اعضای کارگزاران به این صرافت افتاده اند که با نگاهی به وضعیت موجود، حساب خود را از دولت جدا کنند.
برگزاری سومین کنگره حزب کارگزاران سازندگی، حسابی خبر ساز ساز شده است. مواضع تند اعضای حزب کارگزاران از غلام حسین کرباسچی گرفته تا محسن هاشمی و سعید لیلاز (استاد تاریخ) که جریان اصلاحات از آن به عنوان تئوریسین اقتصادی یاد میکند، سبب شده تا انگاره «عبور از روحانی» بیش از پیش رنگ عینیت به خود بگیرد.
این در حالی است که حزب کارگزاران یکی از احزاب حامی و نزدیک به دولت آقای روحانی است و در بیانیهها و مواضع مختلف از سال ۹۲ تا ۹۶ خود را به عنوان «متحد استراتژیک» حسن روحانی و «شکلدهنده ائتلاف حامی روحانی» و «طرف مشورت» معرفی کرده است؛ تا جایی که بلافاصله پس از پیروزی آقای روحانی در انتخابات ۹۶، حزب کارگزاران در بیانیهای به تمجید و تحسین ایشان میپردازند: «ما روحانی را عصاره و میوه سنت سیاست ورزی و دولتمردی در ایران از خواجه نظامالملک تا امیرکبیر و از امیرکبیر تا آیتالله هاشمی میدانیم.»
البته این تنها بخش گلچینی از حمایتهای کارگزاران از دکتر روحانی است. اما حالا مواضع رادیکال اعضای مؤثر این حزب نشان از چرخش ۱۸۰ درجهای در رویکرد این حزب نسبت به جریان مستقر است. برای مثال آقای سعید لیلاز در جریان این کنگره میگوید «رذیلانهترین دروغ این است که بگوییم تورم ۴۰ درصدی امروز حاصل تحریم است، درحالی که چنین نیست. شبکه بانکی کشور بهعنوان مرکز فساد در کشور مقصر است. نرخ تورم در ۶ ماه گذشته بیش از مجموع نرخ تورم در سالهای گذشته دولت روحانی بوده و بیعملی دولت روحانی در این مورد عجیب است.» لیلاز همچنین گفته است: «بعد از تحریمها، مجموعه عملکرد نظام اقتصادی کشور بهگونهای ناشیانه عمل کرد. انگار ما یک مشت بچه دبیرستانی را از پشت میز بیرون کشیده و خواستیم مسئولیت داشته باشند، انگار نه انگار که ما مجربترین ملت جهان در برخورد با تحریمها هستیم.»
البته مواضع حزب کارگزاران در قبال ابراز پشیمانی خود از همراهی دولت در ماههای اخیر، مسبوق به سابق است و تقریباً ۳ ماه پیش بود که در جریان سؤال از رئیس جمهور، کارگزارانیها دست به قلم شدند وعملکرد دولت و حیثیتیترین تصمیمات آن را به چالش کشیدند و معتقد بودند دولت اساساً فاقد استراتژی اقتصادی روشن است!
حالا به نظر میرسد، حلقه حامیان دولت به تدریج، پاورچین پاور چین حساب خود را از مردان اعتدال جدا میکنند تا به فرض در انتخابات آتی مشکلات و چالشهای دولت، گریبانگیر آنها نباشد. کما اینکه شخصیتهای برجسته جریان مؤتلفشان یعنی اصلاحات نیز با نقدهای گاه و بیگاه نارضایتی خود را نسبت به عملکرد دولت روحانی ابراز کرده اند. تا جایی که رئیس دولت اصلاحات، عملکرد فعلی دولت را موجب ناامیدی بدنه اجتماعی (اصلاحات) میداند و معتقد است رویه کنونی کار را برای انتخابات بعدی مشکل میکند!
بنابراین، هر چه هست، ناکارآمدی ایده سازش و یا همان تعامل با غرب که قرار بود از قِبَل آن گشایشهای اقتصادی حاصل شود، حالا اعضای کارگزاران را به این صرافت انداخته که با نگاهی به وضعیت موجود، برای اینکه حساب خود را از دولت جدا کنند، انتقاداتی را طرح و با شکل تندتری بیان کنند. به بیانی دیگر، اگر حمایتهای اولیه حزب کارگزاران (روحانی؛ عصاره سیاست ورزی) را با انتقادات فعلی (دولت ناکارامد، بچه دبیرستانی و...) بسنجیم به این نقطه میرسیم که کارگزاران به این نتیجه رسیده اند که در دو سال باقی مانده، از همراهی با دولت، چیزی عایدشان نخواهد شد؛ بنابراین با پیوستن به اردوگاه مخالفان و منتقدان، خود را یاور مردم نشان دهند و با عینیت بخشیدن به پروژه قدیمی «عبور از روحانی» برای توجیه خود در انتخابات ۱۴۰۰ بهانهای داشته باشند.
ارسال نظرات