امروز دست هر کسی را بگیرید و پای میز تحلیل مسائل خاورمیانه بنشانید، یقیناً هرقدر هم که تحلیل کنند و حرفها و نگاههای نویی به زبان بیاورد، در پایان آنجایی که کلامها قطع میشود و نظریهها به یک نقطه اشتراک میرسند به حتم از جای خالی شهید حاج قاسم سلیمانی سخن خواهند گفت؛ مردی که هر چقدر هم از محور مقاومت بنویسیم و بگوییم نقطه ابتدایی و انتهایی آن مهر و موم به نام مقدس او است؛ یعنی حاج قاسم، سرباز وطن.
تاریخ یک موضوع را به همه مردمان جهان فهمانده است و آن اینکه مطلب حق اگر با خون نوشته شود، هرگز پاک نمیشود. بلکه همچون رود از نسلی به نسل دیگر و از گوشی به گوشی دیگر جاری میشود؛ سردمدارن کفر و نفاق هزاران بار اگر قلمها را بشکنند و زبانها را از بیخ قطع کنند بالاخره حقیقت راه خود را باز میکند و به راه خود ادامه میدهد؛ وقتی به کربلای امام حسین(ع) نظر میکنیم وقتی به زخمهایی پیامبر اسلام(ص) و امام علی(ع) و دیگر ائمه نگاه میکنیم که با قطرههای خونشان بر تارک دنیا نوشتند که «حق ماندنی است و باطل رفتنی» به این حقیقت ایمان میآوریم؛ امروز بعد از هزاران سال از تاریخ اهل بیت(ع) این موضوع را متوجه میشویم که جریان حق در مسیر خودش قدم بر میدارد و هزاران سد فکری و اعتقادی نمیتواند ذرهای در مقابل این جریان، مقابله کند. بنابراین میتوان گفت که خونهای ریخته شده پایین ماجرا نیستند بلکه احیاگرند! چرا که به تعبیر امام خمینی(ره)«بکشید ما را، ملت ما بیدارتر میشود.»
· گفتمان مقاومت
حاج قاسم با خون خود محور مقاومت را احیا کرد. اگر امروز رهبر معظم انقلاب از انقلاب جوانهای سوری در آیندهای نزدیک خبر میدهد؛ اگر یمنیها با دستهای خالی و با اراداه پولادین یقه مستکبران عالم را گرفتهاند و ذرهای عقب نشینی نمیکنند؛ اگر در بین نیروهای حماس، تن به روی زمین میافتد اما تفنگها بر زمین نمیافتد؛ اگر در عراق جوانان برای رویاروی با دشمنان جان برکف هستند، ریشه همه آنها اندیشه مقاومت است. محور مقاومت آمد که به جای زور و قلدرمآبی، قدرت اندیشه را بال و پر بدهد. محور مقاومت نه زمین میخواست و نه زمان؛ محور مقاومت ذهنی میخواست که حقایق را ببیند و به یقین هر کسی که حقیقت را ببیند دیگر به مجازهای دنیای دل نمیبندد؛ دیگر تاب و توان دیدن ظلمها و جنایتهای مستکبران را ندارد. این است که دشمنان چشم دیدن محور مقاومت را ندارند.
سردمداران کاخ سفید از زمانی که تصمیم دیرینه خود را برای ترور سردار سلیمانی عملیاتی کردند، براین باور بودند که با به شهادت رسانیدن سردار قادر خواهند بود که بهزعم خود پرونده جبهه مقاومت را ببندند و بخشی از شکستهای زنجیرهای خود و صهیونیستها از نیروهای مقاومت را جبران کنند؛ وعدهای که ترامپ رئیسجمهور وقت آمریکا داده و گفته بود «از اینکه دوران او تمامشده، احساس راحتی میکنم». در این تردیدی نیست که شهادت سردار سلیمانی ضربهای سخت و جبرانناپذیر برای حرکت مقاومت در منطقه بود، اما ازآنجاییکه شکلگیری و تداوم حرکت نیروهای مقاومت مبتنی بر مبانی دینی، انقلابی و خواست و اراده مردم در سرزمینهای خودشان است و در دوران فرماندهی سردار سلیمانی این روند نهادینهشده بود، با شهادت او، حرکت نیروهای مقاومت نهتنها کند نشد، بلکه خون شهید به این حرکت، حیاتی دوباره بخشید که آثار آن این روزها در کانونهای اصلی مقاومت بهویژه فلسطین کاملاً مشهود است. حقیقتی که رهبر معظم انقلاب اسلامی در توصیف این ویژگی سردار سلیمانی در آستانه اولین سالگرد این شهید در ۲۶ آذر ۱۳۹۹ بر آن تأکید و یادآور میشوند: «شهید سلیمانی با حرکات خود و بالاخره با شهادت خود - شهادتش هم مکمل این معنا بود- اسم رمز برانگیختگی و بسیج مقاومت در دنیای اسلام شد. الآن در دنیای اسلام هرجایی که بنای مقاومت در مقابل زورگویی استکبار را داشته باشند، مظهرشان و اسم رمزشان شهید سلیمانی است...»
· رد پای حاج قاسم
رد پای حاج قاسم را در هرکجا که پرچمی برای مبارزه با صهیونیست و استکبار بلند میشد میتوان دید؛ احمد عبدالهادی عضو دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی و نماینده جنبش حماس در لبنان در در مراسم تشییع سردار سلیمانی و هنگامیکه او را شهید قدس نامیدند میتوان دید؛ عبدالهادی میگوید: «سلیمانی بارها به غزه سفر کرد و در نقشه دفاعی و طراحی و ترسیم آن از همان لحظه اول شرکت داشت. اینیک راز نیست و دشمن همه اینها را میداند، اما آنچه را که نمیداند بسیار بیشتر از آن چیزهایی است که میداند.» زیاد النخاله دبیر کل جهاد اسلامی فلسطین هم در این زمینه میگوید: «قدرت و امکاناتی که امروز غزه به آن دستیافته است، نتیجه تلاشهای بزرگ شهید سلیمانی است. گام راهبردی سردار سلیمانی با ارسال موشکها و سلاحها به نوار غزه آغاز شد و این مسئله شبیه یک معجزه بود و ازنظر فنی و امنیتی و امکانپذیر بودن بسیار سخت بود، اما انجام شد. سردار سلیمانی شخصاً در این مسیر تلاش کرد و به کشورهای متعدد سفر کرد و برای رساندن این سلاحها برنامهریزی و مقدمهچینی کرد و واقعاً این سلاحها به غزه رسید. سلاحهایی که سردار سلیمانی به نوار غزه رساند، با همان موشکها راه برای بمباران تلآویو باز شد.»
حاج قاسم شاگرد ممتاز هشت سال دفاع مقدس بود؛ او در مکتب جنگ تحمیلی چنان درس خوانده بود که مباحث معرفتی، اعتقادی و نظامی را از بر بود. این جمله سید حسن نصرالله نیز با اشاره به نقش تعیینکننده شهید سلیمانی در جنگ ۳۳ روزه، بیانگر این ویژگی منحصربهفرد سرداراست: «در جنگ ما به مغز متفکر حاج قاسم نیاز داشتیم. بنابراین هرروز جلسه داشتیم و همیشه در حال بحث و بررسی بودیم، چون در یک مکان بودیم و هر تحول جدید روی میداد و تصمیم میگرفتیم و به برادران در جبهه ابلاغ میکردیم.»
سردار عباس حاجی نجاری مشاور معاونت فرهنگی ستادكل نیروهای مسلح درباره نقش شهید سلیمانی در احیای محور مقاومت مواردی را بیان میکند که در ادامه به آنها اشاره میکنیم:
۱- مشارکت در ایده پردازی، همفکری و طراحی و سازماندهی نیروها، سردار شهید دارای نبوغ خاص نظامی و عملیاتی، مدیریت راهبردی و توان بالای سازماندهی بود. با استفاده از این نبوغ بود که معرکههای راهبردی و سنگین را با موفقیت هدایت میکرد. ۲- اهتمام بر تأمین پشتیبانیهای لجستیکی با پیگیریهای پیاپی. ۳- فعال کردن ظرفیتهای خفته در کشورها با تشکیل بسیج مردمی. ۴- فعال کردن ظرفیتهای آشکار و پنهان در هر جبهه بهجای فرماندهی مستقیم بر نیروها. ۵- امت گرایی در دو عرصه نظر و عمل؛ راهبرد سردار بر وحدت جهان اسلام و یافتن راهکارهای بسیج جهان اسلام در مقابل دشمنان مسلمانان و خارج کردن دشمن از سرزمینهای اسلامی مبتنی بود. ۶- برای حاج قاسم ــ به گفته خودش ــ فرقی میان مسلمانان نبود و باید به همه آنان در برابر ظالمان و دشمنان یاری رساند. او در اوج مبارزه با تروریستها در سوریه و عراق، اعلام کرد که برای نظام اسلامی، کمک به شیعه و سنی تفاوتی ندارد و برای نمونه به مردم فلسطین اشاره کرد که اگرچه اکثر قریب بهاتفاق آنها از مذهب اهل تسنن هستند، ولی جمهوری اسلامی ایران بیشترین دفاع و حمایت را از آنها داشته است.
ارسال نظرات