يکشنبه ؛ 11 آبان 1404
دانش اقتصادی

اقتصاد دانش چیست؟

در دهه‌های اخیر نقش دانش در مقایسه با منابع طبیعی، سرمایه فیزیکی و نیروی کم مهارت و... در اقتصاد اهمیت بیشتری نسبت به گذشته پیدا کرده است. همه کشور‌های عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) به سمت اقتصاد مبتنی بر دانش حرکت کرده‌اند هر چند که سرعت این حرکت از سوی کشور‌ها متفاوت بوده است.
کد خبر : 20431

تبیین:

در واقع اقتصاد دانش، نوعی از اقتصاد است که در آن تولید و استخراج دانش نقش عمده‌ای در ایجاد ثروت بازی می‌کند. البته اقتصاد دانش را نمی‌توان به سادگی جابه‌جایی مرز‌های دانش تلقی کرد، بلکه علاوه برآن، مشتمل بر موثرترین استفاده و بهره برداری از همه انواع دانش، در تمام شیوه‌های فعالیت‌های اقتصادی است.

ایده اقتصاد مبتنی بر دانش، تنها توصیفی بر صنایع مرتبط با فناوری‌های جدید نیست. این ایده، تشریح کننده مجموعه‌ای از منابع جدید مزایای رقابتی است که قابل اعمال به همه بخش‌ها، شرکت‌ها و نواحی از کشاورزی و خرده فروشی تا نرم افزار و بیوتکنولوژی است. موفقیت اقتصادی به طور فزاینده‌ای بر استفاده کارآمد از دارایی‌های غیرقابل لمس مانند دانش، مهارت و پتانسیل‌های خلاقانه به عنوان منابع اصلی مزایای رقابتی، مبتنی است؛ لذا اصطلاح «اقتصاد دانش» برای توصیف این ساختار نوظهور اقتصادی به کار می‌رود. جامعه مبتنی بر دانش، مفهوم وسیع‌تری است که التزام روز‌افزونی به پژوهش و توسعه ایجاد می‌کند. این اصطلاح، تمام جنبه‌های اقتصاد امروزی را پوشش می‌دهد که در آن دانش در بطن ارزش افزوده قرار می‌گیرد.

• روایت اقتصاد جدید

برخی معتقدند ظهور یک اقتصاد مبتنی بر دانش یک تحول اساسی در حوزه اقتصاد است، یک «اقتصاد جدید» دربردارنده بهره وری بی‌پایان، رشد سریع‌تر فاقد تورم و بازار بورس صعودی یکنوا و... از جمله ویژگی‌های این اقتصاد است. این اظهارات حاکی از آن است که تحول فناوری اطلاعات و ارتباطات، شرکت‌ها را در جهت بهره برداری از پایگاه‌های دانش علمی و فنی، برای دستیابی به نهایت رقابتی بی‌سابقه، قادر ساخته است. برای مثال می‌توان از کاهش مدام هزینه‌های پردازش و تراکنش نام برد. در عوض، اقتصاد دانش جدید باید به فرم‌های نوین سازمانی بین شرکت‌ها سرایت کند و با تکانش شدید در روابط استخدامی، هرچه بیشتر کارمندان این محیط را به کارمندان سهیم، آزاد و خود اتکا بدل کند.

در مقابل این ادعا، نگرشی متضاد با این سوال که آیا اقتصاد دانش اصلا وجود دارد؟ ظهور کرده است. این نگاه معتقد است تاکنون چنین برداشت می‌شده که اقتصاد همیشه با دانش اداره می‌شده است که منجر به نوآوری و تغییرات فنی می‌گردد و انستیتو‌های مبتنی بر دانش، به ذخیره و اشتراک دانش در طی قرن‌ها یاری رسانده‌اند. آنچه ما امروز مشاهده می‌کنیم، بیشتر همان وضعیت قبلی، اما در سطحی وسیع‌تر و با آهنگی سریع‌تر است. به نظر می‌رسد حقیقت چیزی بینابین این دو نگاه است. در سال ۲۰۰۲ مقاله‌ای منتشر شد که در آن گذر به اقتصاد دانش یا اقتصاد مبتنی بر دانش را به عنوان یک تغییر دریایی یا «انقطاع ملایم» تا یک گذار تیز و شکستنی نسبت به گذشته توصیف می‌کند موضوعی که به نظر منطقی و واقعی است.

• دانش به عنوان یک کالای اقتصادی

توانایی ذخیره، اشتراک و تحلیل دانش، از طریق شبکه و جوامع جدید با استفاده از فناوری‌های جدید اطلاعات و ارتباطات به شرکت‌ها امکان بهره‌برداری از ویژگی‌های یکتای دانش را جهت دستیابی به مزایای رقابتی می‌دهد. شاید به این خاطر که دانش غایت تجدیدپذیری را در اقتصاد داراست؛ یعنی دانش ذخیره شده با برداشت‌های مکرر از آن، کم نمی‌شود. البته ارزش دانش برای یک اقتصاد، از اشتراک آن با دیگران حاصل می‌شود.

شرکت‌ها همچنین از اشتراک دانش داخلی و گاهی بین تامین‌کنندگان و مشتریان نیز، ارزش کسب می‌کنند. اما ممکن است در جهت محدود کردن اشتراکات خارجی، به خاطر رقبای احتمالی در سود، تلاش کنند؛ لذا عمل دشوار موازنه‌ای که سیاست‌گذاران با آن مواجه هستند آن است که، اطمینان از حقوق معنوی به اندازه کافی قوی باشد که برای شرکت‌ها انگیزه ایجاد کند تا در زمینه محصولات و فرآیند‌های خلاقانه، هزینه کنند و به اندازه‌ا‌ی دشوار نباشد که بدون دلیل از انتشار دانش ممانعت کند.

اغلب بین دانش مبتنی بر قاعده یا تدوین شده که امکان نوشته و ذخیره شدن دارد و دانش ضمنی که از طریق شغل کسب می‌شود و در ذهن افراد مقیم می‌ماند و با عنوان تجربه شناخته می‌شود، تمایز گذاشته می‌شود. برخی معتقدند که یکی از موارد کلیدی تمایز اقتصاد دانش، تولید فناوری‌های جدید برای امکان‌پذیرسازی استخراج سیستماتیک‌تر از دانش ضمنی است. دانش ضمنی ممکن است به بیرون از شرکت نیز انتقال پیدا کند و شرکت‌ها ممکن است تلاش زیادی در جهت حفظ کارمندان کلیدی نمایند یا عبارات محدودکننده‌ای در قرارداد‌های استخدام آتی خود تحمیل کنند.

به‌رغم همه تلاش‌های صورت گرفته توسط شرکت‌ها برای حفظ دانش، هنوز هم دانش به عنوان یک کالای عمومی به حساب می‌آید؛ زیرا قابل نشت است و برای یک شرکت یا بنگاه اقتصادی بسیار دشوار است که آن دانش را برای منافع خود تا هر زمان که بخواهد حفظ کرده و مانع نشت آن شود.

ارسال نظرات