در دشتهای بیکران ایران، جایی که باد سرشار از رایحه گیاهان وحشی میوزد و افق با طلوع و غروب خورشید درهم میآمیزد، یوزپلنگ آسیایی روزگاری با غرور میدوید.
این شکارچی چابک، با بالاترین سرعت میان حیوانات زمینی، نمادی از حیات وحش ایران بود؛ یک میراث زنده از روزگاران کهن، اما این تصویر باشکوه اکنون در حال محو شدن است و جای خود را به روایتی تلخ از انقراض میدهد.
داستان یوزپلنگ ایرانی، قصهای است از تلاش برای بقا در برابر انبوهی از تهدیدها: از دست دادن زیستگاه، شکار بیرویه، کاهش طعمههای طبیعی و تعارضهای اجتنابناپذیر با انسان. روزگاری که این گربهسان بیهمتا در دشتهای وسیع از خراسان تا فارس و کرمان پراکنده بود، دیگر خاطرهای بیش نیست. امروز تنها اندکی از آن جمعیت پرافتخار باقی مانده است و هر روز خبر تازهای از کاهش چشمگیر تعدادشان به گوش میرسد.
بر اساس آخرین آمار رسمی که توسط معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست ارائه شده است، ایران اکنون میزبان تنها ۷ یوز بالغ و ۱۰ توله یوز است. این اعداد کوچک، زنگ خطری بزرگ را به صدا درآوردهاند: حیات یوز ایرانی، این جواهر طبیعت کشور، به مرز نابودی رسیده است. با این حال، در این تاریکی امیدهایی نیز میدرخشد. یکی از آخرین بارقههای امید برای حفظ یوز ایرانی، مشاهده یک یوز ماده به همراه ۲ توله در منطقه میاندشت خراسان شمالی پس از حدود ۱۰ سال بود.
منطقه میاندشت خراسان شمالی از دیرباز میزبان یوز بوده و بررسیهای تاریخی و شواهد موجود نشان میدهد که این منطقه به دلیل وجود دشتهای وسیع، تنوع طعمههای طبیعی همچون آهو و جبیر و شرایط اقلیمی مناسب، یکی از زیستگاههای کلیدی یوزپلنگ در شمال شرقی کشور بوده است.
در قرن گذشته، جمعیت یوزپلنگها به دلیل شکار بیرویه، تخریب زیستگاهها و کاهش طعمهها، به شدت کاهش یافت. در این دوره، یوزها از بسیاری از زیستگاههای تاریخی خود، از جمله بخشهای بزرگی از شمال شرق ایران، ناپدید شدند. منطقه میاندشت نیز از این تغییرات بینصیب نماند، اما به دلیل موقعیت استراتژیک و اقدامات حفاظتی اخیر، توانسته است بار دیگر به یکی از پناهگاههای این گونه تبدیل شود.
ارسال نظرات