يکشنبه ؛ 18 آبان 1404
اقتصاد هنجاری یک مکتب فکری در اقتصاد محسوب میشود که معتقد است اقتصاد به عنوان یک موضوع باید بیانیههای ارزشی، قضاوتها و نظراتی را درباره سیاستها، بیانیهها و پروژههای اقتصادی ارائه کند. موقعیتها و نتایج رفتار اقتصادی را از نظر اخلاقی خوب یا بد ارزیابی میکند. اقتصاد هنجاری، در مقابل اقتصاد مثبت، به ما میگوید که آیا جنبههای خاصی از اقتصاد مفید هستند یا مضر. این ارزیابیها منوط به نظرات افرادی است که بیان میکنند و اغلب بدون هیچ مبنای یا واقعیتی است. برای مثال اینکه تنظیم قیمت نفت توسط دولت به کنترل تورم کمک میکند، استقلال بانک مرکزی از دولت باید محدود شود، توسعه مناطق ویژه اقتصادی به نتیجه نمیرسد و مالیات تصاعدی بهتر از مالیات قهقرایی است و. تماما عبارات فوق ذهنی هستند. آنها چیزی بیش از نظر یک فرد در مورد یک وضعیت یا سیاست اقتصادی را نشان نمیدهند. اقتصاددانان اغلب در حین بیان چنین اظهاراتی توسط سیستمهای ارزشی شخصی خود هدایت میشوند. یعنی نظرات و اظهارات افراد ریشه در نگاهها و روش و سبک زندگی آنها دارد. آمارتیا سن، اقتصاددان رفاه و برنده جایزه نوبل که اصالتی هندوستانی دارد اظهارات هنجاری را به دو بخش متمایز میکند. به گفته وی، گزارههای اساسی به هیچ شناختی از واقعیتها یا نظریهها وابسته نیستند، در حالی که گزارههای غیراساسی به حقایق یا دانش واقعیات وابسته هستند.
خاستگاه اقتصاد هنجاری
اقتصاد هنجاری ابتدا از «اقتصاد رفاه به سبک قدیمی» نشأت گرفت که نسخه ساده شده اقتصاد رفاه پیگو است. «اقتصاد رفاه جدید» به عنوان دومین شکل از اقتصاد هنجاری در دهه ۱۹۳۰ مطرح شد. از اصل پارتو و اصل جبران خسارت استفاده کرد تا اظهارات هنجاری در مورد سیاستها ارائه کند و بیان کند که آیا آنها رفاه را بهبود میبخشند یا خیر. آخرین اشکال اقتصاد هنجاری، نظریه انتخاب اجتماعی و اقتصاد عمومی است. اقتصاد عمومی تأثیرات بخش عمومی را بر جامعه و اقتصاد به طور کلی مطالعه میکند. تئوری انتخاب اجتماعی از روش رای گیری برای تجمیع انتخابهای فردی برای نشان دادن ترجیحات اجتماعی استفاده میکند.
اقتصاددانان برجسته هنجاری
آدام اسمیت به عنوان یک اقتصاددان، فیلسوف و نویسنده اسکاتلندی در قرن هجدهم بود. او به خاطر دو اثر از نشریاتش – «نظریه احساسات اخلاقی» و «پژوهشی در ماهیت و علل ثروت ملل» شناخته شده است. او را پدر علم اقتصاد یا به نوعی اولین اقتصاددان دنیا با تعاریف جدید میدانند که کتاب ثروت ملل او در واقع ایجادکننده علم اقتصاد با تعریف امروزی آن است. اسمیت در «نظریه احساسات اخلاقی» همدردی را به عنوان آغاز کنش در جامعه بیان میکند. استدلالهای او درباره احساسات اخلاقی و همدردی به عنوان پایه قواعد و عدالت راه را برای اقتصاد هنجاری مدرن هموار کرد. اقتصاددان برجسته دیگر در این حوزه، آمارتیا سن به عنوان یک اقتصاددان هندی در قرن بیستم است. سن سعی کرد در کتاب خود با عنوان «رفتار اقتصادی و احساسات اخلاقی» تمایز بین اقتصاد مثبت و هنجاری را مورد بحث قرار دهد. وی بر این واقعیت تاکید میکند که از آنجایی که اقتصاد رفاه بر رفتار واقعی تأثیر بسزایی دارد، ملاحظات اخلاقی باید نقش بیشتری در اقتصاد رفاه داشته باشد که به گفته وی تا حد زیادی نادیده گرفته شده است.
اقتصاد هنجاری در مقابل اقتصاد مثبت
از سوی دیگر، اقتصاد مثبت تنها به بیان واقعیتها و ارقام میپردازد. این اقتصاد مطالعه اقتصاد بر اساس واقعیات است، قابل تأیید است و شما میتوانید آن را اثبات یا رد کنید. علاوه بر این، میتوانید گزارههای اقتصاد مثبت را آزمایش کنید و صحت یا نادرستی آنها را دریابید. در واقع در اقتصاد مثبت فقط در مورد گزینهها و اظهارات توصیفی صحبت شده و در مورد قضاوتها یا نظرات ارائه شده توسط افراد (یا کارشناسان) صحبتی نمیشود؛ لذا در مورد هیچ سیاست اقتصادی یا رفتار اقتصادی قضاوتی نمیکند. تفاوت عمده بین اقتصاد مثبت و اقتصاد هنجاری در این است که اظهارات اقتصاد مثبت را میتوان از نظر اعتبار آنها آزمایش کرد. آنها ممکن است درست یا نادرست باشند، اما همیشه قابل آزمایش هستند. برعکس، قضاوتهایی که توسط گزارههای هنجاری صادر میشوند، نمیتوانند اعتبارشان را به دلیل ذهنی بودنشان مورد آزمایش قرار دهند. به عنوان مثال، اگر جمله «نرخ بیکاری حاکم در اقتصاد در حال حاضر ۸ ٪ است.» را در نظر بگیریم میدانیم که اقداماتی برای آزمایش درستی یا نبودن این گفته وجود دارد. همراه با اظهارات مثبت، بیانیههای هنجاری به سیاست گذاران و رهبران کمک میکند تا به راه حلهای مبتنی بر نظر برای مسائل اقتصادی غالب برسند. از این رو، اقتصاد مثبت و هنجاری هر دو نقش حیاتی در عملکرد یک اقتصاد دارند.
ارسال نظرات