ترامپ، استاد طراحی بازیهای ازپیشبرنامهریزیشدهای است که برنده قطعی آن خودش باشد، بعضی هم استاد بازیخوردن از رئیسجمهور آمریکا هستند. رئیسجمهور آمریکا بیش از آنکه دنبال نتیجه اقداماتش در سیاست خارجی باشد، انرژی زیادی را صرف نمایش رسانهای میکند. نقطه اوج این شوهای رسانهای در دیدارهایش با رؤسایجمهور و سران کشورها، بروز و ظهور بیشتری دارد. برگزاری اجلاس شرمالشیخ در مصر هم از این قاعده مستثنی نیست. بعد از آنکه حماس بهصورت مشروط با طرح 20 مادهای ترامپ موافقت کرد و رئیسجمهور آمریکا هم توافق صلح در غزه را به سودای بردن جایزه صلح نوبل به نتیجه رساند، خبرنگار آکسیوس خبر داد که ایالات متحده دعوتنامه رسمی برای برگزاری نشست سران درباره غزه صادر کرده است. رسانهها میگویند قرار است بیش از 20 نفر از سران کشورها در این اجلاس حاضر شوند و ریاست اجلاس هم در اختیار عبدالفتاح السیسی و دونالد ترامپ قرار خواهد گرفت. خبرنگار آکسیوس مدعی شد در میان دعوتشدگان نام ایران هم به چشم میخورد. اعلام این خبر نقطه شروع استدلالها و تحلیلها و انتقادات مختلف بود. برخی مدعی بودند باید از این فرصت برای دیدار با رئیسجمهور آمریکا استفاده کرد، برخی دیگر نیز معتقد بودند حضور در اجلاسی که برگزارکننده آن ترامپ است، میتواند فریبی باشد که خسارت بیشتر برای کشور به همراه داشته باشد. دولت هم اعلام کرد که در حال بررسی حضور یا عدم حضور رئیسجمهور در اجلاس شرمالشیخ است. سیدعباس عراقچی، وزیر خارجه یکشنبه شب در پیامی در ایکس نوشت که «نه من و نه رئیسجمهور پزشکیان نمیتوانیم با طرفهایی که به ایران حمله کرده و همچنان ما را تهدید و تحریم میکنند، وارد گفتوگو شویم.» با این حال انتقادات بخشی از اصلاحطلبان، برای عدم حضور رئیسجمهور ایران در شرمالشیخ تا آنجا ادامه پیدا کرد که انتقادات در حال تبدیل شدن به اهرم فشاری علیه دولت است.
چرا نباید به شرمالشیخ میرفتیم؟
استدلال مدافعان حضور رئیسجمهور در اجلاس شرمالشیخ بر چند محور استوار بود از جمله آنکه «از این حضور میتوان برای تبدیل آن به کارزاری علیه اسرائیل استفاده کرد.» نکته دیگر آنکه میتوان «ایرانهراسی موجود را که محصول ادعای اسرائیل است» با استفاده از فرصت حضور در شرمالشیخ از روی میز برداشت و به رئیسجمهور توصیه کرد که «اگر نیویورک از کف رفت، حداقل شرمالشیخ را دریابید.» برخی دیگر هم لزوم حضور رئیسجمهور در اجلاس شرمالشیخ را اینطور استدلال کردند که «زینب (ع) در مجلس ابن زیاد نرفت و رسوایش نکرد؟ شما میرفتید افشاگری میکردید و مظلومیت ملت ایران را فریاد میزدید. بهتر نبود؟» البته لازم به ذکر است که بر مبنای شواهد روشن تاریخی، حضرت زینب(س) به مجلس یزید نرفت؛ بلکه بهعنوان اسیر و اجباراً در این مجلس حاضر شد، برایناساس مقایسه حضور در اجلاس شرمالشیخ و مجلس یزید، قیاس معالفارق است. میتوان اینطور تحلیل کرد که تصمیم دولت برای عدم حضور در اجلاس شرمالشیخ به چند دلیل صورت گرفته است:
1. آنطور که رسانهها میگویند، ریاست اجلاس با رئیسجمهور آمریکاست و نشست شرمالشیخ به پیشنهاد رئیسجمهور آمریکا برگزار شده است. براین اساس سران کشورهایی که در اجلاس حاضر خواهند شد، در زمینی بازی خواهند کرد که از پیش تعیین شده است و با این مؤلفهها امکان ندارد که ایران بتواند اجلاس را به کنفرانسی ضداسرائیلی تبدیل کند و بهناچار در همان نقشه برنامهریزی شده بازی میکرد.
2. یکی از اصلیترین عواملی که موجب شد آمریکا برای برقراری صلح در غزه گام بردارد، اجرای پروژه عادیسازی اسرائیل با کشورهای عربی بود. این گزاره محتمل است که برگزاری اجلاس با حضور بیش از 20 کشور بلافاصله بعد از توافق صلح، گامی برای به نتیجه رساندن توافقنامههای ابراهیم است. حضور ایران در این اجلاس، رئیسجمهور آمریکا را که عادت به قرار دادن رؤسایجمهور در عمل انجامشده دارد، به هدفش میرساند.
منطق هزینه - فایده کجای محاسباتتان قرار دارد؟
حضور در یک اجلاس، دیدار و کنفرانس بر مبنای قواعد واقعبینانه بینالمللی، میبایست برای یک کشور، منافعی به همراه داشته باشد، کمااینکه حضور در اجلاسهایی مثل شانگهای و بریکس با سنجش این انتفاعات رقم خورده است. این یکی از اصول اساسی است که کشوری که میخواهد در صحنه دیپلماتیک بازیگری کند باید با ایده و هدف در این عرصه حاضر شود، اما برگزاری یک دیدار یا حضور در یک اجلاس بینالمللی میبایست نفع بیشتری برای آن کشور به همراه داشته باشد و یا اصطلاحاً از قاعده هزینه - فایده تبعیت کند. منبع : روزنامه فرهیختگان
ارسال نظرات