جمعه ؛ 13 تير 1404
نویسنده: آندری کورتونوف

تشدید تنش در خاورمیانه: نگاهی از مسکو

کد خبر : 19325

در اوایل صبح 24 ژوئن، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، پس از دوازده روز حملات هوایی شدید، آتش بس بین اسرائیل و ایران را اعلام کرد. ایالات متحده خود با حمله به سه تأسیسات هسته ای اصلی ایران در فردو، نطنز و اصفهان در 22 ژوئن، به طور فعال در این چرخه تشدید تنش شرکت کرد. اگرچه رهبر آمریکا ادعا کرد که اقدامات ایالات متحده خسارات جبران ناپذیری به برنامه هسته ای ایران وارد کرده است، اما این اظهارات بعداً توسط اطلاعات نظامی ایالات متحده به چالش کشیده شد: طبق اطلاعات فاش شده از پنتاگون، حمالت ایالات متحده تنها منجر به خسارات جزئی به قابلیتهای هسته ای جمهوری اسلامی شده و سانتریفیوژهای غنی سازی عمدتاً دست نخورده باقی مانده اند. در هر صورت، ایران در پاسخ، در 2۳ ژوئن موشکهایی را به بزرگترین پایگاه هوایی ایالت متحده در خاورمیانه، العدید در قطر، شلیک کرد. علاوه بر این، حتی پس از پذیرش عمومی آتش بس، ایران و اسرائیل به تبادل آتش و بیان اظهارات خصمانه ادامه دادند و یکدیگر را به نیات تهاجمی متهم کردند.

خلاصه اینکه، هنوز خیلی زود است که نتیجه گیری کنیم، "جنگ 12 روزه" همانطور که ترامپ این چرخه تشدید تنش را نامیده است، واقعاً تمام شده است. اگرچه رهبران اسرائیل استدلال میکنند که ماموریت از بین بردن هر دو سلاح هسته ای و بالستیک کشورشان را برای مدت بسیار طولانی انجام داده اند، اما ارزیابی دقیق خسارات وارده به تأسیسات زیرزمینی ایران همچنان بسیار دشوار است. محل دقیق 400 کیلوگرم اورانیوم غنی شده که به گفته کارشناسان آژانس بین المللی انرژی اتمی، ایران در اختیار دارد نیز ناشناخته است. شکاکان استدالل میکنند که "جنگ 12 روزه" تنها رهبری ایران را ترغیب میکند تا تلاشهای خود را با هدف نهایی دستیابی به کلاهک های هسته ای و ابزارهای مناسب برای پرتاب آن تسریع کند. در هر صورت، آتش بس حاصل شده در 24 ژوئن به معنای صلح پایدار و بادوام نیست، اختلافات عمیق بین ایران و دشمنان غربی آن هنوز پابرجاست، که نشان میدهد ممکن است تبادل حملات دیگری در آیندهای نزدیک رخ دهد.

صرف نظر از تمام ملاحظات بشردوستانه و اتخاذ موضعی کاملا بدبینانه، میتوان استدلال کرد که روسیه میتواند حداقل از سه طریق مختلف از چرخه جدید تشدید تنش در خاورمیانه بهره مند شود. اول، هرگونه تشدید تنش تقریباً به طور خودکار منجر به افزایش قیمت جهانی هیدروکربن میشود که برای روسیه به عنوان صادرکننده اصلی نفت خام و گاز طبیعی بسیار مهم است. هر چه درگیری ادامه دار بیشتر طول بکشد، تقاضا برای نفت روسیه بیشتر میشود: تا 19 ژوئن، میانگین قیمت آن به 69 دالر در هر 2 بشکه رسید، در حالی که در 9 آوریل، پایینترین قیمت آن 47 دلار در هر بشکه بود. اگر تهران در مقطعی تا جایی پیش برود که تنگه هرمز را ببندد، درآمدهای انرژی روسیه سر به فلک خواهد کشید.

دوم، همانطور که پیش از این به صراحت با تشدید تنشها در نوار غزه نشان داده شده است، هرگونه بحران در خاورمیانه ناگزیر توجه مخالفان ژئوپلیتیکی مسکو را از درگیری روسیه و اوکراین منحرف میکند و آنها را مجبور به بازنگری در برخی از اولویتهای استراتژیک خود و شاید حتی تغییر مسیر بخشی از جریان کمک های نظامی از اوکراین به اسرائیل میکند. علاوه بر این، چرخه جدید تشدید تنشها ناگزیر تنشها و اختلافات بیشتری را بین ایالت متحده و متحدان اروپایی آن ایجاد میکند که در شرایط فعلی به نفع مسکو نیز خواهد بود. سوم، حداقل در تئوری، روسیه میتواند تلاش کند تا نقش میانجی یا تسهیل کننده را بین طرفهای درگیر ایفا کند و به کاهش تنش، اگر نه حل بحران، کمک کند. با به دست آوردن چنین نقشی، مسکو میتواند به صحنه اصلی سیاست خاورمیانه بازگردد و نفوذ منطقه ای خود را که پس از سقوط ناگهانی رژیم بشار اسد در سوریه در دسامبر 2024 زیر سوال رفته بود، احیا کند. اگرچه کرملین حمایت اسرائیل علیه ایران را محکوم کرد، اما با این وجود توانست روابط کاری خود را با دولت یهود حفظ کند. با این حال، باید توجه داشت که تاکنون اسرائیل تمایلی به پذیرش هرگونه میانجیگری شخص ثالث در این درگیری ندارد. با این وجود، این بحران خطرات و هزینه های بالقوه زیادی را برای مسکو به همراه دارد. واقعیت این است که روسیه در جلوگیری از حملات هوایی گسترده و مستقیم اسرائیل علیه کشوری که کمتر از پنج ماه پیش با آن پیمان جامع همکاری استراتژیک امضا کرده بود، موفق نبوده است. اگرچه این پیمان مسکو را ملزم نمیکند که در صورت تجاوز طرف ثالث مانند توافق مشابه بین روسیه و کره شمالی به طور خودکار به کمک شریک خود بیاید، اما طرف ایرانی ممکن است از واکنش نسبتاً محتاطانه مسکو به اقدامات اسرائیل و آمریکا ناامید شود. این ناامیدی، در صورت وجود، ممکن است بر آینده روابط روسیه و ایران سایه افکند و همچنین در میان سایر شرکای استراتژیک کرملین در مورد اعتبار چنین توافقاتی با طرف روسی تردید ایجاد کند. علاوه بر این، تشدید تنشها، پیچیدگیهای بیشتری را در گفتگوی پرتنش بین کرملین و کاخ سفید ایجاد میکند. ولادیمیر پوتین صریحاً از حملات اسرائیل در 1۳ ژوئن انتقاد کرد، در حالی که دونالد ترامپ نه تنها این اقدامات را تأیید کرد، بلکه حتی با حمله به تأسیسات هسته ای ایران در اوایل صبح 22 ژوئن به آنها پیوست. رئیس جمهور آمریکا واکنش مثبتی به ایده میانجیگری مسکو در این درگیری نشان نداد و اظهار داشت که پوتین باید بر حل مشکلات خود با اوکراین تمرکز کند. واضح به نظر میرسد که از دیدگاه واشنگتن، مسکو بخشی از مشکل است، نه بخشی از راه حل بحران جاری خاورمیانه. از سوی دیگر، اگر قرار باشد آتش بس اسرائیل و ایران پایدار بماند و در جهان به عنوان یک داستان موفقیت آمیز تلقی شود، ترامپ قطعاً رهبری روسیه را تحت فشار قرار خواهد داد تا از این الگو پیروی کند و آتش بس بی قید و شرط مشابهی را با اوکراین بپذیرد. از نظر استراتژیک، روسیه در صورت عمیقتر شدن بحران، سود کمی خواهد برد و ضرر زیادی خواهد کرد. تشدید بیشتر بحران، ناتوانی شورای امنیت سازمان ملل متحد را در دستیابی به اجماع بین اعضای دائم خود در مورد چگونگی متوقف کردن حملات اسرائیل نشان میدهد. همچنین پیشنهادهای روسیه در مورد ایجاد یک سیستم امنیتی جمعی در خاورمیانه را بی فایده خواهد کرد. روابط روسیه و اسرائیل احتمالاً حتی بیشتر رو به وخامت خواهد گذاشت. اختلال عمده در تجارت انرژی جهانی ممکن است باعث کندی اقتصاد جهانی یا حتی رکود اقتصادی شود که به وضوح در راستای منافع استراتژیک روسیه نیست. نمیتوان این احتمال را رد کرد که هدف نهایی رهبری اسرائیل نه تنها مسدود کردن برنامهه ای هسته ای و بالستیک ایران یا تغییر »رفتار منطقهای« ایران، بلکه تغییر رژیم سیاسی در تهران است. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر، در سخنرانی خود خطاب به مردم اسرائیل در 14 ژوئن، کاملاً و صریحاً به این نیت اشاره کرد. چنین چشم اندازی را باید خطرناک ترین تهدید استراتژیک برای کرملین دانست، زیرا هر جایگزین محتملی برای نظام سیاسی موجود ایران به احتمال زیاد نسبت به مسکو کمتر دوستانه خواهد بود و بیشتر تمایل به همکاری با مخالفان ژئوپلیتیکی روسیه دارد. علاوه بر این، اگر اسرائیل و ایالات متحده در »تجزیه« جمهوری اسلامی به شکلی که امروز وجود دارد موفق شوند، نتیجه چنین تجزیه ای نه تغییر رژیم، بلکه فروپاشی حاکمیت ایران خواهد بود. میتوان ظهور جدایی طلبی قومی و منطقه ای، نفوذ گسترده افراط گرایان سیاسی از خارج از کشور"مثلاً از سوریه و لبنان"، بحران عمیق انسانی، میلیون ها پناهنده و مهاجر اجباری از مرزها و سایر مظاهر یک »دولت شکست خورده« معمولی را تصور کرد. آسیبی که این سناریو به فدراسیون روسیه وارد میکند، تنها به لغو یا به تعویق انداختن بسیاری از پروژه های اقتصادی مشترک، متوقف کردن طرح های کریدور اقتصادی شمال-جنوب یا زیر سوال بردن بیشتر مشارکت ایران در نهادهای چندجانبه ای مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای محدود نخواهد شد. این امر میتواند شامل کاهش خطرناک ثبات سیاسی و اجتماعی در مناطقی مانند افغانستان، آسیای مرکزی پس از فروپاشی شوروی و قفقاز جنوبی نیز باشد. نیازی به گفتن نیست که این چشم انداز چندان روشنی برای تصمیم گیرندگان در کرملین نیست. خوشبختانه برای روسیه و دیگر شرکای بین المللی ایران، این سناریو بسیار بعید به نظر میرسد - حداقل فعلا.ً اگر قرار باشد نظام سیاسی ایران از هم بپاشد، این اتفاق در نتیجه تعمیق تضادها و تشدید درگیریها در درون نهاد سیاسی ملی مانند آنچه در مورد اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 رخ داد، رخ خواهد داد، نه در نتیجه فشار فزاینده خارجی - چه از سوی اسرائیل و چه از سوی ایاالت متحده. تاریخ جمهوری اسلامی، انعطاف پذیری قابل توجه و پایداری چشمگیری را حتی در چالش برانگیزترین شرایط نشان میدهد. حاشیه امنیت اکثر نهادهای سیاسی تأسیس شده در اوایل سال 1979 همچنان بسیار گسترده است. البته، ایران به تغییر ادامه خواهد داد، اما افزایش فشار خارجی، به ویژه از سوی اسرائیل، ایاالت متحده یا هر "کشور غیردوست" دیگر، احتمالاً باعث ایجاد حرکات مرکزگرا به جای مرکزگریز در جامعه ایران خواهد شد. بنابراین، مسکو در شرایط فعلی چه کاری میتواند انجام دهد؟ رئیس جمهور پوتین اظهار داشت که مدتی پیش روسیه به جمهوری اسلامی پیشنهاد همکاری گستردهای در زمینه دفاع هوایی داده بود، اما تهران اشتیاق کمی نشان داده بود. در واقع، در اوایل دهه 2000 ایران سیستمهای دفاع هوایی-S 200 و-S ۳00 را از روسیه خریداری کرد که بعداً آنها را مدرنیزه و بومی سازی کرد تا نیازهای خاص ملی را برآورده کند. در سال 202۳ مذاکراتی بین روسیه و ایران در مورد-S 400 پیشرفته تر انجام شد، اما در نهایت در تهران تصمیم گرفتند به-Bavar ۳7۳ ساخت داخل تکیه کنند. حمالت هوایی اخیر اسرائیل و ایالت متحده، تعدادی از نقاط  ضعف در قابلیتهای دفاع هوایی ایران را آشکار کرد که میتواند توسط جدیدترین سیستم دفاع هوایی-S 500 (پرومتئوس) ساخت روسیه که قادر به رهگیری تقریباً همه نوع اهداف هوایی، از جمله حتی مدرنترین موشکهای مافوق صوت است، پر شود. اگر ایران سامانه اس500-s را به همراه سلاحهای همراه آن (مانند جنگنده های سوخو۳5-) به دست آورد، این امر میتواند در بن بست ایران و اسرائیل تغییر اساسی ایجاد کند - اسرائیل در موقعیتی نخواهد بود که حمالت هوایی خود علیه جمهوری اسلامی را با مصونیت یا با تلفات بسیار محدود انجام دهد. با این حال، واضح است که هرگونه تحویل سخت افزار نظامی پیشرفته به ایران به زمان زیادی برای استقرار، آموزش پرسنل، ادغام سلاح های جدید در زیرساخت های کلی دفاع ملی و غیره نیاز دارد. میتوان حدس زد که رایزنی های فشرده ای در مورد همکاری نظامی-فنی بیشتر بین مسکو و تهران در حال انجام است، اما حتی اگر قرار باشد این همکاری ارتقا یابد، بعید است که این ارتقاء در آینده نزدیک به ایران در میدان نبرد کمک قابل توجهی کند. در عین حال، کرملین آماده ی جدایی کامل از اسرائیل نیست. در روسیه، عموم مردم و رهبری سیاسی از اقدامات اخیر اسرائیل بسیار انتقاد میکنند، اما با توجه به حجم جمعیت روس زبان و وسعت روابط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بین دو ملت، اسرائیل همچنان شریک مهمی برای این کشور است. اسرائیل هرگز به تحریم های اقتصادی ضد روسی اعمال شده توسط ایالات متحده و اتحادیه اروپا نپیوسته است. علاوه بر این، جدایی از اسرائیل، کرملین را از توانایی خود برای ایفای نقش متعادل کننده در منطقه خاورمیانه با حفظ روابط سازنده با همه طرف های درگیر در درگیریهای متعدد منطقه ای محروم میکند. با در نظر گرفتن این محدودیتها، میتوان حدس زد که مسکو در مواجهه با بحران جاری، بیشتر بر ابزارهای دیپلماتیک مانند طرح موضوع حملات اسرائیل و آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل و سایر مجامع نمایندگی مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای تمرکز خواهد کرد. ولادیمیر پوتین همچنین ممکن است از تماسهای شخصی خود با دونالد ترامپ برای هشدار به ترامپ در مورد اثرات بالقوه معکوس دخالت عمیقتر ایالات متحده در درگیری ایران و اسرائیل استفاده کند، که سابقه خطرناک جدیدی را برای اقدامات نظامی مستقیم و سطح بالای آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایجاد میکند که از زمان ترور ظالمانه قاسم سلیمانی، ژنرال ایرانی، در اوایل ژانویه 2020 در بغداد توسط ایالات متحده، بی سابقه بوده است. این تلاش های دیپلماتیک مسکو بدون شک اگر با ابتکارات مشابه سایر پایتخت های غیر غربی، به ویژه پکن، هماهنگ شوند، تأثیر بیشتری خواهند داشت. یکی دیگر از ابعاد احتمالی کمک روسیه به ایران، میتواند پیشرفت بیشتر همکاریهای اقتصادی با جمهوری اسلامی، از جمله استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای باشد. آژانس دولتی انرژی اتمی روسیه (روس اتم) اعلام کرده است که قصد دارد یک نیروگاه هسته ای دیگر در ایران بسازد. در این مرحله، متقاعد کردن تهران برای عدم خروج از پیمان منع گسترش سلاح هسته ای NPTو حفظ روابط کاری با بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی بسیار مهم است. باید توجه داشت که در پاسخ به حملات اخیر اسرائیل و بمباران آمریکا، مجلس ایران پیش از این بحثهایی را در مورد خروج احتمالی از NPT آغاز کرده است و رضا نجفی، نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی، گفت که این حملات »ضربه جبران ناپذیری« به این معاهده وارد کرده است. با این حال، هنوز برای متقاعد کردن رهبری ایران دیر نشده است که از نظر منافع استراتژیک بلندمدت جمهوری اسلامی، بهتر است در تصمیم گیری هایی که پیامدهای منفی زیادی برای ایران و همچنین برای 5 منطقه خاورمیانه به طور کلی خواهد داشت، عجله نشود. کرملین میتواند این پیشنهاد را مطرح کند - تصمیم نهایی برای خروج از NPT باید توسط شورای عالی امنیت ملی ایران و رهبر معظم علی خامنه ای گرفته شود، که والدیمیر پوتین روابط شخصی خوبی با او دارد.

ارسال نظرات