مقدمه
از زمان تأسیس رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸، خاورمیانه با بحرانهای پیدرپی ناشی از توسعهطلبی اسرائیل روبهرو بوده است. یکی از مهمترین مفاهیمی که در این زمینه مطرح میشود ایده «اسرائیل از نیل تا فرات» است؛ایدهای که از متون دینی و تفاسیر صهیونیستی سرچشمه گرفته و در گفتمان سیاسی رهبران این رژیم بازتاب یافته است. گرچه تحقق کامل این ایده دشوار است، اما سایه آن بر سیاستها و رفتارهای اسرائیل، تهدیدی مداوم برای کشورهای منطقه ایجاد کرده است. از جنگهای کلاسیک ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ گرفته تا حوادث روز مانند حملههای هوایی اخیر به سوریه و لبنان یا جنگ غزه پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، همگی نشان میدهند که اسرائیل همچنان در پی تثبیت موقعیت برتر خود در منطقه و پیشبرد نوعی «ژئوپلیتیک توسعهطلبانه» است.
چارچوب نظری: مجموعه امنیتی منطقهای
طبق نظریه «مجمع امنیتی منطقهای» (بوزان و ویور)، تهدید امنیتی در یک کشور به سرعت به کشورهای همسایه منتقل میشود. اسرائیل نمونه روشن این وضعیت است. توسعهطلبی این رژیم نهتنها فلسطین بلکه کل خاورمیانه را درگیر کرده است. هر حمله اسرائیل به سوریه یا لبنان، بازتابی مستقیم در معادلات امنیتی اردن، عراق، ایران و حتی مصر دارد. به این ترتیب، اسرائیل یک گره ناامنساز دائمی در منطقه است؛ و بحران سازیهای این بازیگر امنیتی به کل منطقه سرایت میکند
ریشههای ایدئولوژیک «نیل تا فرات»
ایده «اسرائیل بزرگ» ریشه در برخی آیات عهد عتیق دارد که از سرزمین وعدهدادهشده از نیل تا فرات سخن میگوید. جنبش صهیونیسم این آیات را به یک چارچوب سیاسی تبدیل کرد ایده نیل تا فرات با توحه به وضعیت کشورهای همسایه از جمله سوریه برای اسرائیلیها حذابتر و یا شاید به نظر آنها قابل تحققتر باشد.
بازتاب سیاسی و نظامی ایده
سیاستهای اسرائیل از ابتدای تأسیس، نشانههایی از گرایش به گسترش قلمرو و نفوذ دارد. جنگهای ۱۹۴۸، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ موجب تغییرات گسترده جغرافیایی شدند. اشغال جولان، قدس شرقی و کرانه باختری، حمله و اشغال جنوب لبنان در دهه ۱۹۸۰ و تکرار حملات در سال ۲۰۰۶، همه بخشی از این روند هستند. در سالهای اخیر نیز اسرائیل بارها سوریه را هدف قرار داده است؛ بهویژه حملاتی که به بهانه «حمایت از جامعه دروزی» در جولان و اطراف السویدا انجام شد. این حملات در ظاهر برای دفاع از یک اقلیت مذهبی عنوان میشود، اما در عمل بخشی از راهبرد اسرائیل برای حضور دائمی و گسترش نفوذ در سوریه است. در لبنان نیز پس از جنگ غزه در اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل حملات گستردهای به مناطق مرزی و حتی عمق خاک لبنان انجام داد و زیرساختهای غیرنظامی را هدف گرفت. این تجاوزات بار دیگر نشان دادند که اسرائیل با کوچکترین بحران امنیتی در داخل، به سمت توسعه میدان نبرد به خارج از مرزهایش حرکت میکند.
تهدیدات برای کشورهای منطقه
مصر
ایده «نیل تا فرات» قلمرو مصر را هم شامل میشود. جنگ ۱۹۶۷ و اشغال سینا نمونهای از تهدید مستقیم بود. امروز نیز با وجود پیمان کمپ دیوید، قاهره نمیتواند نسبت به تحولات غزه بیتفاوت بماند، چرا که هر بحران در آنجا به طور مستقیم امنیت مرزهای مصر را تهدید میکند.
اردن
اردن درگیر خطر تبدیل شدن به «وطن بدیل فلسطین» است. پس از ۷ اکتبر، نگرانی اردن از انتقال اجباری فلسطینیها به شرق رود اردن افزایش یافت. این مسئله موجودیت این کشور را تهدید میکند.
سوریه
سوریه همواره در خط مقدم تجاوزات اسرائیل قرار داشته است. اشغال جولان در ۱۹۶۷ هنوز ادامه دارد. در سالهای اخیر، اسرائیل بارها به سوریه حمله کرده است؛ بهویژه حملات به دمشق و فرودگاههای نظامی و غیرنظامی. با سقوط دولت اسد، اسرائیل به بهانه حمایت از جامعه دروزی، حملاتی در مناطق اطراف السویدا انجام داد که در واقع نشانهای از تلاش برای ایجاد «منطقه حائل» و کنترل غیرمستقیم بخشی از خاک سوریه بود همچنین بدنبال ایجاد کریدور داوود برای پیش زمینه این طرح در سوریه است. این اقدامات نه تنها حاکمیت ملی سوریه را نقض میکند بلکه نشان میدهد اسرائیل از هر فرصت برای تعمیق نفوذ خود استفاده میکند.
لبنان
لبنان یکی از مهمترین نقاط درگیری با اسرائیل است. حمله ۱۹۸۲ و اشغال بیروت، جنگ ۳۳ روزه در ۲۰۰۶ و دهها حمله مرزی در سالهای بعد، همگی نشانههای توسعهطلبی اسرائیلاند. پس از عملیات «طوفان الاقصی» در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل جبهه شمالی را فعال کرد و با حملات هوایی و توپخانهای جنوب لبنان را هدف گرفت. این حملات به زیرساختهای غیرنظامی نیز سرایت کرد و نشان داد که اسرائیل در بحرانهای داخلی، با گسترش جنگ به لبنان در پی موازنهسازی است. حضور حزبالله بهعنوان نیروی بازدارنده، نقش مهمی در جلوگیری از تحقق کامل این اهداف ایفا کرده است.
عراق
عراق به دلیل وجود رود فرات و موقعیت ژئوپلیتیک، همواره در نگاه اسرائیل جایگاه ویژهای داشته است. حمله به رآکتور اوسیراک در ۱۹۸۱ نمونه روشن این تهدید است. پس از ظهور داعش، گزارشهایی از حملات هوایی ناشناس به مواضع نیروهای مقاومت عراقی منتشر شد که بسیاری از آنها به اسرائیل نسبت داده شد. این روند نشان میدهد که عراق همچنان در معادلات امنیتی اسرائیل جایگاه ویژه دارد؛ و اسرائیل به عنوان یک تهدید جدی برای عرق محثوب میشود
فلسطین
مهمترین و اصلیترین قربانی توسعهطلبی اسرائیل، ملت فلسطین است. پس از عملیات ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل حملات گستردهای به غزه آغاز کرد که منجر به نابودی بخش عظیمی از زیرساختها و کشتهشدن دهها هزار غیرنظامی شد. این حمله نهتنها جنبه انتقامی داشت، بلکه بخشی از پروژه تغییر بافت جمعیتی و حتی تلاش برای کوچاندن مردم غزه به سینا یا کشورهای دیگر بود. چنین سیاستی بازتاب مستقیم همان نگاه توسعهطلبانهای است که در ایده «نیل تا فرات» وجود دارد.
ابزارهای پیشبرد پروژه اسرائیل
اسرائیل تنها از قدرت سخت استفاده نمیکند. اتحاد راهبردی با آمریکا و اروپا، بهرهگیری از فناوری پیشرفته، عادیسازی روابط با کشورهای عربی از طریق توافق ابراهیم، جنگ روانی و رسانهای و نیز نفوذ اقتصادی از جمله ابزارهایی است که این رژیم برای تثبیت موقعیت و گسترش نفوذ به کار میگیرد
واکنش کشورهای منطقه
واکنشها متنوع بوده است. محور مقاومت (ایران، سوریه، حزبالله و گروههای فلسطینی) مقابله مستقیم را برگزیدهاند. مصر و اردن مسیر سازش و توافق سیاسی را انتخاب کردهاند. کشورهای خلیج فارس در قالب توافقهای عادیسازی، به دنبال کاهش تنش با اسرائیل هستند، هرچند حملات اخیر به غزه و لبنان موجی از مخالفت مردمی با این سیاستها ایجاد کرده است.
پیامدهای امنیتی برای آینده خاورمیانه
تداوم سیاستهای اسرائیل چند پیامد کلیدی دارد:
۱. بیثباتی پایدار به دلیل انتقال بحران از غزه به سوریه و لبنان و سایر کشورهای عربی
۲. مسابقه تسلیحاتی میان کشورهای منطقه برای مقابله با تهدید اسرائیل.
۳. بران هویتی و مشروعیت در میان ملتهای عربی که ایده «نیل تا فرات» را تهدیدی علیه هویت تاریخی خود میدانند.
۴. افزایش مداخله قدرتهای خارجی؛ آمریکا و غرب در حمایت از اسرائیل همواره در منطقه حضور دارند.
نتیجهگیری
ایده «اسرائیل از نیل تا فرات» همچنان در ذهنیت سیاسی اسرائیل حضور دارد. اشغالگری در فلسطین، حملات به سوریه به بهانه حمایت از دروزیها، تجاوز به جنوب لبنان و جنگ تمامعیار در غزه پس از ۷ اکتبر حمله به ایران و یمن، همه شواهدی هستند که نشان میدهند اسرائیل در عمل به دنبال گسترش میدان نفوذ خود است. هرچند تحقق کامل این پروژه در عمل دشوار است، اما حتی تلاشهای محدود آن نیز برای منطقه تهدیدی جدی به شمار میآید. از آنجا که امنیت خاورمیانه به هم پیوسته است، تنها راه مقابله با این تهدید، همکاری جمعی دولتها و ملتها و ایجاد سازوکارهای امنیتی مشترک است. آینده منطقه بسته به میزان توانایی کشورها در مقابله با این ایدئولوژی توسعهطلبانه رقم خواهد خورد.
سجاد قیطاسی
ارسال نظرات