«این وصیت نامههایی که این عزیزان مینویسند مطالعه کنید. پنجاه سال عبادت کردید، خدا قبول کند، یک روز هم یکی از این وصیت نامهها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید...»؛ این نصیحتی کوتاه و گویاست از پیر جماران و بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) خطاب به مدعیان پر سر و صدا، آنجا که وصیتنامههای شهدا را همچون منشوری ماندگار پیش چشم آنها میگذارد.
در میان شهدای دفاع مقدس تا امروز، ۳۶ هزار دانشآموز شهید، نمادهای ماندگار ایثار و بزرگمردی هستند و ۱۳ آبانماه روز دانشآموز، بهانه و فرصتی است برای گذری کوتاه بر فرازهایی از وصیتنامههای آنان. وصیتنامههایی که عشق، عرفان و تعهد اجتماعی و دهها خصلت ناب انسانی را با هم نمایان میکند.
* شهید رضا پناهی
هرکس من را طلب میکند مییابد مرا، و کسی که مرا یافت، میشناسد مرا، و کسی که من را دوست داشت، عاشق من میشود و کسی که عاشق من میشود، من عاشق او میشوم و کسی که من عاشق او بشوم، او را میکشم و کسی که من او را بکشم، خونبهایش بر من واجب است، پس خونبهای او من هستم.
هدف من از رفتن به جبهه این است که: اولاً به ندای «هل من ناصر ینصرنی» لبیک گفته باشم و امام عزیز و اسلام را یاری کنم و آن وظیفهای را که امام عزیزمان بارها در پیامها تکرار کرده، که هرکس که قدرت دارد واجب است که به جبهه برود، و من میروم که تا به پیام امام لبیک گفته باشم. آرزوی من پیروزی اسلام و ترویج آن در تمام جهان است و امیدوارم که روزی به یاری رزمندگان، تمام ملتهای زیر سلطه آزاد شوند و صدام بداند که اگر هزاران هزار کشور به او کمک کنند او نمیتواند در مقابل نیروی اسلام مقاومت کند.
* شهید ابوالفضل خوران
مردم هوشیار باشید و همیشه در صحنه باشید و نگذارید گروهکهاى منافق و دو رو کارى بکند. شما همچون که در مقابل شاه خائن با مشتهایتان ایستادید در برابر گروهکهاى منافق و ضد انقلاب هم بایستید چون دیگر نمىتوانند کارى بکنند. الان منافقین مانند کسى هستند که تا خرخره در گرداب فرو رفته است و دست و پا مىزند و ترور آخرین فعالیت آنهاست. به گفته امام بکشید ما را ملت بیدارتر مى شود. الحمدلله ملت ما بیدار شده است و با یاد خدا همیشه آنها را سرکوب خواهند کرد. و پیام دیگرم به پدر و مادرم این است که در مرگم عزا نگیرند و لباس سیاه نپوشند بلکه در مرگم خوشحال باشید و حتى شیرینى بدهید که مبادا دشمنان اسلام و انقلاب با عزا گرفتن شما خوشحال شوند.
* شهید محمود ناظری
من محمود ناظری فرزند علی اکبر بر اساس مسئولیتی که بر عهده من بود که از حریم اسلام دفاع نمایم راهی جبهه های حق علیه باطل شدم تا از مرزهای سیاسی اسلام دفاع کنم. امید است که خداوند مرا ببخشد و لحظه ای من را به خود وانگذارد و ضمن عفو و بخشش از کلیه دوستان و همشهریان امید است خداوند عبادت همگی را در راهش قبول بفرماید و امیدوارم که خداوند به شما پدر و مادر عزیزم صبر عنایت فرماید...
در پایان مقداری حساب با برادران داشتم که اسامی آنها را یادداشت کرده ام، تصفیه نمایید.یک ماه هم روزه قرض دارم امید است قضایش را بدهید.
* شهید محمدرضا برازنده
مادرم همانگونه که تا به حال استقامت نموده ای و در پرورش من و دیگر فرزندان صبر نموده ای از تو میخواهم که همینطور به راهت ادامه دهی چون خدا با صابران می باشد (ان الله مع صابرین) و بتوانی برادرانم و خواهرانم را به درجه والای انسانیت یعنی به نقطه کمال برسانی تا بتوانند برای جامعه آینده اسلام مفید واقع شوند. مادرم از تو میخواهم مانند مادرانی مثل فاطمه و مادر امام امتمان باشی تا بتوانم چنین شخصیتهایی را برای جامعه اسلامی تربیت کنی و این را بدان که هدف من جنگیدند در راه خدا می باشد و از تو میخواهم که برایم ناراحت نباشی و اگر شهید شدم افتخار کن که توانسته ای جوانی را به اسلام هدیه کنی و جوانی را به جمع جوانان شهید بفرستی دیگر عرضی ندارم فقط اگر کار زشتی از من سر زده به بزرگی خودت ببخشی. و من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته انادیه.
ارسال نظرات