چند روز دیگر دونالد ترامپ وارد کاخ سفید شده و دور دوم ریاست جمهوری خود را آغاز خواهد کرد. خروج ترامپ از برجام در سال ۹۷ و رفتارهای خصمانه او با ایران باعث شده برخی از تحلیلگران معتقد باشند ممکن است با ورود مجدد ترامپ به کاخ سفید سیاستهای خصمانه تری نسبت به دولت گذشته آمریکا نسبت به ایران اعمال شود و ازاین حیث اقتصاد ایران با چالشهای بیشتری مواجه شود. یکی از این تهدیدهای ترامپ علیه اقتصاد ایران ایجاد چالش و محدودیت برای فروش مقداری نفت ایران است. اما بررسی شرایط موجود در اقتصاد ایران و شرایط بین المللی و مقایسه آن با سالهای ۲۰۱۸ نشان میدهد شرایط بسیار متفاوت بوده و حتی اگر ترامپ بخواهد و تلاش کند نیز قادر نخواهد بود روند سالهای ۲۰۱۸ را راجع به فروش نفت ایران عملیاتی کند.
واقعیت این است که شرایط اقتصاد ایران و مهمتر از آن شرایط اقتصاد جهانی در قیاس با سالهای ۹۷ به بعد تغییرات محسوسی داشته است؛ تغییراتی که به نظر میرسد اجازه تک روی بیشتر به رئیس جمهور آمریکا مانند سالهای گذشته را ندهد. در ذیل به برخی از این موضوعات پرداخته شده است:
۱) ایجاد نظم نوین جهانی: یکی از دلایل عدم موفقیت ترامپ در ایجاد چالش برای فروش نفت ایران را میتوان تغییر درنظم جهانی و ایجاد نظم نوین جهانی مبتنی بر خروج اقتصاد دنیا از تک قطبی و حرکت به سمت ارزهای جایگزین دلار طی سالهای اخیر دانست. قدرت گرفتن پیمانها و اتحادیههای بین المللی، چون بریکس، شانگهای، اوراسیا، عضویت ایران در این پیمانها از یک طرف و کاهش سهم دلار در تبادلات جهانی و جایگزینی ارزهای دیگر در این مبادلات از طرف دیگر از جمله نشانههایی هستند که حاکی از افول هژمونی آمریکا در سطح دنیا را دارند [C۱]. به عنوان مثال امروز یکی از خریداران عمده نفت ایران چین است که به نوعی میتوان گفت این کشور بزرگترین رقیب و یا حتی دشمن آمریکا قلمداد میشود، لذا بزرگترین چالش آمریکا در دور جدید ریاست جمهوری ترامپ مقابله با قدرت گرفتن این اقتصادها و جلوگیری از کاهش سهم خود از اقتصاد جهانی است، به نحوی که دونالد ترامپ در هفتههای گذشته و بعد از رای آوردن در انتخابات آمریکا، ارز بریکس را به عنوان تهدیدی برای اقتصاد آمریکا قلمداد کرد و به نوعی این موضوع و متولیان آن را تهدید کرد. طبیعی است در چنین شرایطی که اقتصادهای جدید متولد و قدرت گرفته اند و جهان به سمت اقتصاد چند قطبی و افول جایگاه دلار حرکت میکند، یکه تازیهای آمریکا نیز از قدرت و اعتبار برخوردار نخواهد بود.
۲) افزایش تبادلات جهانی: ایران با کسب تجربه از خنثیسازی تحریمها و جنگ اقتصادی آمریکا در ۴۵ سال اخیر و آموختن زندگی و پیشرفت در شرایط تحریم، قدرت خود را به رخ دشمنان منطقهای و جهانی کشیده است. علاوه بر این ایران در سه سال اخیر، توانست با تقویت دیپلماسی اقتصادی و روابط خود با همسایگان مخصوصاً در حوزههای اقتصادی خریداران محجصولات خود از جمله نفت را تنوع بخشیده و به عضویت گروههای قدرتمند و ثروتمندی، چون شانگهای و بریکس در آید. موضوعی که شرایط ایران را نسبت به سالهای ۲۰۱۸ متفاوت کرده است. در واقع میتوان گفت پیام اصلی عضویت ایران در این پیمانها علاوه بر نتایج اقتصادی این عضویت، ارسال پیام شکست آمریکا در سیاست به انزوا کشیدن ایران در مراودات و تبادلات اقتصادی است.
۳) تجربه سالهای گذشته: برخی بزرگترین ابزار ترامپ برای ایجاد چالش در اقتصاد ایران را کاهش صادرات نفت ایران میدانند. این در حالی است که علاوه بر دلایل ذکر شده بخش قابل توجهی از ضعفهای موجود در آن سالها را میتوان به نگاه سیاسی برخی از وزرای دولت وقت و نه قدرت آمریکا و ترامپ مربوط دانست. چرا که بعدها دیدیم به رغم اینکه دولت دوازدهم حدود ۹ ماه همزمان با دولت بایدن بر سرکار بود، اما همچنان در صادرات نفت توفیقی نداشت و مسئولان دولت دوازدهم حتی در زمان دولت بایدن نیز از عدم امکان صادرات نفت گلهمند بودند، اما با تغییر دولت در ایران و روی کار آمدن دولت سیزدهم یکباره ورق برگشت و روند صادرات نفت تقویت شد. این مسئله نشان میدهد تحریم نفتی در صورتی اراده و استفاده طرف ایرانی از ظرفیتهای موجود در صادرات نفت امکان پذیر نبوده و حتی اگر ترامپ با همان نگاه سالهای ۹۷ بخواهد جلوی صادرات نفت ایران را بگیرد ایران، میتواند با استفاده از تجریبات گذشته این تحریمها را ناکارآمد کند.
ارسال نظرات