پنجشنبه ؛ 06 آذر 1404

دولت مفلوک؛ راهبرد اصلی آمریکا و رژیم صهیونی در لبنان

دولت مفلوک؛ راهبرد اصلی آمریکا و رژیم صهیونی در لبنان
یکی از مهم‌ترین ابعاد حمله اخیر رژیم صهیونیستی، زمان‌بندی کاملاً هدفمند آن بود؛ حمله‌ای که درست در روزهایی انجام شد که دولت لبنان در تلاش بود پس از سال‌ها نخستین کنفرانس بزرگ اقتصادی را برگزار کند.
کد خبر : 20669

تبیین:

لبنان در ساختار قدرت منطقه‌ای یک موقعیت ویژه و حساس دارد؛ کشوری با ظرفیت ژئوپولیتیکی بالا، جامعه تحصیل‌کرده، دسترسی به مدیترانه و قابلیت تبدیل‌ شدن به پل اقتصادی میان شرق و غرب. اما این قابلیت‌ها تنها زمانی بالفعل می‌شود که لبنان از حداقلی از ثبات، امنیت و انسجام حکمرانی برخوردار باشد.

رژیم صهیونیستی و آمریکا طی دو دهه گذشته نشان داده‌اند که وجود یک لبنان باثبات، دارای ارتش توانمند و یک نیروی بازدارنده مؤثر را تهدیدی راهبردی برای منافع خود می‌بینند. بنابراین، سیاست کلان آن‌ها معطوف به مدیریت بحران، حفظ بی‌ثباتی کنترل‌شده و جلوگیری از ایجاد یک لبنان قدرتمند بوده است.

در همین چارچوب، حمله اخیر رژیم صهیونی به ضاحیه جنوبی بیروت و ترور ابوعلی طباطبایی صرفاً یک عملیات امنیتی نیست، بلکه بخشی از یک راهبرد سیاسیاقتصادینظامی بزرگ‌تر است؛ راهبردی که مانع از آن شود که لبنان مسیر بهبود اقتصادی و تقویت ساختارهای حاکمیتی را آغاز کند.

 

حمله به ضاحیه جنوبی: شکستن قواعد بازی 

حمله روز یکشنبه به بیروت که به شهادت ابو‌علی طباطبایی، یکی از فرماندهان ارشد حزب‌الله، منجر شد، نه یک رویداد ناگهانی بلکه حاصل ماه‌ها نقض سازمان‌یافته آتش‌بس نوامبر ۲۰۲۴ بود. اسرائیل از زمان امضای آن توافق، بی‌وقفه عملیات پهپادی، توپخانه‌ای و نفوذ امنیتی را در جنوب لبنان دنبال کرده و نشان داده است که هیچ خط قرمزی برای حمله به حاکمیت لبنان قائل نیست.

ترور طباطبایی، که در قلب بیروت انجام شد، به‌روشنی پیام می‌دهد که اسرائیل حتی «پایتخت» لبنان را نیز منطقه امن تلقی نمی‌کند. این اقدام نه‌تنها قواعد آتش‌بس را بی‌معنا کرد، بلکه نشان داد تل‌آویو در پی تغییر موازنه امنیتی داخل لبنان به نفع خود است؛ تغییری که تنها با تضعیف ساختارهای امنیتی و دفاعی این کشور امکان‌پذیر است.

 

 هم‌زمانی معنادار حمله با کنفرانس سرمایه‌گذاری بیروت 1

یکی از مهم‌ترین ابعاد حمله اخیر رژیم صهیونیستی، زمان‌بندی کاملاً هدفمند آن است؛ حمله‌ای که درست در روزهایی انجام شد که دولت لبنان در تلاش بود نخستین کنفرانس بزرگ اقتصادی پس از سال‌ها فروپاشی مالی و رکود سیاسی را برگزار کند.

«کنفرانس سرمایه‌گذاری بیروت 1» که قرار بود با مشارکت ده‌ها کشور کمک‌کننده، نهادهای مالی بین‌المللی، و شرکت‌های بزرگ عربی و اروپایی برگزار شود، برای دولت لبنان یک رویداد معمولی یا صرفاً یک نشست نمادین نبود، بلکه اولین تلاش سازمان‌یافته برای احیای اقتصاد کشور پس از بحران مالی سال ۲۰۱۹، سقوط آزاد ارزش لیره، انفجار فاجعه‌بار بندر بیروت و بن‌بست طولانی‌مدت سیاسی محسوب می‌شد. هدف این اجلاس جذب سرمایه‌گذاری‌های جدید بود که برآوردها نشان می‌داد که ممکن است از ۷.۵ میلیارد دلار فراتر رود.

 دولت مفلوک؛ راهبرد اصلی آمریکا و رژیم صهیونی در لبنان 

 دولت لبنان این نشست را نقطه آغاز روند بازسازی می‌دانست و امید داشت با ارائه برنامه‌ای نسبتاً منسجم از اصلاحات مالی، بانکی و اجرایی، بتواند اعتماد بازیگران بین‌المللی را بازگرداند. این نشست از نظر اقتصادی اهمیتی مضاعف داشت زیرا قرار بود امکان جذب چند میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی در حوزه‌هایی مانند برق، بازسازی بندر، زیرساخت‌های جاده‌ای، و شبکه مخابرات را فراهم کند. در شرایطی که کشور عملاً تنها چند ساعت در روز برق دارد، بخش زیادی از شبکه حمل‌ونقل تخریب شده و بنادر و فرودگاه‌ها با کمبود سرمایه مواجه‌اند، چنین کنفرانسی می‌توانست نقطه عطفی برای خروج تدریجی لبنان از وضعیت فروپاشی باشد.

اهمیت این نشست زمانی روشن‌تر می‌شود که به وضعیت واقعی اقتصاد لبنان بر پایه داده‌های رسمی نگاه کنیم. وزارت دارایی اعلام کرده بود که زیان‌های انباشته بانک‌های لبنان به حدود ۷۲ میلیارد دلار رسیده و بدهی عمومی کشور به مرز ۹۴ میلیارد دلار نزدیک شده است؛ ارقامی که برای اقتصادی کوچک مانند لبنان به معنای ناتوانی تقریباً کامل نظام مالی در تأمین هزینه‌های پایه است.

از سوی دیگر، نرخ بیکاری از ۳۵ درصد عبور کرده و توان تولید برق در کشور به حدی سقوط کرده که بسیاری از مناطق تنها دو تا چهار ساعت در روز برق دولتی دریافت می‌کنند. در چنین فضای اقتصادی و اجتماعی فرساینده‌ای، کنفرانس سرمایه‌گذاری بیروت 1 می‌توانست تنها روزنه امید برای توقف روند مرگ مالی کشور باشد؛ روزنه‌ای که با جذب احتمالی سه تا پنج میلیارد دلار سرمایه جدید، ایجاد امکان آزادسازی بسته ۳ میلیارد دلاری کمک صندوق بین‌المللی پول، و بازگشت محدود سرمایه‌گذاران خصوصی، زمینه‌ای حداقلی برای احیای اعتماد بین‌المللی به لبنان ایجاد می‌کرد.

به همین دلیل، هم‌زمانی حمله صهیونیست‌ها با زمان برگزاری این کنفرانس را نمی‌توان تصادفی دانست. این عملیات درست پیش از آغاز نشست طراحی شد و فضای سیاسی و امنیتی لبنان را به شکلی فوری تحت‌الشعاع قرار داد. حتی پیش از شروع رسمی کنفرانس، بسیاری از هیأت‌های اقتصادی اعلام کردند که امنیت لازم برای حضور در بیروت فراهم نیست و برخی نهادهای بین‌المللی نیز شرکت در نشست را تعلیق کردند.

به این ترتیب، اسرائیل با یک حمله هدفمند، نه فقط یک فرمانده را ترور کرد، بلکه نخستین فرصت لبنان برای آغاز روند بازسازی اقتصادی را پیش از تولد به شکست کشانید و در ادامه در فضای تبلیغاتی به دنبال آن است تا شکست ابتکارات دولت لبنان در حوزه بازسازی اقتصادی را متوجه عدم خلع سلاح حزب‌الله کند تا علاوه بر فروپاشی اقتصادی، ساختار امنیتی و نظامی را هم از بین ببرد.

این هم‌زمانی آشکار، نشان می‌دهد که تل‌آویو نه‌تنها از تقویت حزب‌الله نگران است، بلکه اساساً وجود یک لبنان باثبات، قابل سرمایه‌گذاری و دارای آینده اقتصادی را در تضاد کامل با منافع راهبردی خود می‌بیند.

رژیم صهیونی به خوبی می‌داند که امنیت پیش‌نیاز سرمایه‌گذاری است. هیچ سرمایه‌گذار خارجی به کشوری که پایتخت آن هدف حمله پهپادی قرار می‌گیرد وارد نمی‌شود.

بنابراین حمله اخیر دقیقاً با هدف بی‌اعتبارسازی نشست، قطع امید دولت لبنان از احیای روابط اقتصادی خارجی، و جلوگیری از شکل‌گیری هرگونه ثبات مالی انجام شد.

به عبارت دیگر، تل‌آویو در پی آن است تا نشان دهد لبنان کشوری «سرمایه‌ناپذیر» است و هر پروژه توسعه‌ای می‌تواند ظرف چند ساعت از میان برود.

 

سیاست‌ آمریکا: همپوشانی راهبردی واشنگتن- تل‌آویو

اگرچه سیاست آمریکا در ظاهر بر «تقویت ارتش لبنان» و «ضرورت خلع سلاح گروه‌های غیر دولتی» تأکید می‌کند، اما رفتار عملی واشنگتن چیز دیگری را نشان می‌دهد. نمونه بارز آن، لغو سفر فرمانده ارتش لبنان به واشنگتن پس از آن بود که ارتش، حمله هوایی رژیم صهیونیستی را «تجاوزکارانه» توصیف کرد.

منابع عالی رتبه لبنانی اعلام کردند که ژنرال رودولف هیکل، فرمانده ارتش، پس از اطلاع از لغو چندین جلسه در واشنگتن، سفر خود به این کشور را لغو کرد. گزارش‌های حاکی از آن است که دولت آمریکا تمام جلسات برنامه‌ریزی شده برای فرمانده ارتش در آن روز را لغو کرد و سفارت لبنان در واشنگتن نیز مراسم پذیرایی که به افتخار او تدارک دیده شده بود را لغو کرد.

دولت مفلوک؛ راهبرد اصلی آمریکا و رژیم صهیونی در لبنان  در این زمینه، سناتور لیندسی گراهام در حساب توییتر خود نوشت: «واضح است که رئیس ستاد ارتش لبنان - با توصیف اسرائیل به عنوان دشمن و تلاش‌های ضعیف و تقریباً بی‌نتیجه او برای خلع سلاح حزب‌الله - نشان دهنده یک مانع بزرگ برای تلاش‌ها برای پیشبرد لبنان است. این ترکیب، نیروهای مسلح لبنان را به یک سرمایه‌گذاری بیهوده برای آمریکا تبدیل می‌کند.» او افزود: «من از این بیانیه ارتش لبنان، یک شریک استراتژیک، ناامید هستم. همانطور که در ماه اوت با رئیس ستاد صحبت کردم، اسرائیل به لبنان فرصتی واقعی داده است تا خود را از تروریست‌های حزب‌الله تحت حمایت ایران آزاد کند. رئیس ستاد به جای استفاده از این فرصت و همکاری برای خلع سلاح حزب‌الله، شرم‌آورانه اسرائیل را سرزنش می‌کند».

این اقدام آمریکا پیام روشنی داشت: «آمریکا از ارتش لبنان می‌خواهد برای دریافت کمک، حتی در برابر تجاوز آشکار خارجی سکوت کند».

این همان سیاستی است که واشنگتن سال‌ها دنبال کرده یعنی: تضعیف بازدارندگی واقعی لبنان و نگه‌داشتن نمادین ارتش در سطحی محدود و وابسته برای رفع توجیح سلاح مقاومت و فشار بر دولت برای خلع سلاح حزب‌الله.

منبع: الوقت

ارسال نظرات