15 دی 1397 - 17:17

حمله‌های سیاسی-مجازی به باور‌های اعتقادی-انقلابی مردم

این روز‌ها فضای مجازی پر شده است از اخبار جعلی، شایعات بی اساس و بگو مگو‌های سیاسی. تقریبا هیچ هفته‌ای نیست که بدون چند موضوع داغ مجازی سپری نشود و گروه‌های مختلف اجتماعی در مورد آن به اظهار نظر نپردازند. کاربران دنیای مجازی به نوعی سندروم خودکارشناس پنداری در مورد همه چیز تبدیل شده‌اند. سیاستمداران، سلبریتی‌ها، فعالان مجازی، صفحات طنز و... در مورد مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، تاریخی، بهداشتی، زیست محیطی و... اظهار نظر می‌کنند.
کد خبر : 2065

پایگاه رهنما :

این روز‌ها فضای مجازی پر شده است از اخبار جعلی، شایعات بی اساس و بگو مگو‌های سیاسی. تقریبا هیچ هفته‌ای نیست که بدون چند موضوع داغ مجازی سپری نشود و گروه‌های مختلف اجتماعی در مورد آن به اظهار نظر نپردازند. کاربران دنیای مجازی به نوعی سندروم خودکارشناس پنداری در مورد همه چیز تبدیل شده‌اند. سیاستمداران، سلبریتی‌ها، فعالان مجازی، صفحات طنز و... در مورد مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، تاریخی، بهداشتی، زیست محیطی و... اظهار نظر می‌کنند. گاهی آنقدر بحث‌های خام و تحلیل‌های غیر کارشناسی زیاد می‌شود که مباحث فضای مجازی را شبیه به بحث‌های رایج در صف نانوایی و تاکسی می‌کند با این تفاوت که در دنیای مجازی پای گروه‌های مرجع هم به این بحث-ها کشیده می‌شود. بسیاری از این تحلیل‌ها و بحث‌ها جز اتلاف وقت و درگیر کردن مردم به مباحث بی‌حاصل نتیجه دیگری ندارد. ارزش آگاهی بخشی به جامعه در بسیاری از این مباحث پایین است و صرفا باعث بالا رفتن هیجان و تحلیل‌های سطحی می‌شود که البته گاهی با دروغ و تهمت‌پراکنی نیز همراه می‌شود. به اتفاقات دو هفته اخیر دقت کنید. دو موضوع داغ در فضای مجازی مطرح می‌شود. یکی واژگونی اتوبوس دانشجویان علوم تحقیقات و دیگری بحث‌هایی پیرامون عملیات کربلای ۴ که بستر اصلی آن توئیتر بود. در مورد هر کدام از این دو موضوع اقشار مختلف جامعه به اظهار نظر پرداختند. سیاستمداران با تیتر‌های کنایه آمیز همچون لزوم استعفا و یا فرمانده عملیات فریب یکدیگر را متهم می‌کردند و هر شخص و جناح سیاسی سرگرم محاکمه شخص و جناح مقابل خود در میان افکار عمومی بود. فضای مجازی به دادگاهی تبدیل شده بود که در آن سیاستمداران با انواع اتهامات راست و دروغ به یکدیگر می‌تاختند. با شروع این دادگاه مجازی سلبریتی‌ها نیز دست به کار شدند و با برانگیختن عواطف و احساسات مردم سعی در انتشار نظرات خود داشتند تا با اظهار تاسف همیشگی خودشان نشان دهند که درد جامعه را می-فهمند و راهکار آن را نیز در آستین خود پنهان دارند. فعالان سیاسی فضای مجازی در واکنش به کنش‌های سیاسی ایجاد شده در دوراهی انتخاب میان تحلیل و قضاوت بی‌طرفانه و یا حمایت از جبهه خودی و حمله به غیر خودی تحلیل‌های تردیدآمیز خود را منتشر می‌کنند. صفحات خبری نیز با دامن زدن به دعوا‌های سیاسی و انتشار خبر‌های فوری و تائید نشده سعی در داغ کردن موضوع برای افزایش مخاطب خود دارند و حواسشان نیست که با این کار حقیقت را در دنیای مجازی شخم می‌زنند. طنزپردازان توئیتری و کانال‌های سرگرمی با مخلوط راست و دروغ‌های شایع شده در فضای مجازی و اضافه کردن چاشنی طنز معجونی خنده‌آور و در عین حال ناامیدکننده عرضه و بسته-بندی می‌کنند و کانال‌ها و صفحات معاند نیز با رصد دقیق اوضاع ماهی خود را از آب گل‌آلود صید می‌کنند. اما مصرف‌کننده‌ها چه کسانی هستند؟ حقیقت آن است که در این فضا تعداد مصرف کننده صرف و مخاطب منفعل بسیار محدود است با این حال آن مخاطب بعد از مصرف این مدل محتوای نابسامان در معرض مسومیت قرار می‌گیرد. مخاطب چنین فضای تکلیف خود را نمی‌داند و هر روز ناامیدتر و خسته‌تر از قبل می‌شود. او در دنیای واقعی دغدغه‌های زندگی خود را دارد. تحصیل، شغل، درآمد مناسب، ازدواج، ... و مواردی شبیه به آن که باید در فضای اقتصادی فعلی آن‌ها را محقق کند. اما زمانیکه ساعت‌ها در دنیای مجازی پرسه می‌زند مباحثی مقابلش عرضه می‌شود که سعی در ساخت دغدغه کاذب دیگری برای او دارند. مباحثی که گاهی اوقات باعث ابهام در اعتقادات می-شود و سوال بی پاسخ در ذهن ایجاد می‌کند، گاهی اعتمادزدایی می‌کند و گاهی نیز مخاطب را از همه چیز ناامید می‌کند. موضوعاتی که یک شبه به تب داغی تبدیل می‌شوند، چند روز ذهن‌ها را درگیر خود می-کنند و پس از مطرح شدن موضوع داغ دیگری یکباره فراموش می‌شوند. در فضایی که حاشیه‌ها مهم‌تر از متن هستند مخاطب هم برای لحظاتی متن زندگی را فراموش می‌کند. ممکن است او هم پس از سر زدن به چند کانال و پیج به سندروم خودکارشناس‌پنداری دچار شود. دلش میخواهد با دوستان و اطرافیانش پیرامون مباحث داغ مجازی گفتگو کند. حتی اگر نظرش با دیگران تفاوت چندانی نداشته باشد دنبال بگو مگو‌های طولانی و به چالش کشیدن نظرات دیگران می‌رود. دوست دارد سیاست را به نقد بکشد، مسائل جنگ را بازبینی کند، راه حل اقتصادی ارائه دهد و برای حوادث دنبال مقصر بگردد. درست همانگونه که سیاستمداران و مسئولان با طرح مباحثی حاشیه‌ای وظیفه اصلی خود را فراموش می‌کنند و بگو مگو‌های توئیتری را در اولویت قرار می‌دهند. اما مسائل در دنیای واقعی حل نشده باقی می‌ماند و از میان برداشتن آن‌ها نیاز به عزم حقیقی دارد. به نظر می‌رسد انصاف، حقیقت، قضاوت بیطرفانه و تخصصی عناصر گرانبهایی است که باید برای رهایی از این فضا در دنیای مجازی جست‌وجو کنیم.

ارسال نظرات