چهارشنبه ؛ 11 تير 1404
انسجام و اتحاد ملت ایران در مقابل پروژه آشوب رژیم صهیونیستی

اتحاد ملّت و رویای بر باد رفته صهیون

در روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی ایران و رژیم صهیونیستی، بنیامین نتانیاهو پس از فرار از فلسطین اشغالی و سرمست از اقدام وحشیانه خود به امید همراهی مردم ایران با او در جلوی دوربین ظاهر شد و دست التماس به سمت مردم ایران دراز کرد تا آشوبی را در دل خیابان‌های جمهوری اسلامی ایران رقم بزند!
کد خبر : 19311

تبیین:

در روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی ایران و رژیم صهیونیستی، بنیامین نتانیاهو پس از فرار از فلسطین اشغالی و سرمست از اقدام وحشیانه خود به امید همراهی مردم ایران با او در جلوی دوربین ظاهر شد و دست التماس به سمت مردم ایران دراز کرد تا آشوبی را در دل خیابان‌های جمهوری اسلامی ایران رقم بزند! مسئله‌ای که دوازده روز بعد ماهیت خود را به شکلی معکوس نشان داد و رژیم صهیونیستی را مجبور کرد تا دوباره دست التماس دراز کند اما این بار نه در برابر مردم ایران بلکه در مقابل کشورهای عربی تا از باتلاقی که خود درست کرده بود نجاتش دهند؛ چرا که مردم ایران این درخواست نتانیاهو را گستاخی تمام دیده بودند و از نیروهای مسلح ایران می‌خواستند تا فلسطین اشغالی را با خاک یکسان کند! بنیامین نتانیاهو، گمان می‌کرد با حملات نظامی و عملیات روانی می‌تواند ایران را به زانو درآورد. او تصور می‌کرد که با ایجاد شکاف داخلی و تحریک آشوب‌های خیابانی، نظام سیاسی ایران را تضعیف کرده و پروژه‌ای را که سال‌ها برای آن برنامه‌ریزی کرده بود، به سرانجام برساند. اما انسجام بی‌سابقه ملت ایران و همچنین عملیات متمادی ایران در خاک فلسطین اشغالی و عملیات «بشارت فتح» در پاسخ به دست‌درازی آمریکا به اماکن هسته‌ای ایران، چنان ورق را برگرداند که نقشه‌های رژیم صهیونیستی را نقش بر آب کرد و رژیم صهیونیستی را در برابر جهانیان به استیصال کشاند[a1] ؛ از این رو می‌توان گفت که نخستین سیلی را مردم ایران به صورت نتانیاهو نواختند.

 ناکامی‌های پی‌درپی اپوزیسیون و نتانیاهو

نتانیاهو همزمان با حملات نظامی، پروژه‌ای روانی-رسانه‌ای را برای ایجاد آشوب در ایران کلید زد. او با استفاده از شعار جعلی «زن، زندگی، آزادی» و بهره‌گیری از حساب‌های منتسب به رژیم صهیونیستی، سعی کرد قومیت‌های مختلف ایران را به تقابل با کشورشان تحریک کند. این دعوت به آشوب، کاملاً همسو با خواسته‌های اپوزیسیون خارج‌نشین بود که در سال ۱۴۰۱ با شعار براندازی، از دولت‌های غربی خواستار دخالت نظامی در ایران شده بودند. اما وقتی حمایت‌های نظامی غرب به نتیجه نرسید، این گروه‌ها به دامن نتانیاهو پناه بردند و حتی رضا پهلوی در حاشیه همایشی در تل‌آویو با او دیدار کرد.

رژیم صهیونیستی و حامیانش در ماه‌های اخیر تلاش کردند با بهره‌گیری از مسائل داخلی ایران، زمینه آشوب را فراهم کنند. انفجار بندر شهید رجایی و اعتصابات معیشتی کامیون‌داران از جمله مواردی بود که شبکه‌هایی مانند ایران‌اینترنشنال با تمرکز ویژه‌ای به آنها پرداختند. این شبکه نزدیک به نیمی از محتوای روزانه خود را به این موضوعات اختصاص داده بود، اما با تدبیر مقامات ایرانی در رسیدگی به مطالبات معیشتی و برخورد با عوامل ناامنی، این پروژه نیز به شکست انجامید.

تلاش برای تبدیل ماجرای جنایی قتل الهه حسین‌نژاد به دستاویزی برای دوقطبی‌سازی و آشوب نیز نتیجه‌ای جز ناکامی نداشت. بدنه اجتماعی ایران، برخلاف آنچه نتانیاهو و اپوزیسیون تصور می‌کردند، به این تحریکات پاسخ نداد و بار دیگر نشان داد که در برابر تهدیدات خارجی، متحد و یکپارچه است.

 انسجام ملی، سدی در برابر توطئه‌های خارجی

یکی از مهم‌ترین دلایلی که پروژه آشوب نتانیاهو را به شکست کشاند، انسجام بی‌سابقه ملت ایران بود. در حالی که برخی چهره‌های اپوزیسیون مانند مسیح علی‌نژاد، حامد اسماعیلیون و حسین رونقی با رژیم صهیونیستی هم‌صدا شدند و بسیاری از منتقدان داخلی در این تقابل از ایران حمایت کردند. این حمایت، نشان‌دهنده عمق همدلی و وحدت ملی در برابر تهدیدات خارجی بود. این مسئله چنان کام مسیح‌علی‌نژاد را تلخ کرد که زبان به اعتراف گشود و معترف شد که این اقدام رژیم صهیونیستی پروژه براندازی آنان را تا پانزده، بیست‌سال به تاخیر انداخت.

راهپیمایی‌های گسترده مردم ایران پس از حملات رژیم صهیونیستی، نشان داد که ملت ایران در برابر توطئه‌های خارجی هوشیار است. این حضور گسترده، پاسخی قاطع به کسانی بود که گمان می‌کردند می‌توانند با تحریکات رسانه‌ای، شکاف میان مردم و حاکمیت ایجاد کنند. مردم ایران با حضور خود در خیابان‌ها، نه‌تنها نقشه‌های دشمن را خنثی کردند، بلکه نشان دادند که در برابر تهدیدات خارجی، متحد و یکپارچه‌اند.

اتحاد مردم، رویای براندازی را خاک کرد!

این دوازده روز چهره واقعی وطن‌فروشان را عیان ساخت. مریم رجوی، سرکرده گروهک تروریستی منافقین، در پارلمان اروپا با ذوق‌زدگی از حملات صهیونیست‌ها حمایت کرد و آن را «فصل جدیدی» خواند. حضوری که نه‌تنها مشی خیانت‌بار رجوی را نشان داد، بلکه سطح نازل مدعیان دموکراسی در اروپا را هم رسوا کرد. از دهه شصت و جاسوسی برای صدام تا امروز، دارودسته رجوی هرگز از ایستادن کنار دشمن ایران ابایی نداشته‌اند. در این میان، رضا پهلوی، شاهزاده‌ای که رویای تاج‌وتخت او را کور کرده، با وهمی مضحک از «سقوط قریب‌الوقوع جمهوری اسلامی» سخن گفت. او که سال‌هاست به درگاه نتانیاهو دخیل بسته، در بیانیه‌ای پرطمطراق از مردم خواست «به صحنه بیایند» و برای «صد روز نخست پس از سقوط» نقشه کشید! گویی ملت ایران منتظر فرمان اوست تا آینده خود را به دست این پادشاه خودخوانده بسپارد. مسیح علی‌نژاد هم که بارها برای دخالت نظامی غرب علیه ایران التماس کرده بود، حالا از زمان‌بندی حمله اسرائیل شاکی شده بود! او با ناامیدی می‌گفت که نتانیاهو باعث شد تا «پروژه براندازی» را ۱۵ تا ۲۰ سال عقب بیفتد. علی‌نژاد که وحدت ملت ایران مقابل متجاوز را دید، به‌جای پذیرش شکست، تقصیر را گردن صهیونیست‌ها انداخت و گفت باید منتظر «اعتصابات گسترده» می‌ماندند. اما حقیقت تلخ برای این سه‌گانه خیانت ساده است: تجاوز رژیم صهیونیستی نه‌تنها ایران را به‌هم نریخت، بلکه اتحاد مردم را قوی‌تر کرد. ملت ایران، یک‌صدا در برابر دشمن ایستاد و رویای وطن‌فروشان را به کابوسی ابدی بدل کرد. حالا آن‌ها در حسرت شکست خود، فقط انگشت اتهام به سوی هم می‌گیرند!

 از تهدید تا التماس برای آتش‌بس

اما آنچه نتانیاهو و ترامپ پیش‌بینی نکرده بودند، پاسخ قاطع ایران و انسجام داخلی این کشور بود. مسئله‌ای که رژیم صهیونیستی را وادار به التماس به کشورهای عربی برای آتش بس کرد به گونه‌ای که وال استریت ژورنال گزارش داد که آمریکا از کشورهای عربی منطقه خواسته است پیام آتش‌بس را به ایران منتقل کنند. این درخواست، نشان‌دهنده استیصال آمریکا و رژیم صهیونیستی در برابر ایران بود. آنها که گمان می‌کردند با حملات نظامی می‌توانند ایران را به میز مذاکره بکشانند، حالا خود دست به دامن واسطه‌ها شده‌اند تا از شدت پاسخ‌های ایران بکاهند. نتانیاهو که گمان می‌کرد ایران در برابر حملات او ضعیف و شکننده است، با دیدن شدت تخریب‌های موشکی ایران در تحیر فرو رفت. این خطای محاسباتی، ریشه در عدم درک او از قدرت نظامی و انسجام اجتماعی ایران داشت.

ارسال نظرات