پنجشنبه ؛ 22 آبان 1404

کاهش سطح آب دریای خزر به ایران آسیب می‌زند و تنش‌های منطقه‌ای را تشدید می‌کند

سواحل ایرانی دریای خزر در نقطه‌ای سرنوشت‌ساز قرار گرفته‌اند؛ جایی که فروپاشی محیط‌زیست، زیان‌های اقتصادی و تنش‌های ژئوپلیتیکی به‌طور هم‌زمان در هم می‌آمیزند.
کد خبر : 20520

تبیین:

موسسه استیمسون آمریکا  : 7  نوامبر 16  آبان 1404www.stimson.org   

 نویسنده: امید شکری

نشر محتوای مقالات در اندیشکده های خارجی صرفا به منظور درک مناسبات تحلیلی خارجی و هم افزایی تحلیلی مخاطبان بوده و موسسه تبیین محتواهای مزبور را رد یا تأیید نمی کند.

 

سواحل ایرانی دریای خزر در نقطه‌ای سرنوشت‌ساز قرار گرفته‌اند؛ جایی که فروپاشی محیط‌زیست، زیان‌های اقتصادی و تنش‌های ژئوپلیتیکی به‌طور هم‌زمان در هم می‌آمیزند.

یادداشت سردبیر: امید شکری، استراتژیست باسابقه انرژی، پژوهشگر ارشد مدعو در دانشگاه جورج میسون و پژوهشگر «عنوان هشتم دریای سیاه» در مؤسسه خاورمیانه است. او در زمینه پویایی‌های انرژی جهانی، تغییرات اقلیمی و فناوری‌های انرژی پاک تخصص دارد و نویسنده کتاب دیپلماسی انرژی ایالات متحده در حوزه دریای خزر است.

این یادداشت به قلم باربارا اسلاوین، عضو برجسته پروژه «چشم‌اندازهای خاورمیانه»، تنظیم شده است.

زوال شتابان خزر و پیامدهای آن برای ایران

تغییرات اقلیمی، افزایش تبخیر و کاهش جریان رودخانه‌های تغذیه‌کننده، از جمله ولگا، موجب کاهش چشمگیر و سریع سطح آب دریای خزر بزرگ‌ترین پهنه آبی بسته جهان شده و پیامدهای سنگینی برای کشورهای حاشیه‌ای، به‌ویژه ایران، در پی داشته است.

 در قرن بیستم، سطح آب دریای خزر حدود دو متر کاهش یافت. از سال ۲۰۲۰ این روند شتاب گرفته و سطح آب سالانه تا ۳۰ سانتی‌متر پایین می‌رود. پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد که تا سال ۲۱۰۰، افت سطح آب بین ۹ تا ۲۱ متر خواهد بود. کاهش پنج‌متری سطح آب، مساحت دریا را تا ۲۰ درصد (۷۷ هزار کیلومتر مربع) و کاهش هجده‌متری، آن را تا ۳۷ درصد (۱۴۳ هزار کیلومتر مربع) کاهش می‌دهد.

در ایران، خط ساحلی ۶۵۰ کیلومتری خزر شامل مناطق حساس اکولوژیکی چون خلیج گرگان و تالاب گمیشان به‌شدت تحت تأثیر این تغییر قرار خواهد گرفت. افت ده‌متری سطح آب، به‌معنای خشک شدن ۸۰ درصد مناطق کم‌عمق است؛ پدیده‌ای که دشت‌های پهناور غبارآلود و شور به‌جا می‌گذارد. این فاجعه، یادآور سرنوشت دریای آرال است و می‌تواند به شوری خاک، افت کیفیت هوا و افزایش بیماری‌های تنفسی بینجامد. از میان نواحی آسیب‌دیده، جنگل‌های هیرکانی میراث جهانی یونسکو در ایران و آذربایجان نیز در معرض تخریب جدی قرار دارند.

نابودی تنوع زیستی و اکوسیستم‌های حیاتی

از بین رفتن تنوع زیستی هم‌اکنون آغاز شده است. گزارش‌های ایران از به‌گل‌نشستن توله‌فک‌های خزری، نشانه‌ای از بحران زیست‌محیطی پیش‌رو است. فک خزری (Pusa caspica)، گونه‌ای وابسته به یخ برای زادآوری، ممکن است با کاهش پنج‌متری سطح آب، تا ۸۱ درصد زیستگاه خود را از دست بدهد.

جمعیت ماهیان خاویاری ستون فقرات صنعت خاویار ایران نیز در خطر است؛ زیرا در سناریوی مشابه، ۲۵ تا ۴۵ درصد از مناطق تخم‌ریزی کم‌عمق از میان می‌رود و پیامدهای صید بی‌رویه و شکار غیرقانونی را تشدید می‌کند.

مناطق مهم اکولوژیکی یا زیستی (EBSA) نیز با تهدید جدی روبه‌رو هستند. پرندگان مهاجر ممکن است بیش از نیمی از زیستگاه‌های حفاظت‌شده خود را از دست بدهند. بیش از ۳۰۰ گونه بی‌مهره بومی و ۷۶ گونه ماهی در خطر انقراض‌های متوالی‌اند. در سناریوی افت ده‌متری سطح آب، مناطق مهم اکولوژیکی ایران که هم‌اکنون نیز کوچک‌ترین سهم را در میان کشورهای ساحلی دارند حدود یک‌چهارم از مساحت خود را از دست خواهند داد و اکوسیستم‌ها را به‌شدت شکننده خواهند کرد.

تالاب‌ها و سواحل در حال نابودی

تالاب‌های خزری ایران، به‌ویژه تالاب انزلی، با کاهش سریع جمعیت و نابودی تدریجی روبه‌رو هستند. این زیستگاه‌های حیاتی، در اثر گرمایش جهانی، رسوب‌گذاری، و تغییر مسیر جریان‌های آب بالادست، در حال زوال‌اند. پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۱۰۰ تقریباً به‌طور کامل خشک شوند و دوره‌های خشک‌سالی فصلی از حدود سال ۲۰۵۸ آغاز گردد.

آلودگی ناشی از پساب‌های شهری، کشاورزی و صنعتی نیز خلوص آب را کاهش داده و جمعیت ماهیان و پرندگان که بسیاری از آنها در معرض خطر یا در آستانه انقراض‌اند را تهدید می‌کند. 

کاهش سطح آب می‌تواند مرزهای دریایی را جابه‌جا کند و زمینه‌ساز مناقشات جدید بر سر حقوق ماهیگیری و منابع زیرسطحی شود. صنایع شیلات، که زمانی بخش مهمی از اقتصاد محلی بودند، به‌سبب آلودگی، صید بی‌رویه و تخریب زیستگاه‌ها از رونق افتاده و امنیت غذایی و معیشت ساحل‌نشینان را تهدید می‌کنند.

گردشگری نیز در حال افول است؛ تفریحگاه‌های ساحلی در پی آلودگی و فرسایش محیطی متروکه می‌شوند و طوفان‌های گرد و غبار ناشی از خشک شدن بستر دریاچه‌ها، محیط زیست و سلامت ساکنان را به خطر می‌اندازد.

کاهش سطح آب همچنین باعث به‌گل‌نشستن بنادری مانند انزلی شده است، که اکنون بیش از یک کیلومتر از خط ساحلی فاصله گرفته‌اند و فعالیت دریایی در آنها متوقف شده است. عملیات لایروبی و جابجایی بار، فشار مضاعفی بر اقتصاد تحریم‌زده ایران وارد می‌کند.

خزر؛ از بحران زیست‌محیطی تا چالش امنیتی

تخریب محیط زیست خزر، تنش‌های ژئوپلیتیکی میان کشورهای ساحلی ایران، روسیه، آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان را بر سر منابع و امنیت دریایی افزایش داده است. نظامی‌سازی منطقه رو به گسترش است و رزمایش‌های مشترک روسیه و ایران، از جمله CASAREX 2025، بر اهمیت استراتژیک خزر تأکید دارند.

با این حال، اجرای ناکارآمد کنوانسیون ۲۰۱۸ و اختلاف در اولویت‌ها، خلأیی در حاکمیت ایجاد کرده که ممکن است فشارهای زیست‌محیطی را به بی‌ثباتی سیاسی تبدیل کند.

بحران خزر تهدیدی مستقیم برای امنیت ملی ایران است. جابه‌جایی احتمالی خطوط ساحلی، در شرایط تحریم‌های سنگین و کمبود انرژی، می‌تواند بی‌ثباتی داخلی را تشدید کند. برآوردها نشان می‌دهد تا سال ۲۰۳۰، زیان اقتصادی سالانه ایران از این بحران از ۱۰ میلیارد دلار فراتر خواهد رفت؛ رقمی که می‌تواند بودجه نظامی و عمرانی کشور را فرسوده سازد و همکاری‌های منطقه‌ای را تضعیف کند.

رقابت بر سر منابع انرژی نیز به بحران دامن می‌زند. ذخایر عظیم خزر شامل ۴۸ میلیارد بشکه نفت و ۲۹۲ تریلیون فوت‌مکعب گاز طبیعی به مناقشاتی درباره میادینی چون «سردار جنگل» و مسیرهایی مانند خط لوله آذربایجانگرجستانترکیه (که ایران را دور می‌زند) انجامیده است.

روسیه و ایران هر دو به «کنوانسیون تهران ۲۰۰۳» توافقی برای حفاظت زیست‌محیطی و نظارت بر منابع خزر استناد می‌کنند تا مسیرهای جایگزین را به چالش بکشند و نفوذ منطقه‌ای خود را افزایش دهند.

علاوه بر این، رخدادهایی چون مأموریت‌های شناسایی مشکوک اسرائیل در جریان درگیری‌های ژوئن ۲۰۲۵ از جمله کشف یک کپسول سوخت در نزدیکی رامسر نشان می‌دهد که خزر می‌تواند به کانون تنش‌های امنیتی بدل شود. در مجموع، این روندها نشان می‌دهند چگونه زوال محیط‌زیستی، رقابت‌های دولتی و چالش‌های دفاعی در شکل‌دهی جایگاه استراتژیک ایران نقش دارند.

عوامل اصلی کاهش سطح آب

افت سطح آب خزر ناشی از ترکیبی از عوامل اقلیمی و انسانی است. از نظر اقلیمی، افزایش میانگین دمای هوا حدود یک درجه سانتی‌گراد از ۱۹۷۹ تا ۲۰۱۵ میزان تبخیر را افزایش داده و از بارندگی پیشی گرفته است. در نتیجه، کمبود مزمن آب در حوضه ایجاد شده و کاهش بارندگی و دبی رودخانه‌ها، روند تخلیه را تشدید کرده‌اند.

رودخانه ولگا، که نزدیک به ۸۰ درصد آب شیرین خزر را تأمین می‌کند، به‌دلیل کاهش ذوب برف و افت بارندگی، با کمبود جریان روبه‌رو است.

از سوی دیگر، فعالیت‌های انسانی فشار مضاعفی ایجاد کرده‌اند. احداث سدهای متعدد و کنترل شدید جریان ولگا، ورود آب شیرین را به‌شدت محدود کرده است. هشت سد بزرگ در امتداد این رودخانه، حجم ورودی آب را کاهش داده‌اند. برداشت گسترده آب برای کشاورزی، صنعت و مصرف شهری نیز منابع ورودی را تحلیل برده و آلودگی ناشی از عملیات نفت و گاز، کیفیت آب را پایین آورده است.

سواحل ایرانی دریای خزر در نقطه‌ای حساس قرار گرفته‌اند؛ جایی که فروپاشی زیست‌محیطی، زیان‌های اقتصادی و رقابت‌های ژئوپلیتیکی به‌صورت متقاطع اثر می‌گذارند. تنها راه کند کردن روند زوال، تدوین و اجرای سیاست‌هایی هماهنگ، علمی و منطقه‌محور است؛ سیاست‌هایی که بر پایش مشترک، مدیریت آلودگی و احیای اکوسیستم متمرکز باشند. در غیر این صورت، بحران زیست‌محیطی خزر می‌تواند به فاجعه‌ای امنیتی و توسعه‌ای تبدیل شود.

ارسال نظرات