چهارشنبه ؛ 14 آبان 1404

دیپلماسی نیمه‌رسمی در خلیج فارس؛ اهداف پنهان و آشکار گفت‌و‌گوی منامه

می‌توان این نشست را بخشی از فعالیت‌های ‌محور غربی و عربی دانست که در راستای هماهنگی برای اهدافی چون ایجاد ناتوی مشترک عربی علیه جبهه مقاومت در منطقه و نیز زمینه‌سازی برای عادی‌سازی روابط با رژیم اشغالگر قدس پس از پایان بحران غزه شکل گرفته است.
کد خبر : 20459

تبیین:

بیست‌و‌یکمین نشست امنیت منطقه‌ای «گفت‌و‌گوی منامه ۲۰۲۵» از سوی مؤسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک و با همکاری وزارت امور خارجه بحرین برگزار شد. این نشست طی سال‌های اخیر به یکی از مهم‌ترین مجامع امنیتی سالانه در حوزه خلیج فارس تبدیل شده است.

«گفت‌و‌گوی منامه» از سال ۲۰۰۴ توسط مؤسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک (IISS) بنیان گذاشته شد و طی دو دهه گذشته به یکی از معتبرترین مجامع سیاسی ـ امنیتی خاورمیانه بدل شده است. هدف اصلی این نشست از ابتدا، ایجاد گفت‌و‌گو میان دولت‌ها، نهادهای نظامی و اندیشکده‌های جهانی برای بررسی تحولات راهبردی در منطقه بوده است.

برخلاف نشست‌های رسمی سازمان ملل یا اتحادیه عرب، گفت‌و‌گوی منامه ماهیتی نیمه‌رسمی دارد و فضایی فراهم می‌کند تا سیاست‌گذاران در محیطی نسبتاً غیررسمی درباره موضوعات حساسی چون امنیت انرژی، منازعات "خاورمیانه"، آینده روابط اعراب و رژیم صهیونیستی، رقابت قدرت‌های جهانی، و تهدیدات ناشی از فناوری‌های نوین بحث کنند.

نشست منامه همچنین از نظر ترکیب و سطح شرکت‌کنندگان یکی از متوازن‌ترین مجامع بین‌المللی منطقه‌ای به شمار می‌رود. حضور هم‌زمان بازیگران غربی (از جمله ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه) در کنار کشورهای عربی (مانند عربستان، امارات، قطر، مصر و بحرین) و نیز نمایندگانی از شرق آسیا و آفریقا، به نشست امسال چهره‌ای چندقطبی بخشید. در حدود ۷۰۰ مهمان از ۶۵ کشور در منامه گرد هم آمدند که از سرشناس‌ترین آن‌ها می‌توان به وزرای خارجه اردن، عمان، بحرین و بریتانیا اشاره کرد.

یکی از ویژگی‌های برجسته این دوره، حضور ۲۷ تن از رهبران جوان سیاسی و اندیشکده‌ای بود که در قالب برنامه «رهبران جوان» مؤسسه IISS به منامه دعوت شدند. این امر بیانگر تمایل برگزارکنندگان به پرورش نسل تازه‌ای از نخبگان امنیتی در منطقه است؛ نخبگانی که بتوانند گفتمان امنیت را از چارچوب‌های سنتی به سوی مفاهیم توسعه‌محور و فناورانه سوق دهند. از سوی دیگر، نشست‌های دوجانبه‌ای که در حاشیه اجلاس برگزار شد ـ در مجموع بیش از ۱۰۳ دیدار رسمی میان هیئت‌ها ـ نشان‌دهنده ماهیت عمل‌گرای این گفت‌و‌گو بود.

در دوره ۲۰۲۵، محورهای اصلی نشست بر سه مؤلفه استوار بود: نخست، بازتعریف امنیت منطقه‌ای در پرتو تحولات سیاسی جدید، به‌ویژه پس از جنگ غزه و تحولات لبنان و سوریه؛ دوم، بررسی نقش قدرت‌های جهانی در تضمین ثبات منطقه‌ای در شرایط رقابت ژئوپلیتیکی میان ایالات متحده، چین و روسیه؛ و در نهایت، چشم‌انداز همکاری‌های اقتصادی و فناورانه در چارچوب نظم امنیتی جدید خلیج فارس.

تحلیل محتوای جلسات و گفت‌و‌گوهای منامه ۲۰۲۵ نشان می‌دهد که این نشست را می‌توان در افق استراتژیک «بازسازی نظم در خاورمیانه» تفسیر کرد. از یک سو، کشورهای عربی می‌کوشند ضمن حفظ روابط امنیتی با آمریکا و اروپا، رویکردی عمل‌گرایانه‌تر نسبت به بازیگران شرقی مانند چین و هند در پیش گیرند؛ و از سوی دیگر، فرآیند عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی به‌صورت غیرمستقیم همچنان در دستور کار محافل دیپلماتیک قرار دارد.

در واقع، گفت‌و‌گوی منامه امسال بیش از هر زمان دیگری درتلاش برای  منعکس‌کردن گذار منطقه از «منطق تقابل» به «منطق مدیریت رقابت» است.

لایه پنهان نشست: از عادی‌سازی تا ناتوی عربی

بسیاری از مقامات عربی در حاشیه اجلاس تصریح کردند که هدف کنونی آن‌ها نه رویارویی با ایران، بلکه تنظیم نوعی موازنه پایدار در روابط منطقه‌ای است؛ موازنه‌ای که بتواند در کنار بازدارندگی، ظرفیت توسعه اقتصادی و فناورانه را نیز حفظ کند. اما چنین نظراتی عملا در تقابل با برنامه های اعلامی بسیاری از شرکت کنندگان امسال بود، در این میان، می‌توان رویکرد نمایندگان آمریکا و بریتانیا را به‌عنوان بخشی از جمع‌بندی کلی نشست ارزیابی کرد.

دیوید کوپر، وزیر خارجه بریتانیا، در این نشست درباره مسئله غزه گفت که این منطقه باید از وضعیت خاکستری میان جنگ و صلح خارج شود و به پیشرفت فوری نیاز دارد. او همچنین اعلام کرد که برای آینده غزه باید دولتی جدید مسئولیت بازسازی را بر عهده گیرد و سلاح‌ها از میان نیروهای مسلح جمع‌آوری شوند؛ سخنی که به‌طور مستقیم به انحلال نیروهای نظامی حماس و جهاد اسلامی اشاره دارد.

از سوی دیگر، تام باراک، نماینده آمریکا، بخش دیگری از نقشه بزرگ «خاورمیانه جدید» را آشکار ساخت. او اظهار داشت که لبنان کشوری شکست‌خورده است و دلیل آن نیز وجود گروه حزب‌الله است. به گفته او، لبنان تنها کشوری است که هنوز نتوانسته خود را با برنامه‌های عربی ـ عبری آمریکا هماهنگ کند و از این رو، واشنگتن علاقه‌ای به سرمایه‌گذاری در این کشور ندارد. باراک توصیه کرد که لبنان باید به سمت مذاکره مستقیم با رژیم صهیونیستی حرکت کند و رویکرد خود را تغییر دهد.

برخلاف دوره‌های پیشین، در این نشست تمرکز بر ائتلاف‌های نظامی مستقیم با آمریکا کاهش یافته و به‌جای آن، مفاهیمی چون امنیت مشترک، همکاری چندقطبی و نقش قدرت‌های میانه مورد توجه قرار گرفت.

در لایه پنهان این نشست نیز تلاش‌هایی برای پیشبرد روند عادی‌سازی روابط برخی کشورهای عربی با اسرائیل در قالب همکاری‌های امنیتی غیررسمی صورت گرفت. هرچند این موضوع به‌طور علنی مطرح نشد، اما در جلسات جانبی میان مقامات ناتو، بحرین و اردن، موضوع هماهنگی امنیت دریایی و اطلاعاتی مورد بحث قرار گرفت که در واقع ادامه همان چارچوب توافقات ابراهیم است.

در نهایت، می‌توان این نشست را بخشی از فعالیت‌های ‌محور غربی و عربی دانست که در راستای هماهنگی برای اهدافی چون ایجاد ناتوی مشترک عربی علیه جبهه مقاومت در منطقه و نیز زمینه‌سازی برای عادی‌سازی روابط با رژیم اشغالگر قدس پس از پایان بحران غزه شکل گرفته است. به نظر می‌رسد بسیاری از رهبران کشورهای عربی، هدف خود از تعجیل در بحث آتش‌بس در غزه را نه کمک به مردم مظلوم آن منطقه، بلکه فراهم‌سازی زمینه‌ای برای نزدیک‌تر شدن به رژیم اشغالگر قدس می‌دانند.

ارسال نظرات