اصالت و ماهیت ۱۶ آذر به عنوان روز استکباستیزی حفظ شود
برجسته شدن «روز دانشجو» در ۱۶ آذر مربوط به دوران اوج قدرت رژیم پهلوی است. ماههای پس از کودتای ننگین ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ که با طراحی سرویسهای جاسوسی امریکا و انگلیس دولت قانونی مصدق سقوط کرد
پایگاه رهنما :
برجسته شدن «روز دانشجو» در ۱۶ آذر مربوط به دوران اوج قدرت رژیم پهلوی است. ماههای پس از کودتای ننگین ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ که با طراحی سرویسهای جاسوسی امریکا و انگلیس دولت قانونی مصدق سقوط کرد، قرار بود نیکسون معاون رئیسجمهور وقت امریکا از طرف آیزنهاور به ایران بیاید تا به قول آیزنهاور نتایج «پیروزی سیاسی امیدبخشی را که در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی شده است» ببیند. از سوی دیگر فضلالله زاهدی نخستوزیر کودتا، دستور از سرگیری روابط با انگلستان را که در دوره مرحوم مصدق به دلیل تنشها بر سر موضوع ملی کردن صنعت نفت متوقف شده بود، صادر کرد. علاوه بر این همزمانی برگزاری دادگاه فرمایشی مصدق توسط رژیم پهلوی با روزهای منتهی به ورود نیکسون به ایران، دست به دست یکدیگر داد تا دانشجویان خشمگین از کنار گذاشته شدن دولت قانونی مصدق و روی کار آمدن دولت کودتایی زاهدی، خشم خود را همزمان با ورود نیکسون بروز دهند.
بر این اساس در روز ۱۴ آذر ۱۳۳۲ با ورود دنیس رایت، کاردار جدید سفارت انگلیس به ایران دانشجویان دانشکدههای حقوق و علوم سیاسی، دندانپزشکی، فنی، پزشکی و داروسازی در دانشکدههای خود تظاهرات برپا کردند و فردای این روز، تظاهرات اعتراضی دانشجویان به خارج از دانشگاه کشیده شد که همین موضوع باعث بروز درگیری شدیدی میان مأموران انتظامی رژیم پهلوی و دانشجویان شد. توحش به خرج داده شده از سوی مأموران رژیم پهلوی علیه دانشجویان و سپس دستگیری بسیاری از دانشجویان، آتش این اعتراض را شعلهورتر کرد؛ موضوعی که رژیم را بر آن داشت تا با استقرار دائمی گروهی از نظامیان در محوطه دانشگاه، اقتدار خود را به آنها نشان دهد. اینچنین بود که در یک اقدام کمسابقه در روز ۱۶ آذر ۱۳۳۲، نیروهای لشکر ۲ رزمی به دانشگاه تهران اعزام شدند. صبح ۱۶ آذر ۱۳۳۲ دانشجویان دانشگاه تهران موقع ورود به دانشگاه، متوجه این حضور پررنگ نیروهای نظامی در محوطه دانشگاه میشوند. فضای نظامی، دانشگاه را به شدت آبستن حادثه و درگیری کرده بود.
به رغم تلاش مسئولان دانشگاه برای جلوگیری از درگیری، سرانجام حادثه به وقوع پیوست و تنش شکل گرفته میان دانشجویان و نظامیان، باعث شروع تیراندازی به سمت دانشجویان شد؛ اقدامی که منجر به شهادت احمد قندچی، مهدی شریعترضوی و مصطفی بزرگنیا شد. درست دو روز بعد از واقعه ۱۶ آذر بود که سرانجام نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاهی که هنوز به خون دانشجویان بیگناه رنگین بود، دکترای افتخاری حقوق دریافت کرد. روز بعد، یکی از روزنامهها در سر مقاله خود تحت عنوان «سه قطره خون» نامه سرگشادهای به نیکسون نوشت. در این نامه سرگشاده ابتدا به سنت قدیم ایرانیها اشاره شده بود که «هرگاه دوستی از سفر میآید یا کسی از زیارت بازمیگردد یا شخصیتی بزرگ وارد میشود، ما ایرانیان به فراخور حال در قدم او گاوی، گوسفندی قربانی میکنیم»، سپس خطاب به نیکسون گفته شده بود که «آقای نیکسون، وجود شما آنقدر گرامی و عزیز بود که در قدوم شما سه نفر از بهترین جوانان این کشور یعنی دانشجویان دانشگاه را قربانی کردند.»
التهاب در مراکز علمی به بهانه روز استکبارستیزی!
تلاش جریان غربزده یا همان طیف تجدیدنظرطلب برای تزریق التهاب به دانشگاههای کشور و بهرهبرداری جناحی در آستانه انتخابات هم عیناً در سالهای حاکمیت دوم خرداد بر کشور تکرار شده است. یکی از ثمرههای جریان تجدیدنظرطلب در آن هشت سال، تغییر بنیادین فضای دانشگاهها از سمت علمی- فکری به سمت سیاسی- حزبی بود، به گونهای که نقشآفرینی پررنگ دانشجویان دانشگاههای تهران در شکلگیری مهمترین شهرآشوب زمان تصدیگری این جریان بر عرصه مدیریت اجرایی- غائله ۱۸ تیر ۷۸- را میتوان به وضوح مشاهده کرد. در طول آن هشت سال بارها برخی گروههای منتسب به دانشگاه نقش اول «فشار از پایین» را برای «چانهزنی پدرخواندههای تجدیدنظرطلب از بالا» برعهده گرفته و تمثال تندروهای کف خیابان را جهت پیادهسازی استراتژیهای پیچیده رهبران تئوریک این طیف به خوبی ایفا کردند.
اهداف غربزدهها از ملتهب کردن مراکز علمی در ۱۶ آذر هر سال
«انحراف» در اصل، ماهیت و هدف برگزاری مراسمی که به مناسبت روز ۱۶ آذر در دانشگاههای سراسر کشور با اهدافی نظیر «استکبارستیزی» و «مقابله با ترفندهای نظام سلطه» برگزار میشود، محور اقدمات جریان مورد اشاره است؛ و از سوی دیگر جایگزین کردن اولویتهای حزبی و گروهی نظیر «آزادی زندانیان سیاسی» از رویههای ثابت این جماعت است؛ به عنوان نمونه شکوریراد در یکی از برنامههای دانشگاه تهران که به مناسبت همین روز برگزار شده میگوید: «این جمعیت دل در گرو کسانی دارند که امروز در زندان هستند و برای آزادی آنها لحظهشماری میکنند. حال کسانی که یوسف ما را در بند و حصر کردند بدانند که اگر یوسف زندان کشید، به عیارش افزوده شد. او توبه نخواهد کرد و پیغام داده است که نگران من نباشید. من نگران وی هستم و به عنوان یک پزشک باید بگویم که آنها از نظر وضعیت جسمی وضعیت خوبی ندارند. آنها نیاز به مراقبت پزشکی و درمان و نور آفتاب دارند. آیا کسانی که افراد را بدون قاضی به زندان میبرند مسلمان هستند؟» به زعم پدرخواندههای این جریان، «قدرت چانهزنی» در مقابل حاکمیت و عبور از خطوط قرمزی - که باعث تحدید قدرت آنها در عرصههای سیاسی و حاکمیتی شده است - در انتخابات پیش رو میتواند به وسیله دانشگاهیان «افزایش چشمگیری» یافته، چراکه مهمترین گروه برای ایفای «نقش فشار از پایین به نظام» بخشی از همین گروه سنی جامعه است که امتحان خود را در فتنه ۱۸ تیر ۷۸ پس دادهاند.
حساسیتسنجی طیف دلسوز و وفادار به انقلاب و نظام و همچنین رسانههای جریان انقلابی دیگر هدف افراطیون جریان اصلاحات از برگزاری چنین مراسمی به شمار میرود. به این معنا که با تبدیل مراسمهای مناسبتی به میتینگ سیاسی - حزبی و اظهار سخنرانیهای ساختارشکنانه و هتاکانه علیه حاکمیت و ترویج اباحهگری و غوغاسالاری میزان حساسیت جریان وسیع یادشده را سنجیده و بر اساس شدت و ضعف این حساسیت گامهای بعدی برداشته شود.
انتظار رهبرمعظم انقلاب از دانشگاهها
هیچ فرد دلسوز و دغدغهمندی تمایل ندارد شرایط ناگوار و تلخ مراکز علمی و تحقیقاتی در سالهای ۷۶ تا ۸۴ بار دیگر تکرار شود کما اینکه رهبرمعظم انقلاب در همان ابتدای روی کارآمدن دولت اعتدال با بیان لزوم استمرار بر حفظ رشد علمی کشور تأکید میکنند دانشگاه نباید به «باشگاه سیاسی» یا «خانه احزاب» تبدیل شود و به عنوان ابزاری جهت اهداف جناحهای سیاسی به حساب آید و معظمله این را بزرگترین آفت فضای علمی کشور – طی سخنرانی خود در سال ۹۳ هم – عنوان میکنند: «آرامش دانشگاهها، زمینهساز و شتاببخش حرکت علمی کشور است و اگر خدای ناکرده این آرامش ضربه بخورد، حرکت علمی متوقف میشود و ایران به عقب بازمیگردد.» ایشان همچنین میفرمایند: «.. مسئولان ذیربط و مدیران دانشگاهها باید با جدیت از تبدیل مراکز علمی به محل جولان و فعالیتهای جریانهای سیاسی جلوگیری کنند... تبدیل دانشگاهها به باشگاههای سیاسی سم مهلک حرکت علمی کشور است.» اینها بخشی از مطالبات رهبری- در بهار سال گذشته - از مسئولان دولتی از جمله وزیر علوم بود و سؤالات فراوانی را در ذهن به وجود میآورد از جمله اینکه «هدف گروه یا کسانی که فضای التهاب و اضطراب را به دانشگاهها تزریق میکنند، چیست و چگونه میتوان از فضای علمی دانشگاهها صیانت کرد؟» رهبر معظم انقلاب اسلامی طی ۶۰ ماه گذشته همواره بر چنین مطالبهای تأکید نمودهاند و در دیدار با هزار نفر از استادان و اعضای هیئتهای علمی دانشگاههای سراسر کشور در سال ۹۴ تأکید میکنند: «حاشیهسازی و سیاستبازی شتاب علمی را کم کرده است.» معظمله در این دیدار با ذکر آسیبشناسی از عوامل کاهنده شتاب پیشرفت علمی کشور، به انتقاد شدید از حاشیهسازی و سیاستبازی در محیطهای علمی پرداختند و بیان فرمودند: «محیط دانشگاه باید محیط فهم سیاسی، آگاهی و دانش سیاسی باشد، اما سیاسیکاری و حاشیهپردازی به کار اصلی دانشگاهها یعنی تلاش و پیشرفت علمی ضربه جدی میزند... سیاستبازی سم محیطهای علمی است... سمی که در این موضوع به دانشگاهها تزریق شد از بینش فکری مبتنی بر سیاستکاری نشئت میگرفت و متأسفانه، هم خلاف قانون، هم خلاف تدبیر و هم خلاف اخلاق بود.»
سیطره بر حاکمیت و بسترسازی برای براندازی نظام نیازمند ابزارهای مهمی است که مهمترین بخش آن تحریک و مخالفت نخبگان و قشر تحصیلکرده جامعه با حاکمیت است، لذا تجدیدنظرطلبان برای آنکه همیشه این گروه جمعیتی را همراه و همگام خود داشته باشند باید در دوران دانشجویی به وسیله برنامههای خاص روحیه مقابله با نظام اسلامی را در افکار آنها نهادینه کنند و پیاده کردن چنین هدفی را جز با سیاستزده کردن فضای دانشگاهها امکانپذیر نمیدانند. تئوری «فتح سنگر به سنگر» و همچنین یافتن «قدرت چانهزنی» در مقابل حاکمیت -درآوردگاههای پیش رو- را هم با قشر دانشگاهی ممکن میدانند، تجربه آنها هم چنین مسئلهای را نشان میدهد به گونهای که مهمترین گروه برای ایفای «نقش فشار از پایین به نظام» بخشی از همین گروه سنی جامعه است که امتحان خود را در فتنه ۱۸ تیر ۷۸ پس داده و در فتنه ۸۸ تا ماهها فضای غبارآلود در محیطهای علمی و حتی جامعه را حفظ کردند. این جماعت معتقدند برخورد نظامی و امنیتی با قشر دانشگاهی برای نظام بسیار سخت و دشوار بوده و هزینههای بسیاری را به دنبال خواهد داشت، پس سرمایهگذاری روی این گروه میتواند بسیار سودمند و حاوی دستاوردهای فراوان باشد. بر پایه آنچه گفته شد جماعت تجدیدنظرطلب تنها از دانشگاهها و دانشگاهی به عنوان اهرمی جهت رسیدن به خواستههای حزبی و جناحی استفاده میکند و مؤلفههایی مانند پیشرفت علمی کشور برای آنها معنا و مفهومی ندارد و نفوذ این جریان به مراکز آموزشی و علمی خروجیای جز تنش و التهاب در سطح دانشگاهها نخواهد داشت.
ارسال نظرات