- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
- حل مسائل ایران را از کنیسههای آمریکا طلب نکنید
- چرا رسیدگی به پرونده شهید آرمان علیوردی طولانی شده است؟ / نقش هر یک از متهمان در وقوع قتل باید مشخص شود
- جنگ بیشتر؛ سفره کوچکتر | تاثیرات اقتصادی تنش افغانستان و پاکستان
- فراز و فرود بانک آینده؛ از ایرانمال تا بدهی ۵۰۰ هزار میلیاردی
- راز محبوبیت آیتالله اشرفی اصفهانی/ چرا مردم کرمانشاه هیچگاه شهید محراب را فراموش نکردند؟
- بدهیهای ارزی عراق؛ میراث سنگین و چالشهای پیشروی دولت السودانی
- ایران: به همین خیال باش!
- یادداشت ها / این پروژه کار صهیونیست هاست
- پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت سردار علیرضا افشار
شنبه ؛ 01 آذر 1404 چگونه سیاستهای اشتباه بیروت نتانیاهو را به حمله ترغیب میکند؟
در هفتههای اخیر سطح تهدیدهای رژیم صهیونیستی علیه لبنان بهطور بیسابقهای افزایش یافته است. همزمان، حملات هوایی پیدرپی رژیم صهیونیستی به مناطق مختلف در جنوب لبنان موجب شهادت و مجروح شدن شماری از شهروندان و وارد آمدن خسارات گسترده شده است؛ وضعیتی که از نظر حجم و تأثیر، کم از یک جنگ محدود ندارد و نشاندهنده ورود به مرحلهای است که در آن تلآویو میکوشد با فشار نظامی، معادلات جدیدی را تحمیل کند.
در چنین شرایطی پرسش اصلی این است که اهداف واقعی رژیم صهیونیستی از تهدید به جنگ یا آغاز عملیات نظامی جدید علیه لبنان چیست؟ و چرا رهبران تلآویو با وجود فرسودگی ارتش پس از جنگ طولانی غزه، ناکامی در تحقق اهداف اولیه جنگ و بحران عمیق بیاعتمادی جامعه صهیونیستی نسبت به ارتش و رهبران سیاسی، باز هم به فکر آزمودن چنین قمار پرخطری هستند؟
همزمان باید به یک نکته مهم دیگر نیز توجه کرد: رفتار سیاسی بخشهایی از دولت و حاکمیت لبنان که در نتیجه تبعیت از فشارهای آمریکا و اسرائیل، ناخواسته یا عمداً فضایی سیاسی در کشور ایجاد کردهاند که تلآویو آن را نشانهای از ضعف جبهه داخلی لبنان تعبیر میکند. این فضا شامل فشار بر حزبالله برای خلع سلاح، دامن زدن به ترس اجتماعی از جنگ، و ایجاد شکاف در جامعه و میان مقاومت و ارتش است؛ وضعیتی که صهیونیستها آن را زمینهساز موفقیت احتمالی خود میدانند.
اهداف اصلی رژیم صهیونی از هرگونه جنگ احتمالی علیه لبنان
۱–۱. فشار برای وادار کردن حزبالله به پذیرش معادلات جدید
تلآویو بر این باور است که شرایط منطقهای کنونی میتواند فرصتی برای تحمیل محدودیتهای جدید بر حزبالله وادار کردن آن به عقبنشینیهای راهبردی باشد؛ عقبنشینیهایی که هدف اصلی آنها کاستن از قدرت بازدارندگی و توان هجومی مقاومت است. در واقع، مقامات صهیونی این دوره را مناسبترین زمان برای پیشبرد طرحهایی میدانند که سالها در قالب خواستهها و قطعنامههای نیمهمعلق مطرح شده بود اما هیچگاه امکان عملی شدن نیافته بود.
در این چارچوب، هدف اصلی تلآویو محدودسازی توان موشکی و پهپادی حزبالله و تحت فشار قرار دادن آن برای پذیرش طرحهایی همچون عقب راندن نیروهای مقاومت به شمال رود لیتانی و تبدیل جنوب لبنان به منطقهای با حضور حداقلی نیروهای حزبالله است.
رژیم صهیونی همچنین به دنبال ایجاد یک «منطقه حائل امن» در عمق خاک لبنان است؛ منطقهای که بتواند به گفته مقامات تلآویو امنیت شهرکنشینان شمال سرزمینهای اشغالی را تضمین کند و عملاً سپری جغرافیایی دربرابر توان غیرقابل نابودی مقاومت ایجاد کند. این مجموعه فشارها بخشی از راهبرد کلی اسرائیل برای بازتعریف موازنه قدرت در مرزهای شمالی و تحمیل نظم امنیتی مطلوب خود بر لبنان است.
رژیم صهیونیستی تصور میکند تهدید به جنگ یا اجرای یک عملیات محدود میتواند موازنه را تغییر دهد.
۱–۲. جلوگیری از ارتقای بیشتر توانمندیهای حزبالله پس از جنگ غزه
دو سال جنگ مداوم در غزه این برداشت را در اسرائیل تقویت کرده است که وقتی مقاومت تحت محاصره و زیر بمباران و اشغال نظامی میتواند خود را در فضای جنگ بازسازی کند و شالودههای اصلی قدرت نظامی خود را همچنان حفظ کند، حزبالله با شرایط به مراتب بهتر در فرصتی بسیار کمتر از آنچه انتظار میرود قادر است به توان سابق و فراتر از آن دست یابد و معادله بازدارندگی برای سرزمینهای اشغالی بدتر از شرایط قبل از جنگ غزه شود.
هم اکنون نیز گزارشها نشان میدهد که حزب الله سامانههای موشکی و لجستیکی خود را ارتقا داده، توان پهپادیاش را تقویت کرده، و نیروهای نخبه و ساختار رزمی خود را بازسازی کرده است.
این مسئله موجب نگرانی عمیق رهبران نظامی اسرائیل شده است و آنان بر این باورند که اگر اکنون وارد جنگ نشوند، هزینه جنگ در آینده به مراتب بیشتر خواهد بود.
۱–۳. تلاش برای بازگرداندن بازدارندگی ازدسترفته
جنگافروزی جدید با لبنان همانند سایر ماجراجوییهای این رژیم در یک سال اخیر از جمله در ایران و قطر و یمن، از یک وضعیت کلی نیز تأثیر میپذیرد و آن تلاش برای بازسازی بازدارندگی رژیم که پس از عملیات طوفان الاقصی، به اعتراف مقامات صهیونیستی فرو ریخته است. به همین دلیل، حمله به «دشمن قدرتمندتر» یعنی حزبالله را راهی برای بازسازی تصویر قدرت ارتش، اثبات برتری نظامی رژیم بر تمامی کشورهای منطقه و جلب رضایت افکار عمومی در داخل سرزمینهای اشغالی است که آینده خود را بسیار نامطمئن و متزلزل میدانند.
۱–۴. فرار از بحران داخلی
رژیم صهیونیستی با شکاف شدید داخلی، بحران مشروعیت، تظاهرات گسترده و فروپاشی اعتماد عمومی مواجه است. با توقف جنگ و پذیرش اتش بس در غزه موقعیت سیاسی نتانیاهو در برابر منتقدان داخل و بیرون از کابینه مجدداً تحت فشار قرار گرفته است. از سوی متحدان تندرو او متهم است که تحت فشارهای آمریکا مانع از اجرای کامل اهداف برنامهریزی شده برای خلع سلاح کامل غزه و نابودی حماس و تداوم حضور نظامیان صهیونیست در غزه شده است. از طرف مخالفان بیرونی نیز وی مجدداً با اتهامات فساد و فرار از پذیرش تقصیر در پرونده وقایع 7 اکتبر مواجه شده است. در این شرایط آغاز جنگی جدید برای او میتواند نقش «مفر» سیاسی داشته باشد و از نظر او، ابزار مناسبی برای یکدستسازی جامعه اسرائیلی در برابر «تهدید خارجی» است.
تکیه بر شکافهای سیاسی؛ نگاه اسرائیل به شرایط داخلی لبنان
تلآویو با دقت تحولات داخلی لبنان را زیر نظر دارد و بر این باور است که افزایش شکاف میان جریانهای حامی مقاومت و گروههای همسو با آمریکا، ساختار سیاسی لبنان را بیش از هر زمان دیگری دچار تفرقه کرده است.
از نگاه رهبران رژیم، بخشی از طبقه سیاسی لبنان به جای مقابله با تهدیدهای روزافزون رژیم صهیونیستی، فشار بر حزبالله را راهحل اصلی میدانند و همین رویکرد، تصویر کشوری ناتوان، ازهمگسیخته و فاقد انسجام در برابر یک جنگ احتمالی را به نمایش میگذارد. اسرائیل این اختلافات را نشانهای مستقیم از تضعیف پشتوانه سیاسی و اجتماعی مقاومت در داخل لبنان تفسیر میکند و معتقد است که جبهه داخلی لبنان در برابر یک تهدید بزرگ، متحد و هماهنگ نخواهد بود.
در کنار این برداشت، سیاستهای رسمی و علنی برخی نهادهای دولتی لبنان نیز از نگاه رژیم به شکلی خطرناک در چارچوب اهداف تلآویو قرار میگیرد. تأکید برخی مسئولان لبنانی بر محدودسازی نقش مقاومت، دامن زدن به ترس مردم از وقوع جنگ، و تلاش برای انداختن مسئولیت تنشها بر دوش حزبالله همگی پیام واحدی برای تلآویو ارسال میکند: «لبنان در برابر مقاومت یکپارچه نیست». به همین دلیل، اسرائیل این وضعیت را نوعی چراغ سبز برای اقدام نظامی تلقی میکند و تصور میکند که در صورت آغاز جنگ، با جبههای ملی و متحد روبهرو نخواهد شد.
در این میان، برداشت رژیم صهیونیستی از وضعیت ارتش لبنان نیز به شدت منفی است؛ بحران اقتصادی، کاهش بودجه دفاعی و اختلافات داخلی موجب شده تلآویو ارتش لبنان را ناتوان از ایفای نقش موثر در یک جنگ تمامعیار بداند و بر این باور باشد که در صورت بروز جنگ، تنها با حزبالله مواجه خواهد شد، نه با قدرت دفاعی یکپارچه لبنان.
مجموعه این شرایط، نقشآفرینی غلط و پرهزینه بخشی از دولت لبنان را به عاملی کلیدی در تسهیل تجاوز احتمالی اسرائیل تبدیل کرده است.
رفتار سیاسی جریانهای نزدیک به آمریکا و ادامه فشار برای خلع سلاح مقاومت دقیقاً در زمانی که کابینه صهیونیستی آشکارا تهدید به جنگ میکند، عملاً مشروعیتبخش تهدیدات تلآویو و تضعیفکننده جایگاه دفاعی کشور است. چنین فضایی نهتنها شکاف داخلی را عمیقتر میکند، بلکه مهمترین پیام اشتباه را به دشمن ارسال مینماید: اینکه لبنان فاقد انسجام دفاعی است و برای مقابله با تهدیدات آمادگی لازم را ندارد. این همان پیام خطرناکی است که میتواند اسرائیل را در ورود به یک ماجراجویی نظامی گستاختر کند.
ادامه فشار برای خلع سلاح مقاومت درست در زمانی که نتانیاهو آشکارا تهدید به جنگ میکند، هدیهای سیاسی به تلآویو است؛ چرا که به اسرائیل این توهم را میدهد که مقاومت در داخل کشور نیز تحت فشار است.
مواضع حزبالله و سطح آمادگی آن
مواضع حزبالله در ماههای گذشته نشان میدهد که این جنبش نهتنها به سوی افول پیش نمیرود بلکه خود را برای آمادگی کامل در برابر هرگونه تجاوز ارتش صهیونیستی آماده میکند.
در تمامی بیانیهها و مواضع رسمی حزبالله، بر این نکته تأکید شده که مقاومت برای رویارویی با هر سناریوی نظامی آماده است و پاسخ به هر حملهای، گسترده، چندلایه و فراتر از محاسبات معمول خواهد بود. این مواضع صرفاً واکنشی به تهدیدهای اسرائیل نیست، بلکه بخشی از یک راهبرد بازدارندگی فعال است که هدف آن نشان دادن هزینههای سنگین هرگونه ماجراجویی نظامی است.
اما در نهایت، مسئولیت جلوگیری از جنگ تنها بر دوش مقاومت نیست؛ بلکه دولت لبنان باید از بازی در زمین ترامپ و نتانیاهو دست بردارد و رویکردی ملی، واحد و مقاوم در پیش گیرد؛ رویکردی که پیام روشنی به تلآویو میدهد: «لبنان متحد است و آماده دفاع».
ارسال نظرات