يکشنبه ؛ 11 آبان 1404
پس از یک وقفه چند ماهه سودان بار دیگر به صحنه درگیری شدید نظامی بازگشته است تا این کشور همچنان رنگ آرامش به خود نبیند.
سودان اکنون یکی از خونبارترین جنگهای داخلی آفریقا تبدیل شده است. در این جنگ، نیروهای مسلح سودان (SAF) به رهبری عبدالفتاح البرهان با شبهنظامیان «نیروهای پشتیبانی سریع» به فرماندهی محمد حمدان دقلو (معروف به حمیدتی) درگیر هستند.
در سال ۲۰۲۱، عبدالفتاح البرهان، در یک کودتا به همراه معاونش، محمد حمدان دقلو، قدرت را به دست گرفت. دو سال بعد، درگیری بین این دو ژنرال آغاز شد.
در پشت پردهی این درگیری، ردپای قدرتهای منطقهای متعددی دیده میشود و کشورهایی از جمله امارات، مصر، ترکیه و روسیه به حمایت از یکی از طرفین متهم شدهاند اما در میان آنها، نقش امارات متحده عربی برجستهتر از همه است. گزارشهای سازمان ملل، رسانههای بینالمللی و منابع سودانی حاکی از حمایت مالی، تسلیحاتی و لجستیکی ابوظبی از نیروهای پشتیبانی سریع هستند.
سؤال اساسی این است: چرا امارات چنین هزینهای میدهد تا از نیرویی که متهم به نسلکشی و جنایات جنگی است، پشتیبانی کند؟
۱. طلای سودان: محور ثروت و انگیزه پنهان ابوظبی
سودان، یکی از بزرگترین کشورهای آفریقا، دارای منابع طبیعی فراوانی از جمله زمینهای کشاورزی وسیع، گاز و طلا است که سومین تولیدکننده بزرگ این قاره محسوب میشود.
سودان سالانه بیش از ۸۰ تُن طلا تولید میکند. اما طبق دادههای رسمی و غیررسمی، حدود ۹۰٪ از صادرات طلای سودان (چه قانونی و چه قاچاق) به امارات منتقل میشود.
بخش بزرگی از معادن طلا در مناطق دارفور، کردفان و نیل آبی تحت کنترل نیروهای پشتیبانی سریع است. این گروه از استخراج و فروش غیرقانونی طلا برای تأمین مالی جنگ خود بهره میبرد. شبکههای تجاری مرتبط با نیروهای پشتیبانی سریع در دبی و ابوظبی شرکتهایی را برای فروش طلا و انتقال درآمدها تأسیس کردهاند.
شرکتهای وابسته به دولت امارات، سودان را به عنوان مرکزی برای سرمایهگذاری در منابع، مواد معدنی و به طور کلی تجارت میبینند.
در عمل، امارات با خرید یا تصفیه طلای سودان، منبع اصلی درآمد نیروهای پشتیبانی سریع را حفظ میکند؛ منبعی که به حمیدتی امکان داده ارتش رسمی را در نبردی طولانی و خونین به چالش بکشد.
به عبارت دیگر، طلا سوخت اصلی جنگ است و دبی، پالایشگاه آن.
۲. کنترل بنادر سودان در دریای سرخ: رؤیای ژئوپولیتیک امارات
از لحاظ موقعیت ژئوپلتیکی این کشور همسایه لیبی است، جایی که ابوظبی از حکومت شرق به رهبری خلیفه حفتر حمایت میکند. سودان همچنین دارای خط ساحلی با دریای سرخ است که یک مسیر دریایی حیاتی برای حمل و نقل نفت و کالا محسوب میشود.
دریای سرخ، مسیر حیاتی تجارت جهانی و نقطه اتصال خلیج فارس، آفریقا و اروپا است. امارات در دو دهه اخیر تلاش کرده است با سرمایهگذاری در بنادر استراتژیک (از عدن تا جیبوتی و بندر عَصَب در اریتره) مسیرهای دریایی خود را ایمن کند.
در سودان نیز ابوظبی پیش از آغاز جنگ، قراردادی چندمیلیارد دلاری برای ساخت بندر جدید «ابواماما» در شمال بندر سودان امضا کرده بود. اما پس از تشدید اختلاف میان دولت البرهان و امارات، این قرارداد متوقف شد.
اکنون با کمک نیروهای پشتیبانی سریع، امارات تلاش دارد مسیر بازگشت به سواحل سودان را هموار کند. در واقع، کنترل بنادر سودان نه فقط یک هدف اقتصادی بلکه گامی در جهت نفوذ دریایی امارات در دریای سرخ و رقابت با عربستان سعودی است.
دسترسی مستقیم به این سواحل به ابوظبی اجازه میدهد تا مسیرهای صادرات طلا و واردات کالاهای کشاورزی را بدون وابستگی به دولت مرکزی سودان مدیریت کند.
ابوظبی همچنین به دنبال مقابله با نفوذ عربستان و ترکیه در سودان و جلوگیری از گسترش اسلام سیاسی است که آن را تهدیدی برای امنیت خود میداند.
اوج روابط عربستان سعودی با ارتش سودان از همکاری در یمن ناشی میشود، پس از آنکه خارطوم در سال ۲۰۱۵ به ائتلاف به رهبری عربستان سعودی در تجاوز به یمن پیوست. برهان رهبری سودانیهایی را که تحت نظر سعودیها میجنگیدند بر عهده داشت و حمیدتی نیروهای خود را در کنار سربازان اماراتی و تشکیلات شورای انتقالی حفظ کرده بود.
۳. نفوذ بانکی و مالی: تسلط بر زیرساخت پولی سودان
سومین مؤلفه نفوذ امارات، کنترل شبکه مالی سودان است. پیش از جنگ، بانک اسلامی دبی سهامدار عمده بانک الخرطوم بود؛ بزرگترین مؤسسه مالی سودان. بسیاری از تراکنشهای بینالمللی سودان از طریق بانکهای مستقر در دبی انجام میشد.
بر اساس گزارشهای منتشرشده در رسانههای سودانی، نزدیک به ۲۳٪ از مؤسسات بانکی سودان بهطور مستقیم یا غیرمستقیم تحت نفوذ سرمایهگذاران اماراتی قرار داشتند. این نفوذ باعث شد که پس از آغاز جنگ، نیروهای پشتیبانی سریع بتواند از طریق شبکههای مالی در امارات پول حاصل از صادرات طلا را به تسلیحات و تجهیزات نظامی تبدیل کند.
به بیان دیگر، امارات نه فقط از نظر تسلیحاتی بلکه از مسیر نظام بانکی نیز به بقای نیروهای پشتیبانی سریع یاری رسانده است.
۴. زمین و غذا: سودان بهعنوان «انبار غذایی امارات»
امارات یکی از کشورهای بهشدت وابسته به واردات مواد غذایی است؛ بیش از ۹۰٪ غذای این کشور وارداتی است. برای کاهش این وابستگی، ابوظبی سیاست «سرمایهگذاری فرامرزی در زمینهای کشاورزی» را در پیش گرفت.
سودان با زمینهای حاصلخیز و منابع آبی فراوان، مقصد اصلی این سیاست شد. در دهه گذشته، امارات حدود ۵۰ هزار هکتار از زمینهای کشاورزی سودان را برای تولید گندم، ذرت و علوفه دام اجاره کرد.
این زمینها عمدتاً در مناطق حاصلخیز نهرالنّیل و الجزیره قرار دارند — مناطقی که اکنون بخشهایی از آنها در معرض نبرد یا کنترل نیروهای پشتیبانی سریع قرار گرفتهاند.
به نظر میرسد ابوظبی با حمایت از نیروهای پشتیبانی سریع میخواهد اطمینان یابد که دسترسی به اراضی کشاورزی سودان و مسیر انتقال مواد غذایی از این کشور به خطر نمیافتد.
از منافع اقتصادی تا مداخله نظامی پنهان
با کنار هم گذاشتن چهار محور بالا، تصویری آشکار میشود:
امارات از طریق حمایت از نیروهای پشتیبانی سریع میکوشد شبکهای از نفوذ چندوجهی اقتصادی – مالی – ژئوپولیتیک در سودان بسازد.
این حمایت صرفاً انگیزهای اقتصادی ندارد، بلکه بخشی از سیاست بزرگتر ابوظبی برای تبدیلشدن به قدرت مسلط در دریای سرخ و شاخ آفریقا است.
اما در عمل، این سیاست باعث تشدید جنگ، ویرانی و احتمالاً وقوع پاکسازی قومی در دارفور شده است.
سازمان ملل و دیدهبان حقوق بشر، نیروهای پشتیبانی سریع را به کشتار جمعی، تجاوز، سوزاندن روستاها و آوارگی بیش از پنج میلیون نفر متهم کردهاند.
اگر اثبات شود که امارات آگاهانه تسلیحات و منابع مالی را در اختیار نیروهای پشتیبانی سریع گذاشته، از منظر حقوق بینالملل این کشور میتواند متهم به همدستی در نسلکشی شود.
اخیراً سودان شکایتی علیه امارات متحده عربی در دیوان بینالمللی دادگستری، دادگاه عالی سازمان ملل متحد در لاهه، مطرح کرد و مدعی شد که این کشور به دلیل حمایت ادعایی ابوظبی از نیروهای پشتیبانی سریع (RSF)، در نسلکشی دست داشته است.
محاسبهای خطرناک برای ابوظبی
حمایت امارات از نیروهای پشتیبانی سریع تلفیقی از طمع اقتصادی و بلندپروازی ژئوپولیتیکی است.
ابوظبی در تلاش است تا با کنترل منابع طلا، بنادر، بانکها و زمینهای کشاورزی سودان، نفوذی پایدار در این کشور بحرانزده ایجاد کند.
اما این راهبرد دو پیامد سنگین دارد:
1. ریسک اخلاقی و حقوقی: جهان در حال توجه بیشتر به نقش ابوظبی در این جنگ است. اتحادیه اروپا و ایالات متحده از احتمال تحریم شرکتهای اماراتی مرتبط با نیروهای پشتیبانی سریع سخن گفتهاند. بنابراین هم در سطح بینالمللی و هم در داخل آفریقا، این تصور که امارات یک بازیگر بیثباتکننده است، رو به افزایش است.
2. بیثباتی منطقهای: هرچه جنگ در سودان طولانیتر شود، امنیت دریای سرخ و شاخ آفریقا تضعیف خواهد شد؛ موضوعی که بهطور غیرمستقیم حتی به ضرر تجارت جهانی و امارات تمام میشود.
در نهایت، حمایت امارات از نیروهای پشتیبانی سریع ممکن است در کوتاهمدت دسترسی این کشور به منابع سودان را تضمین کند، اما در بلندمدت اعتبار منطقهای و مشروعیت بینالمللی ابوظبی را تضعیف خواهد کرد.
ارسال نظرات