کرده و توان تولید برق در کشور به حدی سقوط کرده که بسیاری از مناطق تنها دو تا چهار ساعت در روز برق دولتی دریافت میکنند. در چنین فضای اقتصادی و اجتماعی فرسایندهای، کنفرانس سرمایهگذاری بیروت 1 میتوانست تنها روزنه امید برای توقف روند مرگ مالی کشور باشد؛ روزنهای که با جذب احتمالی سه تا پنج میلیارد دلار سرمایه جدید، ایجاد امکان آزادسازی بسته ۳ میلیارد دلاری کمک صندوق بینالمللی پول، و بازگشت محدود سرمایهگذاران خصوصی، زمینهای حداقلی برای احیای اعتماد بینالمللی به لبنان ایجاد میکرد.
به همین دلیل، همزمانی حمله صهیونیستها با زمان برگزاری این کنفرانس را نمیتوان تصادفی دانست. این عملیات درست پیش از آغاز نشست طراحی شد و فضای سیاسی و امنیتی لبنان را به شکلی فوری تحتالشعاع قرار داد. حتی پیش از شروع رسمی کنفرانس، بسیاری از هیأتهای اقتصادی اعلام کردند که امنیت لازم برای حضور در بیروت فراهم نیست و برخی نهادهای بینالمللی نیز شرکت در نشست را تعلیق کردند.
به این ترتیب، اسرائیل با یک حمله هدفمند، نه فقط یک فرمانده را ترور کرد، بلکه نخستین فرصت لبنان برای آغاز روند بازسازی اقتصادی را پیش از تولد به شکست کشانید و در ادامه در فضای تبلیغاتی به دنبال آن است تا شکست ابتکارات دولت لبنان در حوزه بازسازی اقتصادی را متوجه عدم خلع سلاح حزبالله کند تا علاوه بر فروپاشی اقتصادی، ساختار امنیتی و نظامی را هم از بین ببرد.
این همزمانی آشکار، نشان میدهد که تلآویو نهتنها از تقویت حزبالله نگران است، بلکه اساساً وجود یک لبنان باثبات، قابل سرمایهگذاری و دارای آینده اقتصادی را در تضاد کامل با منافع راهبردی خود میبیند.
رژیم صهیونی به خوبی میداند که امنیت پیشنیاز سرمایهگذاری است. هیچ سرمایهگذار خارجی به کشوری که پایتخت آن هدف حمله پهپادی قرار میگیرد وارد نمیشود.
بنابراین حمله اخیر دقیقاً با هدف بیاعتبارسازی نشست، قطع امید دولت لبنان از احیای روابط اقتصادی خارجی، و جلوگیری از شکلگیری هرگونه ثبات مالی انجام شد.
به عبارت دیگر، تلآویو در پی آن است تا نشان دهد لبنان کشوری «سرمایهناپذیر» است و هر پروژه توسعهای میتواند ظرف چند ساعت از میان برود.
سیاست آمریکا: همپوشانی راهبردی واشنگتن- تلآویو
اگرچه سیاست آمریکا در ظاهر بر «تقویت ارتش لبنان» و «ضرورت خلع سلاح گروههای غیر دولتی» تأکید میکند، اما رفتار عملی واشنگتن چیز دیگری را نشان میدهد. نمونه بارز آن، لغو سفر فرمانده ارتش لبنان به واشنگتن پس از آن بود که ارتش، حمله هوایی رژیم صهیونیستی را «تجاوزکارانه» توصیف کرد.
منابع عالی رتبه لبنانی اعلام کردند که ژنرال رودولف هیکل، فرمانده ارتش، پس از اطلاع از لغو چندین جلسه در واشنگتن، سفر خود به این کشور را لغو کرد. گزارشهای حاکی از آن است که دولت آمریکا تمام جلسات برنامهریزی شده برای فرمانده ارتش در آن روز را لغو کرد و سفارت لبنان در واشنگتن نیز مراسم پذیرایی که به افتخار او تدارک دیده شده بود را لغو کرد.
این اقدام آمریکا پیام روشنی داشت: «آمریکا از ارتش لبنان میخواهد برای دریافت کمک، حتی در برابر تجاوز آشکار خارجی سکوت کند».
این همان سیاستی است که واشنگتن سالها دنبال کرده یعنی: تضعیف بازدارندگی واقعی لبنان و نگهداشتن نمادین ارتش در سطحی محدود و وابسته برای رفع توجیح سلاح مقاومت و فشار بر دولت برای خلع سلاح حزبالله.
ارسال نظرات