فوکویاما اخیرا در خصوص توافق نامه ترامپ و پوتین جهت توقف جنگ اوکراین و معامله بر سر آن، ترامپ را مورد انتقاد صریح قرار داده است.
نظریه پرداز، نظریه پایان تاریخ (The end of history) با برتری آمریکا، که از اعضای حلقه فلاسفه پنتاگونی است. (عقول منفصله پنتاگون و سازمان سیا که عبارتند از: جوزف نای، جین شارپ، هانتینگتون و فوکویاما) صراحتا با تاختن به دونالد ترامپ، بر سر این توافق، ترامپ را همسو با شخصیت مورد علاقه اش پوتین به شمار آورده و هر دو سیاستمدار را واجد تمایلات دیکتاتوری میداند، منتهی با یک وجه تمایز بسیار ظریف مبتنی بر این مطلب که:
پوتین آخرین بازمانده دولت سوسیالیستی کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی سابق است که آرزو داشت این کشور فروپاشی نمیپاشید لذا هر اقدامی را جهت احیاء جایگاه سابق شوروی، با محوریت فدراسیون روسیه انجام میدهد.
در نقطه مقابل دونالد ترامپ را شخصیتی میداند که لیبرال دموکراسی آمریکایی را به انحطاط کشیده و با معامله و اقدامی که در کنار روسیه با اوکراین انجام داد، چهرهای دیکتاتورمآبانه از آمریکا را در انظار جهانی به نمایش گذارده است.
دیدگاه تحلیلگر متن:
پوتین امروز با فنس یا حصار ژئوپلتیکی که اطراف مرزهای روسیه کشیده شده است فی الواقع برای بقاء میجنگ، چون اگر آخرین مرزهای پشتیبانی کننده خاک روسیه در اوکراین را هم از دست بدهد، نفوذپذیر از قبل شده لذا احتمال سرایت هرگونه سناریوی سقوط برای روسیه محتمل میباشد، بنابراین علی رغم کشدار شدن جنگ اوکراین حاضر به هرگونه معامله با ایالات متحده آمریکاست.
در جبهه مقابل ترامپ هم علی رغم دورخیزی که برای تصاحب سرزمینهای برخوردار از منابع و ظرفیت برای، احیاء و تقویت چرخه امپریالیسم صنعتی، مالی و تجاری آمریکا برداشته است و، ابهامهای استراتژیک در برنامههای ترامپ جهان را نگران نموده است، اما به اعتقاد نگارنده، ایالات متحده را دچار یک وضعیت پارادوکسیکال نموده است، که به شباهت به آخرین سالهای نزدیک به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیست.
چون روسیه زیربنای مارکسیستی را اقتصاد قرار داده بود و روبنا را متاثر از زیر بنا، در حالیکه کمونیسم روسی با شدیدترین دیکتاتوری برجای مانده از سنت استالین، نمیتوانست همگام با اقتصاد و توسعه اقتصادی پیش برود. از همین حیث به لحاظ وضعیت پارادوکسیکال (متناقض) دچار فروپاشی شد. ترامپ هم علی رغم ژست صلح جویانه و دموکراتیک خویش (مرد علی الظاهر جنتلمن خوش پوش) با اتخاذ رویکرد تهاجمی جهت تصرفات، و تمتعات بیشتر ولو از ناحیهی دیپلماسی اجبار و اکراه، و پس زدن شرکای دیرین ظاهر دموکرات در اتحادیه اروپا، ایالات متحده را گرفتار پسروی و ناهمطرازی در مسیر پیش رو نموده است. زیر بنا و روبنای متعارض، که در نهایت به انحلال، آمریکا خواهد انجامید
ارسال نظرات