چهارشنبه ؛ 02 مهر 1404
01 مهر 1404 - 13:10

حمله قاچاقچیان چوب به عمق جنگل‌های هیرکانی‌/ تاراج میراث ۴۰میلیون‌ساله با چاشنی بی‌تدبیری!

در جنگل‌های هیرکانی میراث ۴۰میلیون‌ساله ایران، روزانه نبردی نابرابر جریان دارد؛ جنگلبانانی که با تجهیزات اندک و جان در خطر، مقابل قاچاقچیان مسلح و سوداگران طبیعت ایستاده‌اند.
کد خبر : 19988

تبیین:

در دل سبز و سرشار از حیات جنگل‌های هیرکانی، روزها با نغمه پرندگان آغاز نمی‌شود؛ بلکه هر صبح با هشدارهای خاموش و صدای خش‌خش شاخه‌های درختان کهن‌سال، یادآور نبردی است که انسان‌ها با طبیعت آغاز کرده‌اند. جنگل‌های هیرکانی، با قدمتی بیش از 40 میلیون سال و میراثی جهانی ثبت‌شده در یونسکو، امروز نه تنها در برابر تغییرات اقلیمی و بحران‌های زیست‌محیطی آسیب‌پذیرند، بلکه زیر سایه تهدیدهای انسانی نیز نفس می‌کشند؛ تهدیدهایی که گاه با اراده‌ای آگاهانه و سوداگرانه، جان این میراث بی‌بدیل را تهدید می‌کنند.

ماموران یگان حفاظت منابع طبیعی مازندران، هر روز در قلب این جنگل‌ها با قاچاقچیان چوب و متجاوزان به اراضی ملی رودررو می‌شوند. این نبردی نابرابر است؛ نبردی که در آن جنگلبانان با تعداد محدود و امکانات اندک، در برابر انسان‌هایی قرار دارند که با خودروهای سنگین، ابزارهای پیشرفته و انگیزه مالی بی‌رحمانه به جان درختان افتاده‌اند. درختان تنومند و باستانی هیرکانی که قرن‌ها برای رشدشان زمان صرف شده، در چند دقیقه و با تبر و اره‌های موتوری به کنده‌هایی قابل حمل تبدیل می‌شوند؛ کنده‌هایی که با هر انتقال، بخشی از تاریخ، طبیعت و هویت مازندران را از میان می‌برند.

گذری از یک روز کاری یگان حفاظتی، تصویر تلخی از فشار و سنگینی مأموریت این نیروها ارائه می‌دهد؛ نیروهایی که در شرایط سخت جغرافیایی، بدون تجهیزات کافی، با خطرات جانی و تهدیدهای امنیتی مواجهند و با کمترین پشتوانه قانونی و مالی، وظیفه حفاظت از میراث طبیعی را بر دوش دارند. جنگلبانان، هر روز صبح پیش از آنکه خورشید نور خود را بر شاخسارهای انبوه بتاباند، گام در مسیری می‌گذارند که بیش از هر چیز شبیه یک میدان نبرد است؛ نبردی که در آن مرز میان انسان و طبیعت، میان قانون و سودجویی، به سختی مشخص می‌شود.

اما این تنها قصه‌ مظلومیت جنگلبانان نیست؛ این داستان، داستان جنگل‌های هیرکانی است که تحت تاثیر سوءمدیریت، کم‌توجهی و نبود حمایت‌های کافی، هر روز زخمی‌تر می‌شوند. اگرچه نیروهای حفاظتی با شجاعت در خط مقدم ایستاده‌اند، اما حفاظت از این میراث کهن نیازمند اراده‌ای ملی است؛ اراده‌ای که شامل سرمایه‌گذاری در تجهیزات، آموزش و توانمندسازی نیروها، حمایت قانونی و بازنگری در سیاست‌های مقابله با قاچاق و تجاوز به اراضی ملی است. بدون این پشتوانه، هر روز میراث طبیعی، اکوسیستم‌ها و تاریخ طبیعی این جنگل‌ها با سرعتی خطرناک در معرض نابودی قرار می‌گیرد و نسل‌های آینده، تنها سایه‌ای از شکوه گذشته را خواهند دید.

قاچاقچیان چوب و متجاوزان به اراضی ملی، تنها چهره‌های آشکار این بحران هستند؛ ریشه اصلی اما در ناکارآمدی سیستم‌های حمایتی و بی‌توجهی به منابع طبیعی نهفته است. جنگل‌های هیرکانی در تقاطع میان ایستادگی قهرمانانه جنگلبانان و بی‌تدبیری انسانی نفس می‌کشند؛ و فریاد می‌زنند که اگر امروز اقدام عاجل و ملی برای نجاتشان صورت نگیرد، فردا دیگر برای گریستن دیر خواهد بود. این میراث جهانی نیازمند بسیج ملی، توجه مسئولان و همکاری مردم است؛ هر گونه کوتاهی، نه تنها به نابودی طبیعت منجر می‌شود، بلکه هویتی تاریخی و فرهنگی را که نسل‌ها برای حفاظت آن تلاش کرده‌اند، به خطر می‌اندازد.

روایت تلخ یک جنگلبان از تهدید قاچاقچیان

در عمق سبز و گسترده جنگل‌های هیرکانی، جایی که قدمت درختان به بیش از 40 میلیون سال می‌رسد و هر شاخه و برگش تاریخ طبیعی ایران را روایت می‌کند، جان‌های بی‌شماری روزانه در معرض تهدید قرار دارند؛ جان‌هایی که تنها به خاطر ایستادگی در برابر طمع انسان‌های سودجو، به خط مقدم دفاع از طبیعت تبدیل شده‌اند. یکی از جنگلبانان، با صدایی آمیخته با نگرانی و خشم، در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم می‌گوید: ‌ما هر بار که وارد جنگل می‌شویم، نمی‌دانیم آیا سالم برمی‌گردیم یا نه. قاچاقچیان نه تنها سلاح سرد، که گاهی حتی سلاح گرم هم دارند. اما ما تنها با یک بی‌سیم و گاهی یک خودروی فرسوده، وظیفه پاسداری از جنگل را بر دوش می‌کشیم.‌

وی تاکید می‌کند: هر روز جنگلبانان ‌در میدان واقعی نبرد با قاچاقچیان چوب، متجاوزان به اراضی ملی و سوداگران طبیعت قرار دارند؛ ‌نیروهایی که با کمترین تجهیزات و امکانات، در مقابل افرادی مسلح و آماده برای قتل درختان و نابودی میراث طبیعی کشور ایستاده‌اند. این نبرد، نه تنها با ابزار و تجهیزات محدود، بلکه با بی‌توجهی سیستم اداری و فقدان حمایت‌های قانونی و امنیتی همراه است؛ جایی که جان انسانی، امنیت جنگل و آینده طبیعت، هر روز در خطر است و کسی پاسخگو نیست.

محمد امیرخانی جنگلبان دیگری می‌گوید: تصور کنید، مردانی و زنانی که دل به طبیعت بسته‌اند و عمر و توانشان را وقف حفاظت از جنگل کرده‌اند، هر صبح با دل‌نگرانی از احتمال مواجهه با اسلحه گرم و تهدیدهای جدی، وارد جنگل می‌شوند. اینها کسانی هستند که برای حفظ یک میراث جهانی، برای نجات اکوسیستم‌ها و برای جلوگیری از فروپاشی زیستگاه‌های طبیعی، با امکانات محدود، شجاعانه گام برمی‌دارند، اما در عوض، با بی‌توجهی مسئولان، کمبود منابع، و حتی فقدان حضور مؤثر نیروهای انتظامی و امنیتی روبه‌رو می‌شوند.

وی تاکید دارد که این وضعیت، نه تنها نشانه‌ای از ضعف مدیریت و سیاستگذاری است، بلکه نشان می‌دهد که کشور، میراث طبیعی خود را به بازیچه‌ای برای منفعت‌طلبی برخی سودجویان تبدیل کرده است. جنگلبانان در این میان، همچون سربازانی گمنام، بار سنگین حفاظت از جنگل را بر دوش دارند؛ بار سنگینی که با بی‌توجهی سیستماتیک و فقدان حمایت‌های ملموس، هر روز سنگین‌تر و خطرناک‌تر می‌شود. آنها در میان سایه درختان کهن، با خطر مرگ مواجهند؛ نه برای سود خود، بلکه برای حفظ جان طبیعت و آینده نسل‌های بعد.

مدافعان جنگل‌های هیرکانی را دریابیم!

‌اگر امروز به فکر حمایت واقعی از این مدافعان نباشیم، فردا دیگر نه جنگل‌های هیرکانی و نه شجاعت انسان‌هایی که برای آن ایستاده‌اند، باقی نخواهند ماند. این تندترین حقیقتی است که نمی‌توان از آن چشم پوشید؛‌ جنگل‌های هیرکانی در نبردی نابرابر، میان قهرمانان بی‌نام و سوداگران مسلح، نفس می‌کشند و هر روز، تکه‌ای از جان خود را به تاراج می‌دهند.

افزون بر قاچاق چوب، معضل دیگری که سایه تهدید را بر جنگل‌های مازندران گسترده است، تغییر کاربری اراضی ملی است. زمین‌خواران و متجاوزان به اراضی جنگلی، با تخریب پوشش گیاهی و ساخت‌وسازهای غیرمجاز، ضربه‌ای جبران‌ناپذیر بر پیکره جنگل‌ها وارد می‌کنند. گزارش‌های رسمی نشان می‌دهد که طی سال‌های اخیر بخش قابل‌توجهی از پرونده‌های منابع طبیعی به این موضوع اختصاص یافته است.

در چنین شرایطی، یگان حفاظتی که باید بازوی اجرایی حفاظت از جنگل‌ها باشد، از کمبود امکانات، خودرو، تجهیزات ایمنی و حتی نیروی انسانی رنج می‌برد و  مسئولان اگر چه که از حمایت‌هایی اندک خبر می‌دهند اما نیازمندی در این عرصه بیش از این حرف‌هاست. در حالی که استانداردهای جهانی برای هر چند صد هکتار جنگل، یک جنگلبان را پیش‌بینی می‌کند، در مازندران هر جنگلبان گاه باید هزاران هکتار را تحت نظر داشته باشد.

از سوی دیگر، تهدیدهای امنیتی علیه جنگلبانان نیز به معضلی جدی تبدیل شده است. خبرهایی از ضرب‌وشتم جنگلبانان، درگیری‌های مستقیم با قاچاقچیان و حتی شهادت برخی مأموران حفاظت منابع طبیعی در رسانه‌ها منتشر می‌شود؛ اتفاقاتی که نشان می‌دهد دفاع از جنگل‌های هیرکانی نه یک وظیفه ساده اداری، بلکه جهادی خاموش در دل طبیعت است.

همچنین در ماه‌های اخیر، آمار کشفیات و دستگیری‌ها در حوزه منابع طبیعی افزایش یافته، اما این موفقیت‌ها با بهای سنگینی همراه بوده است؛ از قطع عضو جنگلبانان گرفته تا تهدید خانواده‌های آنان. در کنار این خطرات، دغدغه‌هایی چون کمبود نیرو، نبود تجهیزات کافی، و وضعیت نامناسب معیشتی همچنان سایه سنگینی بر فعالیت‌های حفاظتی انداخته است.

منبع: تسنیم

ارسال نظرات