02 دی 1397 - 10:32

شکست سعودی‌ها در نشست بی‌خاصیت شورای همکاری خلیج فارس

نشست سالیانه سران شورای همکاری خلیج‌فارس در ریاض، در حالی برگزار شد که این نشست در سایه بحران قطر، تنش ایجاد شده سعودی با ایران و ناتوانی در اجماع عربستان و امارات و عوامل دیگر قرار داشت.
نویسنده :
مصطفی اسلامی
کد خبر : 1980

نشست سالیانه سران شورای همکاری خلیج‌فارس در ریاض، در حالی برگزار شد که این نشست در سایه بحران قطر، تنش ایجاد شده سعودی با ایران و ناتوانی در اجماع عربستان و امارات و عوامل دیگر قرار داشت. عمق ضعف و ناکارآمدی این نشست را می‌توان از کم توجهی برخی سران عربی که به این نشست دعوت شده بودند، ولی در سطح نازلی در آن شرکت کردند، دانست. تا آنجا که سران سه کشور از جمله «شیخ تمیم بن‌حمد» امیر قطر، «قابوس بن‌سعید» پادشاه عمان و «خلیفه بن‌زاید» رئیس امارات در آن حضور نداشتند و این کشور‌ها سطح نمایندگی‌شان در این نشست را کاهش دادند.
الف. شکست در جمع کردن همه ذیل پرچم سعودی

عربستان سعودی در سطح بین المللی یکی از سخت‌ترین شرایط را از بدو تاسیس نظام پادشاهی سعودی طی می‌کند، به گونه‌ای که حجم انتقاداتی که از ناحیه افکار عمومی بین‌المللی به این کشور در خصوص ماجرای قتل روزنامه نگار جمال خاشقجی به این کشور روانه شده تا حدی بالا بوده است که حضور محمد بن سلمان در نشست سالانه گروه بیست را تحت تاثیر خود قرار داد و او در انزوای کامل، نشست گروه بیست را ترک کرد. حالا و در دومین حضور در ماجرای شورای همکاری خلیج فارس نیز بن سلمان نتوانست اجماع اعضای این شورا را به دست آورد و بدون حضور سه عضو تاثیرگذار این شورا نشستی بی خاصیت را برگزار کرد. همین موضوع نشان می‌دهد که سعودی در بسیج کشور‌های حاشیه‌ای خلیج فارس نیز ناتوان بوده است.
ب. در غیاب قطر، حمله به قطر!

از دیرباز و از زمانی که عربستان سعودی پیشنهاد تاسیس این شورا را داشت، یکی از اهدافش این بود که بتواند برتری نسبت به سایر اعضا داشته باشد و به عبارتی دیگر، برادر بزرگتری برای سایر اعضا باشد. حال در آستانه سی و هشتمین سال تاسیس این شورا، عربستان نه تنها نتوانسته به این هدف برسد، بلکه قطری را در مقابل خود می‌بیند که حتی حاضر به پذیرش دعوت شاه سعودی هم نیست و اینگونه تحقیر آمیز با «برادر بزرگتر» می‌نگرد. در نشست اخیر شورای همکاری خلیج فارس، قطر غایب بود. در عین حال این غیاب منجر به حمله عربستان به این کشور نیز شد. به گونه‌ای که قطر را وادار به واکنش نسبت به آن کرد. در واکنش به بیانیه پایانی سی و نهمین نشست سران شورای همکاری خلیج‌فارس، «احمد الرمیحی» مدیر دفتر رسانه‌ای وزارت خارجه قطر در صفحه کاربری خود در توییتر، این موضوع که چرا در نشست ریاض به بحران در شورای همکاری خلیج‌فارس پرداخته نشد، را زیر سوال برده و نوشته است: «این چه بیانیه پایانی است که محاصره قطر و راه‌های حل آن را مورد رایزنی و بحث قرار نداد؟» وی افزود: «شما (کشور‌های تحریم‌کننده) برای چه کسی می‌خندید، این سطحی‌نگری و نادیده گرفتن مشکلات واقعی که این شورا از آن رنج می‌برد، برای شما کافی است.» بنابراین عربستان حتی نتوانست قطر را مجاب کند که در نشستی که در ریاض برگزار شد، شرکت کند و این به معنی انزوای عربستان در میان کشور‌هایی است که تا پیش از این (و از دید مقامات سعودی) جزو اقمار او به حساب می‌آمدند. سوای از حاشیه‌هایی که این نشست داشته و سوای از اینکه چرا سعودی شورای همکاری خلیج فارس را به چنین جایگاه بی‌خاصیتی رسانده است، در این شورا عربستان از سر استیصال و به جهت انزوایی که از بعد از مرگ خاشقچی قرار گرفته است، باز ترجیح داد با برخی یاوه گویی‌ها، کانون حمله خود را متوجه ایران کند.
 
علل حمله به ایران توسط ملک سلمان را می‌توان در دو دلیل زیر خلاصه کرد:

۱. تمنای به بازی گرفته شدن توسط آمریکا؛ یکی از مسائلی که در این نشست مطرح شد درخواست عربستان سعودی برای ایجاد یک ائتلاف نظامی دولت‌های عربی با آمریکا علیه ایران بوده است. موضوعی که سابقه آن را بایستی در ایجاد تمنای به بازی گرفته شدن کشور‌های عربی و خصوصا عربستان توسط آمریکا در رویارویی با ایران مشاهده کرد. یکی از مسائلی که چند سالی است به صورت جسته و گریخته در رسانه‌های بین‌المللی و توسط کشور‌های شورای همکاری خلیج فارس به نمایندگی از عربستان سعودی و امارات مخابره می‌شود، تقاضای کشور‌های حاشیه خلیج فارس برای حضور در گفت‌وگو‌های ۵+۱ با ایران بر سر موضوع هسته‌ای بوده است. به عبارتی تمنای به بازی گرفته شدن اعراب مربوط به برهه زمانی کنونی نیست و اساسا به رویکرد‌های بلند مدت آمریکایی‌ها در برابر اعراب بر می‌گردد که تلاش می‌کند «ایران را برای اعراب تبدیل به یک تابو و یک هیولا سازد، تا به واسطه آن ثروت‌هایی را با فروش سلاح به آن‌ها برای خود دست و پا کند.» استدلال کلی آن‌ها در برهه مذاکرات هسته‌ای این بود که، چون ایران در منطقه غرب آسیا و در حوزه خلیج فارس حضور دارد، یکی از اعضای سازمان همکاری خلیج فارس یا نماینده سازمان همکاری خلیج فارس که به طور خاص دو کشور عربستان و امارات را در بر می‌گیرد، بایستی در مذاکرات با ایران حضور داشته باشند تا دغدغه‌های امنیتی خود را بتوانند مورد بحث و گفت‌و گو با ایران قرار دهند. آمریکایی‌ها نیز از این ترس خودساخته کشور‌های حوزه خلیج فارس استفاده کرده و با برجسته سازی «خطر ایران» برای اعراب تلاش می‌کنند تا حساسیت آن‌ها نسبت به ایران را بیشتر کنند تا بتوانند در پس این حساسیت، منافع اقتصادی خود را تحصیل کنند.
۲. تهدیدسازی ایدئولوژیک از ایران؛ عربستان سعودی و امارات عربی، ایران را به عنوان مانع بزرگی برای تداوم سیاست‌ها و حکمرانی‌های تمامیت‌خواهانه خود بر مردمشان بر می‌شمرند و از این رو، در تلاش هستند تا مانع از تسری الگوی جمهوری اسلامی و مکانیسم حکمرانی مردمی و مذهبی در کشور‌های خود شوند. محمد بن سلمان در مصاحبه جنجالی خود با مجله آتلانتیک گفته بود که «ما با ایدئولوژی رژیم ایران (ولایت فقیه) مشکل داریم و مشکل ما این است که ما باور داریم آن‌ها حق دخالت در امور ما را ندارند و در هر حال، این اجازه را به آن‌ها نمی‌دهیم.». برخی دیگر از سران سعودی نیز چنین ادبیاتی را در خصوص ایران در سال‌های اخیر پیش کشیده‌اند. آن‌ها تصور می‌کنند که اندیشه یا به تعبیر خودشان «ایدئولوژی» ایران تبدیل به مشکل آن‌ها در سال‌های آینده خواهد شد. مشکلی هم که آن‌ها در ذهن دارند، مشکل مطالبات مردم سالارانه‌ای است که شهروندان سعودی از حاکمان خود دارند و نه مشکلات امنیتی و نظامی، چون آن‌ها به لحاظ استراتژیک واقف هستند که ایران بدنبال منازعه نظامی با آن‌ها نیست و وارد چنین صحنه‌ای نخواهد شد.

ارسال نظرات