دوشنبه ؛ 21 مهر 1404

آینده سیاسی و نظامی حماس در افق پس از جنگ

از آنجا که برای حماس بقاء مسلحانه در این برهه مهمتر از پافشاری بر حفظ حکومت است اولویت آن همکاری با سایر گروه‌های فلسطینی و در راس آنها فتح و تشکیلات خودگردان برای در دست داشتن مدیریت روند بازسازی غزه از سوی فلسطینیان می‌باشد.
کد خبر : 20205

تبیین:  

با شروع روند توافق آتش‌بس در غزه از روز جمعه، مباحث و گمانه‌زنی‌ها در رسانه‌ها پیرامون نحوه اجرای مفاد توافق، پایبندی طرف صهیونیستی به آتش‌بس و مهمتر از همه آینده سلاح مقاومت و نقش حماس در غزه پس از جنگ بسیار داغ دنبال می‌شود.

تفسیرها دو دسته‌اند برخی پذیرش طرح ترامپ از سوی حماس را به معنای پذیرش خلع سلاح کامل و پایان نقش‌آفرینی مقاومت در آینده تحولات غزه می‌دانند و مجموعه دیگری از تحلیلگران بر این اعتقادند که چگونه رژیم صهیونی و آمریکا آنچه را که در طول دو سال جنگ وحشیانه با همه ابعاد غیرانسانی آن نتوانستند در میدان نظامی به دست آورده و حماس را مخلوع و نابود کنند با یک توافق کاغذی می‌توانند محقق سازند؟

در وهله اول سلاح حماس مقوله‌ای با ابعاد بسیار پیچیده‌ است که بخش زیادی از آن در فضای بیرون از توافق جریان می‌یابد. مطمئناً آمریکا و رژیم صهیونی خلع سلاح مقاومت را عنصر کلیدی در تحقق چشم‌انداز خود برای آینده غزه و منطقه می‌دانند.

تفسیر نتانیاهو از توافق بر موضوع لزوم انحلال حماس و تبعاً خلع سلاح آن حکایت دارد چنانکه در اظهارنظر اخیر خود اعلام کرده که در صورت عدم خلع سلاح گزینه بازگشت به جنگ وجود دارد.

اما اینگونه اظهارات در کنار سابقه بدعهدی‌های گسترده رژیم همانند دور گذشته توافق آتش‌بس و بی‌اعتمادی مقاومت به صداقت و ضمانت ترامپ، خود نخستین عامل در حفظ و تقویت انگیزه رهبران حماس برای کنار نگذاشتن سلاح به عنوان حق مسلم ملت فلسطین برای دفاع از خود می‌باشد.

تحت چنین توافق معلقی، حماس پس از آزادی گروگان‌ها هیچ اهرم فشاری نخواهد داشت. این موضوع، همراه با مفاد مبهم توافق آتش‌بس همانند بندهای خلع سلاح حماس (موارد ۱ و ۱۳)، حکومت آینده غزه (موارد ۹ و ۱۳) و توسعه مجدد غزه (موارد ۲، ۱۰ و ۱۱)، به اسرائیل قدرت مانور و پوشش سیاسی زیادی می‌دهد.

برای مثال، رژیم صهیونیستی می‌تواند ادعا کند که حماس به مفاد توافق پایبند نیست و سپس بمباران را از سر بگیرد، کمک‌ها را محدود کند یا به سیاست آواره کردن داخلی و خارجی فلسطینی‌ها بازگردد.

در حالی که بند ۱۲ به درستی تصریح می‌کند که «هیچ‌کس مجبور به ترک غزه نخواهد شد»، اگر بازدارندگی وجود نداشته باشد رژیم می‌تواند شرایط آنجا را چنان نامساعد کند که اگر می‌خواهند زنده بمانند، چاره‌ای جز ترک آنجا نداشته باشند.

بندهای ۱۵ و ۱۶ تصریح می‌کنند که ایالات متحده (به همراه شرکای عرب و دیگر شرکای بین‌المللی) یک نیروی موقت بین‌المللی برای ایجاد ثبات در غزه ایجاد خواهد کرد تا به عنوان ضامن این توافق عمل کند. نیروی دفاعی اسرائیل (IDF) نیز «بر اساس استانداردها، نقاط عطف و چارچوب‌های زمانی مرتبط با غیرنظامی‌سازی» عقب‌نشینی خواهد کرد.

اما مشخصات دقیق این «استانداردها، نقاط عطف و چارچوب‌های زمانی» نامشخص مانده‌اند و توافق بر سر آنها برای طرفین دشوار خواهد بود زیرا صهیونیست‌ها اصرار به در دست داشتن مناطق اشتراتژیک در محور فیلادلفیا و منطقه حائل در شمال غزه دارند.

همچنین ممکن است کابینه نتانیاهو از ابهام این اصطلاحات به نفع خود استفاده کند و با این استدلال که حماس نتوانسته شرایط خاصی را برآورده کند، از سرگیری جنگ را توجیه کند.

در این رابطه باید به شرایط داخل کابینه رژیم نیز توجه داشت. کابینه جنگ رژیم بارها گفته است که تنها زمانی جنگ را متوقف خواهد کرد که همه گروگان‌ها بازگردانده شوند و حماس نابود شود. اما به طور آشکار به این خواسته ها در توافق آتش بس نرسید. لذا مشاهده گردید که در رای‌گیری تصویب آتش‌بس در کنست پنج وزیر راست افراطی به این توافق رأی منفی دادند. از جمله این وزرا، ایتامار بن گویر، وزیر امنیت ملی است که گفت آتش‌بس شبیه «توافق با آدولف هیتلر» است.

این بلوک مخالف بدون شک پس از اجرای مرحله اول، تهدیدهای بیشتری را مطرح خواهد کرد - و می‌تواند به طور بالقوه اقدام کند - تا دولت نتانیاهو را سرنگون کند.

در واقع اگرچه توافق آتش‌بس ممکن است راه را برای پایان دادن به جنگ هموار کند، اما هیچ قطعیتی وجود ندارد که مراحل بعدی پیش‌بینی‌شده در طرح ۲۰ ماده‌ای ترامپ برای غزه محقق شود.

به محض آزادی گروگان‌ها، حماس عملاً برگ اصلی برنده خود در میز دیپلماسی را از دست خواهد داد و در صورت خلع سلاح سرنوشت مردم غزه، بار دیگر گروگان قدرت نظامی و سیاست‌های داخلی و بین‌المللی اسرائیل خواهد بود.

این ابهام در کلام رهبران مقاومت نیز کاملاً نمایان است. یکی از مقامات حماس به رویترز گفت رهبران حماس به خوبی می‌دانند که قمارشان می‌تواند نتیجه‌ی معکوس داشته باشد و این نگرانی وجود دارد که اسرائیل پس از آزادی گروگان‌ها عملیات نظامی خود را از سر بگیرد، همانطور که پس از آتش‌بس ژانویه، اتفاق افتاد.

دو نفر از مقامات حماس به رویترز گفتند که این گروه هیچ تضمین کتبی رسمی با پشتوانه سازوکارهای اجرایی خاص دریافت نکرده است و تنها به تضمین‌های شفاهی ایالات متحده و میانجیگران - مصر، قطر و ترکیه – بسنده کرده است.

تأکید رهبران حماس بر انجام قمار و عدم وجود تضمین‌های معتبر در خصوص کنترل رفتار نتانیاهو پس از آزادی گروگان‌ها ثابت می‌کند که مقاومت در مورد حفظ سلاح کاملاً هشیارانه و با در نظر داشتن خط قرمزها عمل کرده و می‌کند.

سخنان «موسی ابومرزوق» از اعضای ارشد جنبش حماس موید این موضوع است. ابومرزوق در گفتگو با الجزیره قطر تأکید کرد: «مردم فلسطین ما به حمایت واقعی در برابر سیاست نسل‌کشی اشغالگران نیاز دارند. صحبت‌های نتانیاهو در مورد نابودی توانایی‌های نظامی حماس برای مصرف داخلی است. هیچ کس جرات نمی‌کند سلاح‌های مردم فلسطین را که گزینه‌ای قانونی و مشروع در شرایط اشغالگری است، از آنها بگیرد».

همچنین بسیاری از چهره‌های مطرح صهیونیستی نیز به واقعیت ناتوانی توافق آتش‌بس در خلع سلاح حماس معترف هستند. به طور مثال اسحاق بریک، ژنرال بازنشسته ارتش رژیم صهیونیستی در گفتگو با شبکه صهیونیستی اسرائیل نیوز ۲۴ اعتراف کرد، ارتش رژیم صهیونیستی نتوانست حماس را شکست دهد و با استفاده از زور اسرای صهیونیست را آزاد کند. اسرائیل، حمایت جهانیان را از دست داد و نمی تواند با تهدیدات پیش روی خود مقابله کند.

بریک گفت، جنگ تمام شد و حماس هرگز خلع سلاح نخواهد شد. حزب الله نیز مجهز می شود حتی اگر یک ضربه قدرتمند را متحمل شده باشد.

این سناریو در مورد ناکامی تلاش‌های آمریکا و رژیم صهیونی برای سواستفاده از بند واگذاری سلاح حزب‌الله در توافق آتش‌بس ماه فوریه برای خلع سلاح مقاومت در لبنان نیز تکرار و تجربه شده است. در حالی که رژیم نشان داده حاضر نیست به طور کامل تعهدات خود را اجرایی کند و حملات گاه و بیگاه به حریم هوایی لبنان و عدم ترک 5 نقطه در جنوب این کشور ناقض توافقنامه آتش‌بس است مقاومت نیز نشان داده که زیر بار خلع سلاح نرفته و قدرتی هم روی زمین برای اجرای این نقشه آمریکایی- صهیونیستی وجود ندارد.

مسئله مهم دیگر چشم انداز حکمرانی غزه پس از جنگ و جایگاه حماس و مقاومت در تحولات آن می‌باشد. در این رابطه ابتدا برخلاف خواسته‌های ترامپ در طرح 20 ماده‌ای معروفش برای واگذاری مدیریت غزه به یک هیئت سرپرستی خارجی با محوریت آمریکا، نیروهای مقاومت چنین موضوعی را غیرقابل قبول و سه جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس)، جهاد اسلامی و جبهه خلق برای آزادی فلسطین (PFLP) روز جمعه هرگونه «قیمومیت خارجی» بر غزه را رد کردند و تأکید کردند که اداره نوار غزه یک امر کاملاً داخلی فلسطینی است.

این سه جنبش در بیانیه‌ای مشترک اعلام کردند: «ما بر رد مطلق هرگونه قیمومیت خارجی تأکید می‌کنیم و تأیید می‌کنیم که تعیین نوع حکومت در نوار غزه و مبانی کار نهادهای آن، یک مسئله داخلی فلسطینی است که به طور مشترک توسط اجزای ملی مردم ما تعیین می‌شود.»

از آنجا که برای حماس بقاء مسلحانه در این برهه مهمتر از پافشاری بر حفظ حکومت است اولویت آن همکاری با سایر گروه‌های فلسطینی و در راس آنها فتح و تشکیلات خودگردان برای در دست داشتن مدیریت روند بازسازی غزه از سوی فلسطینیان می‌باشد. در این عرصه پشتوانه مهم برای حفظ نقش تعیین کنندگی حماس را فاکتور محبوبیت مردمی و نفوذ بالای مقاومت در میان اهالی غزه رغم می‌زند و بی‌تردید آینده غزه با تداوم حیات مقتدرانه مقاومت گره خورده است.

منبع: الوقت

ارسال نظرات