- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
- حل مسائل ایران را از کنیسههای آمریکا طلب نکنید
- چرا رسیدگی به پرونده شهید آرمان علیوردی طولانی شده است؟ / نقش هر یک از متهمان در وقوع قتل باید مشخص شود
- جنگ بیشتر؛ سفره کوچکتر | تاثیرات اقتصادی تنش افغانستان و پاکستان
- فراز و فرود بانک آینده؛ از ایرانمال تا بدهی ۵۰۰ هزار میلیاردی
- راز محبوبیت آیتالله اشرفی اصفهانی/ چرا مردم کرمانشاه هیچگاه شهید محراب را فراموش نکردند؟
- بدهیهای ارزی عراق؛ میراث سنگین و چالشهای پیشروی دولت السودانی
- ایران: به همین خیال باش!
- یادداشت ها / این پروژه کار صهیونیست هاست
- پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت سردار علیرضا افشار
- چرا فعالسازی مکانیسم ماشه، شوک جدیدی بر پیکره اقتصاد ایران نیست؟
- ۱۰ ویژگی حیرتانگیزحماس
- رهبر انقلاب: دل آرام، اراده مستحکم، ایمان ژرف و امید زنده، نتیجه اقامه نماز با خشوع و دلسپاری به خداست
- «ایران همدل» پاسخی به دعوت رهبر انقلاب برای یاری مظلومان است
سهشنبه ؛ 27 آبان 1404 سفر محمد بن سلمان به آمریکا؛ سکوی پرتاب آینده روابط ریاض - واشنگتن
ولیعهد عربستان سعودی، محمد بن سلمان، روز سهشنبه ۱۸ نوامبر سفر رسمی خود را به واشنگتن و کاخ سفید آغاز میکند؛ سفری که نخستین دیدار رسمی او از آمریکا پس از مارس ۲۰۱۸ به شمار میرود. آخرینبار که او به دیدار ترامپ رفت، شرایط برای او و کشورش بسیار متفاوت بود؛ او تازه بهعنوان ولیعهد تعیین شده و عموی خود، محمد بن نایف، را کنار زده بود و همزمان در میانه یک پاکسازی جنجالی ۱۵ماهه میان تاجران، مقامات دولتی و اعضای خاندان سلطنتی قرار داشت؛ اقدامی که نهایتاً قدرت او را تثبیت کرد و وجههای از اقتدار و کنترل بر دستگاه حکومتی عربستان به نمایش گذاشت.
تنها هفت ماه پس از آن سفر، بن سلمان با اتهام نقشآفرینی در قتل فجیع جمال خاشقجی، روزنامهنگار و اشنگتنپست، روبهرو شد؛ قتلی که موجی از محکومیتهای جهانی را به دنبال داشت و افکار عمومی جهان را علیه عربستان بسیج کرد. همزمان بحران انسانی یمن نیز شدت میگرفت و نگرانیهای جدی در میان نهادهای بینالمللی و افکار عمومی آمریکا ایجاد کرده بود. با وجود تلاشهای دولت ترامپ برای کماهمیت جلوه دادن این بحرانها، کنگره و بخش قابل توجهی از جامعه آمریکا همچنان نسبت به ریاض محتاط باقی ماندند.
در همین دوران بود که دولت ترامپ «توافقهای ابراهیم» را میان رژیم صهیونیستی و کشورهای منطقه از جمله امارات، بحرین، مراکش و سودان اعلام کرد؛ توافقی که عربستان از آن خارج مانده بود و نشاندهنده موقعیت خاص و مهم ریاض در معادلات منطقهای بود.
با روی کار آمدن دولت بایدن، روابط ریاض – واشنگتن زیر سایه انتقادات حقوق بشری و بویژه پرونده قتل جماس خاشقچی به سردی گرایید. دیدار او با بن سلمان در ژوئیه ۲۰۲۲ با انتقادات شدید داخلی همراه بود. با این حال دولت بایدن همچنان کوشید تا مسیر عادیسازی روابط میان عربستان و رژیم صهیونیستی را به سرانجام برساند. این پرونده در حالی پیش میرفت که حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس به اسرائیل و سپس شروع جنگ در غزه، تمام تلاشها را مختل کرد و طولانی شدن جنگ غزه عملاً هرگونه پیشرفت در این زمینه را به بنبست رساند.
با بازگشت ترامپ به قدرت در ژانویه ۲۰۲۵، و استقبال ملموس ریاض از این تغییر و تحول سیاسی در آمریکا، فرصتی برای بازتنظیم روابط ایجاد شد و سفر او در ماه می به ریاض – به عنوان اولین مقصد سفرهای خارجی ترامپ- تأکیدی بر اهمیت جایگاه روابط با عربستان و شخص بن سلمان در سیاست منطقهای آمریکا بود. در جریان این سفر به کشورهای خلیج فارس، از جمله عربستان، امارات و قطر، مجموعهای از توافقهای دفاعی و فناورانه حاصل شد که تمرکز ویژهای بر مراکز داده، هوش مصنوعی و سرمایهگذاریهای مشترک داشت.
این تحولات نشان میدهد که امروز بن سلمان در موقعیتی کاملاً متفاوت از سال ۲۰۱۸ به واشنگتن میرود؛ او اکنون موفق شده است روابط گرمتر و نزدیکتری با ایالات متحده ایجاد کند، مناسبات خود را با جمهوری اسلامی ایران بهبود بخشد، مذاکرات پایان جنگ یمن را پیش ببرد و در تحولات بینالمللی و منطقهای از سوریه و اوکراین تا سودان و آتشبس غزه نقش مؤثری ایفا کند. اصلاحات اجتماعی و فرهنگی داخلی او نیز تصویری از یک دولت توسعهگرا ارائه داده است که میتواند نگرانیهای جریانهای منتقد، به ویژه دموکراتها، در حوزه آزادی بیان را کاهش دهد و زمینه را برای همکاریهای راهبردی گستردهتر فراهم کند.
در چنین شرایطی، انتظار میرود در این سفر موضوعات مهمی در دستور کار قرار گیرد و توافقاتی در حوزههای مختلف شکل بگیرد.
همکاریهای اقتصادی؛ از هوش مصنوعی تا انرژی هستهای
بخش قابل توجه مذاکرات احتمالاً به آینده سرمایهگذاریهای مشترک اقتصادی و فناورانه اختصاص خواهد یافت، بهویژه در حوزههایی همچون هوش مصنوعی و انرژی که بهعنوان ستونهای کلیدی «چشمانداز ۲۰۳۰» عربستان تعریف شدهاند. ریاض سرمایهگذاری گستردهای در مراکز داده و زیرساختهای دیجیتال انجام داده و تنها برای توسعه مراکز داده بیش از ۲۱ میلیارد دلار هزینه میکند، در حالی که سرمایهگذاریهای فراتر در صنایع دادهمحور مانند خودروهای برقی، تولید پیشرفته، هوش مصنوعی و فناوریهای فضایی نیز ادامه دارد.
اگرچه نفت و گاز همچنان ستون اصلی اقتصاد عربستان هستند، اما این کشور بهطور جدی در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر از جمله انرژی خورشیدی سرمایهگذاری کرده است. نیاز بالای مراکز داده هوش مصنوعی به انرژی، عربستان را به سمت برنامه هستهای سوق داده است؛ برنامهای که در ماه می گذشته با امضای تفاهمنامه همکاری انرژی میان وزرای دو کشور، شامل توسعه رآکتورهای نسل III+ و رآکتورهای کوچک مدولار و همچنین برنامههای عدم اشاعه، جلو برده شد. عربستان بهدنبال دستیابی به ظرفیت غنیسازی اورانیوم داخلی است، اما نگرانیهای داخلی در آمریکا و مخالفت صهیونیستها از شکلگیری یک عربستان هستهای با دارا بودن چرخه کامل سوخت، محدودیتها و الزامات جدی در این زمینه ایجاد کرده است.
یکی از موانع اصلی مسیر هستهای عربستان، مخالفت احتمالی اسرائیل است و هنوز مشخص نیست دولت ترامپ برنامه هستهای ریاض را به چارچوب عادیسازی با رژیم صهیونیستی و کنترل تسلیحات متصل خواهد کرد یا خیر. با این حال، بن سلمان نیز با اعلام آمادگی برای بسته سرمایهگذاری 600 میلیارد دلاری در آمریکا، که از اولیتهای اساسی ترامپ از این مذاکرات است میخواهد قدرت چانهزنی خود را بالا ببرد.
به سرانجام رساندن توافقنامه امنیتی
یکی دیگر از موضوعات اصلی مذاکرات دو طرفه برای توسعه روابط ریاض – واشنگتن در این سفر مربوط به تعیین سرنوشت محتوای توافقنامه امنیتی مورد درخواست عربستان از ایالات متحده است که سابقه آن به دوران ریاست جمهوری جوبایدن باز میگردد و طبق گزارشات رسانهای ریاض خواهان بالا رفتن سطح تضمینهای امنیتی و نظامی آمریکا نسبت به خاک عربستان است به صورتی که با هرگونه تجاوز نظامی به خاک عربستان واشنگتن ملزم به مداخله نظامی برای دفاع از این کشور شود.
تجربه حمله پهپادی و موشکی به تأسیسات نفتی بقیق و خریص در سپتامبر ۲۰۱۹، که تولید نفت کشور را بهطور موقت نصف کرد، همچنان در حافظه استراتژیک ریاض باقی مانده و نشان داده که واکنش محدود آمریکا کافی نبوده است.
پیش از انجام سفر بن سلمان دیدارهایی در سطح بالای سیاسی میان مقامات دو کشور برای پیش بردن مذاکرات در این حوزه انجام شده است از جمله دیدار خالد بن سلمان وزیر دفاع عربستان با مایکل والتز مشاور امنیت ملی کاخ سفید و همچنین دیدار جراد کوشنر داماد ترامپ و چهره تأثیرگذار و کلیدی پیشبرد سیاستهای منطقهای آمریکا در امور غرب آسیا با محمد بن سلمان. دیدارهایی که عمدتاً حول مسئله توافقنامه امنیتی و عادیسازی روابط ریاض- تلآویو انجام شده است.
تا پیش از دولت ترامپ، کاخ سفید انعقاد توافقنامه امنیتی جدید با عربستان را منوط به پذیرش توافق عادیسازی از سوی ریاض کرده بود اما اکنون به نظر میرسد که گامهایی برای برداشتن این پیششرط و حتی گنجاندن این معاهده در ذیل اختیارات ویژه رئیس جمهور برای عدم نیازمندی مداخله کنگره در روند تصویب و اجرای آن برداشته شده است.
در همین راستا، توافقات دفاعی جدید و فروش تجهیزات نظامی به ارزش ۱۴۲ میلیارد دلار، از جمله درخواست عربستان برای خرید جنگندههای F-۳۵، محور مهمی از مذاکرات خواهد بود. هرچند در دولت بایدن تحویل این جنگندهها به روند عادیسازی با اسرائیل گره خورده بود، اما اکنون همچنان مشخص نیست که این شرط ادامه داشته باشد.
گفته میشود ترامپ ممکن است با اعمال تغییراتی در پروتکلهای فروش تسلیحات پیشرفته زمینه دستیابی عربستان به تعداد محدودی از جنگندههای نسل پنجمی اف 35 را فراهم کند که قیمت هر کدام تا 100 میلیون دلار برآورد میشود و اکنون رژیم صهیونیستی تنها دارنده آن در منطقه غرب آسیا و شمال افریقا محسوب میشود و فروش آن به کشورهای ثالث را از بین برنده برتری استراتژیک هوایی خود بر منطقه میداند.
با این حال مخالفتهای رژیم تنها عامل نگرانی برای انجام این معامله نیست بلکه ارزیابی پنتاگون نیز از خطر احتمال دستیابی چین به اطلاعات این جنگنده در صورت فروش به عربستان سخن گفته است. عربستان در سالهای اخیر بر اساس راهبرد تنوع بخشی به بازار خریدهای تسلیحاتی و همکاریهای نظامی، روابط نظامی خود با چین را ارتقا داده است و از این رو پنتاگون نگران جاسوسی چین از تکنولوژی اف 35 میباشد.
پروندههای منطقهای؛ از غزه تا عادیسازی
در سطح سیاسی و دیپلماتیک، سوریه و غزه دو محور کلیدی مذاکرات خواهند بود. نقش عربستان در رفع تحریمهای آمریکا علیه سوریه و رقابت همزمان با ترکیه برای نفوذ منطقهای، نشاندهنده جایگاه استراتژیک ریاض است. عربستان بهدنبال نقش محوری در بازسازی غزه است، اما تأکید دارد که هرگونه بازسازی باید منوط به خلع سلاح کامل حماس باشد و حضور مستقیم یا غیرمستقیم این گروه در اداره منطقه پذیرفته نیست. در نتیجه ترامپ با یک دو راهی ناسازگار مواجه است: یا مسیر ریاض و ابوظبی را انتخاب کند یا مسیر آنکارا و دوحه؛ راه میانهای وجود ندارد. تصمیم دو رهبر درباره غزه، بهویژه در زمینه نقش ترکیه و قطر، احتمالاً مهمترین خروجی دیدار خواهد بود، هرچند انتظار نمیرود در نشست خبری بهصورت علنی اعلام شود.
عادیسازی روابط با رژیم اشغالگر نیز همچنان در دستور کار است، اما سعودیها در شرایط فعلی آمادگی حرکت بهسوی توافق سیاسی را ندارند و پیش از هر اقدام، خواستار دو تحول بنیادین هستند: خلع سلاح و تغییر ساختار غزه و ترسیم مسیر معتبر برای آینده سیاسی فلسطینیها. این شروط مانع از همکاری اقتصادی محدود یا مشارکت غیررسمی نمیشود، اما عادیسازی رسمی احتمالاً تا پس از انتخابات ۲۰۲۶ اسرائیل به تعویق خواهد افتاد.
انتظار میرود بن سلمان در این سفر تأیید عمومی خود را نسبت به اصول «طرح صلح بیستگانه» ترامپ اعلام کند، اما مشارکت عملی عربستان، حتی در بازسازی، مشروط به اجرای کامل خلع سلاح حماس و اصلاحات ساختاری در تشکیلات خودگردان فلسطینی خواهد بود. این روند نشان میدهد که ترامپ و بن سلمان باید نه تنها منافع دو کشور، بلکه معادلات منطقهای و الزامات داخلی عربستان را نیز همزمان مدیریت کنند تا هرگونه توافق قابل دوام باشد.
ارسال نظرات