محمد ایمانی
۱)اگر به اراده هر کدام ما باشد، دوست داریم خدمتگزاران مخلص، تا ابد باشند. در تلاطم روزگار، پشت مردم به خدمتگزاران بیادعا گرم است. در مقابل، فقدان چنین خدمتگزارانی، مصیبت بزرگی است؛ نه فقط برای عامه مردم، بلکه برای اولیای الهی. چنان که امیر مؤمنان(ع)، پس از دریافت خبر شهادت مالک اشتر فرمود: «مالك، و چه بود مالك! به خدا سوگند، اگر كوه بود، كوهى بى همتا و سرافراز بود و اگر صخرهاى بود، صخرهاى سخت بود كه سُمّ هيچ ستورى، آن را نمىسود و هيچ پرنده اى به اوجش نتوانست پريد. به خدا سوگند مرگ تو، جهانی را تكان داد و عالَم ديگرى را خوشحال کرد. گريه كنندگان براى مثل مالك بايد گريه كنند. آيا کسی که مثل مالك مورد امید باشد، پیدا مى شود؟».
۲) روزی که امام حسين(ع) به خاطر ستمهای وارده بر برادر و مولایش میگریست، امام حسن(ع) دلداری داد و فرمود: «لا يوم كيومك يا اباعبدالله؛ هيچ روزي مثل روز (شهادت) تو نیست». بنابراین، باید به زینب کُبری(ع) حق داد که شب عاشورا، هنگامی که از ماجرای فردا -و آنچه قرار بود بر مولا و همراهانش بگذرد- خبردار شد، بیطاقت شود و بگرید و بیهوش شود. اما امام حسین(ع) در همان موقعیت بسیار دشوار فرمود: «یا أُخَیَّةُ لاَ یَذْهَبَنَّ بِحِلْمِکَ الشَّیْطانُ. خواهر عزیزم! مبادا شیطان، شکیبایىات را برباید».
۳) شیطان، دزد شکیبایی است، همان گونه که ساقی باده سرمستی و غرور و غفلت در پیروزیهاست. به همین علت هم هست که امام صادق علیهالسلام، در بیان هشت علامت مؤمن، از جمله فرمود: «وَقُورٌ عِنْدَ الْهَزاهِزِ، صَبُورٌ عِنْدَ الْبَلاءِ، شَكُورٌ عِنْدَ الرَّخاءِ. با وقار بهنگام آشفتگیها، بردبار هنگام بلاها و آزمايشها، شکرگزار به وقت آسايش». غلیان عواطف، اقتضای طبیعت است؛ اما اگر جامعهای توانست بر سر مستیها و سرخوردگیهای جاری در زندگی بشر معمولی چیره شود، حتما به قلههای سعادت و پیشرفت، با همه گردنههای پر خطرش خواهد رسید.
۴) آن روز که با نگرانی و دستپاچگی و درماندگی خواستند خبر مهیب سقوط خرمشهر در مقابل ارتش جنایتکار صدام را به امام(ره)بدهند، ایشان در حال اقامه نماز بود. وقتی نماز تمام شد و خبر را دادند، امام یک جمله بیشتر نگفت: «جنگ است دیگر». همین یک جمله را گفت و دوباره قامت بست: «الله اکبر»! مدتی بعد هم که خبر شورانگیز فتح خرمشهر را به ایشان دادند، با وقار تمام فرمود: «خرمشهر را خدا آزاد کرد». همچنین، در آغاز آن جنگ مهیب و نابرابر که ارتش صدام در حال پیشروی بود و همه نگران بودند، امام فرمود «دیوانهای آمده و سنگی انداخته و رفته. نگران نباشید». و ملت ما به چشم دید که عاقبت کار با صابران و پرهیزگاران است.
۵) ملت ما آن سالها، تازه انقلاب کرده و گرفتار جنگ تحمیلی هم شده بود. بنابراین، رویداد تکان دهنده و زلزلهواری بود که علاوهبر بحران جنگ و غائله افکنی گروهکها، رئیسجمهور و نخستوزیر و دهها وزیر و نماینده مجلس و رئیس دستگاه قضائی ظرف دو ماه در دو عملیات تروریستی، به دست سازمان جنایتکار منافقین ترور شوند. یک ملت معمولی با هر یک از این بحرانها از هم میپاشید و تسلیم دشمنانش میشد، اما ملت ما به برکت همدلی و وحدتِ برآمده از ولایتپذیری، خم به ابرو نیاورد و پای در مرحله تازهای از موفقیت گذاشت. شهیدان رجایی و باهنر در حالی که چند ماه از شروع خدمتشان نمیگذشت، مظلومانه ترور شدند و غم شهادت آنها به مصیبت ترور آیتالله بهشتی و 70 همرزمش علاوه شد. اما حضرت امام در همان موقعیت دشوار، با کلامی امیدبخش، ملت را آرام کردند و از آن عقبه بزرگ عبور دادند: «اگر رجایی و باهنر نیستند، خدا هست».
۶) اگر به اراده هر کدام ما باشد، دوست داریم خدمتگزاران مخلص، تا ابد باشند. اما مشیت الهی در اوج رافت و رحمت و حکمت، جز این است. فراز و نشیبهای روزگار، سنت جاری در زندگی بشر برای رشد مؤمنان اهل یقین است. مرگ، سنت قطعی جاری در زندگی انسانهاست و هنگامی که اجل محتوم فرا رسید، لحظهای تعجیل و تاخیر نمیافتد. چند ساعت قبل از شهادت شهید سلیمانی در بغداد، همرزمانش در سوریه به او میگویند «حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا عراق نروید!». لبخند میزند و میگوید «میترسین شهید بشم؟!». سر گفتوگو باز میشود. هر کس نکتهای میگوید... دوباره سکوت میشود. حاج قاسم آرام و شمرده میگوید «میوه وقتی میرسه، باغبان باید بچیندش، میوه رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده میشه و خودش میفته». سپس، به بعضیها اشاره میکند و میگوید: «اینم رسیده، اینم رسیدهست».
۷) همه انسانها بهنگام سرآمدن اجل، تسلیم مرگ میشوند و به پایان میرسند. اما آنها که شهیدانه زیستهاند، باید پاداش خود را بگیرند و آخرین ماموریت را هم به انجام برسانند. این تعبیر از امیر مؤمنان(ع) در اوصاف پارسایان است که فرمود: «أرادَتهُمُ الدُّنيا فَلَم يُريدوها، وأسَرَتهُم فَفَدَوا أنفُسَهُم مِنها. دنياُ اراده آنها را کرد، اما آنها دنيا را نخواستند؛ و اسيرشان كرد، و آنان برای رها شدن، خود را فدیه دادند و فدا کردند». فدیه دادن برای رهایی از اسارت جهنم دنیا، کمترین مرتبه شهادت است؛ اما مرتبه بالاتر آنجاست که شهادت خوبان، خون بیداری و شرافت و حیات طیبه را در رگهای مردم به حرکت در میآورد، زنگارها را از قلبها میزداید، و آغاز گر حرکتی تازه میشود. ملت ایران و جمهوری اسلامی در این ۴۵ سال، بیوقفه، و نو به نو، شهید پرورش داده و تقدیم راه عدالت و فضیلت کرده است. معنای این رویداد بیوقفه، آن است که دولت/ ملت ایران اسلامی، زنده و پویاست، و اجاقش، فروزان. بقا و پیشرفت ملت تمدنساز، با همین شهادتها تضمین میشود.
۸) آیتالله سید ابراهیم رئیسی (ره)، در سه سال ریاست جمهوری، برای خدمت به ملت ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی، شب از روز نمیشناخت. او آخرین بار، در حالی که به تازگی از سفر به مازندران و دیدار با مردم بازگشته بود، به مرز جمهوری آذربایجان رفت، تا در شرایطی که دشمنان دو ملت نفاق افکنی میکنند، سدّ قیز قلعه سی را به نشانه آبادانی منطقه و دوستی دو ملت افتتاح کند و سپس برای بهرهبرداری از چند طرح به تبریز برگردد. رئیسجمهور مردمی، و پر کار ما در این سالها، در حالی که حتی روز تعطیل برای او معنا نداشت، در کنار جلسات فشرده و طاقت فرسا، یا به میان مردم در استانهای مختلف رفت تا از نزدیک، از دل مشغولیهای آنان مطلع شود؛ یا در کشورها و نشستهای بینالمللی مختلف حضور یافت، تا ضمن گسترش دامنه دیپلماسی جمهوری اسلامی، پیامرسان ملت ایران باشد. سید ابراهیم رئیسی، برای خدمت، سر از پا نشناخت و عمیقا در قلب مردم جا گرفت. به همین علت هم بود که از بعد از ظهر روز یکشنبه که خبر سانحه برای بالگرد حامل ایشان منتشر شد، مردم در نقاط مختلف کشور دور هم جمع شدند، دعای توسل خواندند و برای سلامتی او دست به دعا برداشتند. کجای دنیا میتوان چنین پیوند عاطفی عمیقی را میان یک ملت و دولتمردانش پیدا کرد.
۹) صداقت و اخلاص، چشمه جوشانی است که آن به آن، زندگی میآفریند. آن دو سفری که سید ابراهیم رئیسی، در مجمع عمومی سازمان ملل، قرآن حکیم و تصویر سردار سلیمانی را بالای دست گرفت، بر این آیت الهی شهادت داد که پای پیمان الهی ایستاده است: «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا». رئیسجمهور خستگی ناپذیر ما، از برخی سیاستبازان غافل و دشمنان دانا، طعنه و دشنام بسیار شنید و تخریب و ترور شخصیت بسیار دید، اما این طعنهها و یا ناسپاسی برخی خواص، او را از هدف متعالی خدمت به مردم و نظام باز نداشت. امروز، همه از جناحهای مختلف، بر بزرگی شخصیت او شهادت میدهند. او با سخت کوشی، اخلاص و تواضع، ساده زیستی و غمخواری مردم، و خدمتگزاری بدون تعطیلی، تراز بالایی از مدیریت و سیاست در مکتب اسلامی را به نمایش گذاشته و انتظارات مردم را به حق ارتقا داده است. مکتب مدیریتی رئیسی، ادامه مکتب سلیمانی است. او هم مانند شهید رجایی، دوران ریاست جمهوریاش به پایان نرسید، اما در این دوران کوتاه، فرهنگ تلاش و مجاهدت و صبر و تحمل و زخم زبان شنیدن و بزرگوارانه گذشتن را به نمایش گذاشت.
۱۰) دستاوردهای آیتالله شهید رئیسی در این سه سال دشوار، از اقتصاد و مدیریت تا فرهنگسازی و پر کردن شکاف دولت و ملت، هر کدام جای بررسی جداگانه را دارد. او، رئیسجمهور تراز و مدیر پر کار و کم ادعایی بود که با همه مشکلات، هرگز نگفت اختیارات ما کم است و طلبکار مردم و نظام نشد. سینهاش صندوقچه اسرار بود، اما هرگز علیه رقیبان یا حتی عناصر کینه توز سیاسی بهره نگرفت. مظلوم واقع شد، اما با نجابت عبور کرد؛ چون احساس میکرد زمان خدمت بسیار کوتاه است و این امانت مغتنم را نمیشود صرف فرو نشاندن هیجانها کرد. سید ابراهیم رئیسی، وصیت امیرمؤمنان(ع) به ابن عباس را به جان خریده بود که فرمود: «فَلا یَکُن اَفضَلَ ما نِلتَ فی نَفسِکَ مِن دُنیاکَ بُلوغُ لذهًْ اَو شِفاءُ غَیظ... نباید برترین چیزی که در نفس خود از دنیایت به آن میرسی، دستیابی به لذتی، یا فرونشاندن آتش خشمی باشد، بلکه باید خاموش کردن آتش باطل، یا زنده کردن حقی باشد» (نامه ۶۶ نهجالبلاغه).
۱۱) درباره کارنامه مدیریتی رئیس جمهور شهید در حوزههای اقتصادی و سیاسی و دیپلماتیک و فرهنگی باید در مجال دیگری نوشت. اجمالا این که رئیسی در شرایطی بسیار دشوار، با آبروی خود خطر کرد و پا در میدان خدمتی گذاشت که در اثر برخی سوء مدیریتها، به یک میدان مین کامل و ترکیبی تبدیل شده بود؛ میدان مینی که مدیر کانال معاند و امنیتی آمدنیوز قبل از بازداشت و انتقالش به ایران درباره آن گفته بود: «ما در انتخابات ۹۶ تحلیل داشتیم. این جور نبود که راه بیفتیم و بگوییم اصلاحطلبیم، یا عاشق [...] هستیم. مجموعه ما، تحلیل امنیتی داشت. آیا اگر رئیسی یا قالیباف سر کار بود، این مشکلاتی که در کشور وجود دارد، الان بود؟ این تظاهراتی که ایجاد شد، آیا بود؟ کشور باید به نقطه جوش می رسید و اگر آدمی مثل رئیسی سر کار می آمد، کار به نقطه جوش نمیرسید». آقای رئیسی در حالی توانست این میدان مین ترکیبی را متر به متر خنثی و برای پیشرفت آماده کند، که خزانه خالی دولت با کسری ۴۸۰ هزار میلیارد تومانی، بدهی ۱۵۰۰ هزار میلیاردی و تعهدات انباشته دست بهگریبان بود و دولتمردان وقت، در مرداد ۱۴۰۰ به او گزارش میدادند دولت قادر نیست حقوق سر ماه کارمندان خود را بپردازد. کمترین کار رئیسی، اهتمام به مهار این کسریهای کمرشکن بود. او با اخلاص و صداقتش، بر سیاست بازی و پمپاژ دو قطبیسازی از درون دستگاه اجرائی و فرسایش روح و روان مردم نقطه پایان گذاشت، هر چند که خود آزار فراوان دید. یکی از مهمترین برکات حیات مدیریتی آیتالله شهید سید ابراهیم رئیسی، احیای واقعی امید در اقشار مختلف جامعه است و همین، دشمنی کینهتوزانه مستکبران جهان و دنبالهروهای آنها را برانگیخت. حالا او یک شاخص تراز در سیاست داخلی و بینالمللی است. پایان ماموریت ریاست جمهوری سید ابراهیم رئیسی، آغاز ماموریت الهامبخشی او، از جایگاه خدمتگزاری فدایی و پاکباخته است. اکنون ملت ما همدلتر از همیشه شده است.
رضوان خدا بر او و همراهان شهیدش. طوبی لهم و حسن مآب.
حسین سعیدی
سیدالشهدای خدمت با وجود اینکه سالها در عالیترین مناصب مدیریتی حضور داشت، پاکدست و سالم بود و کوچکترین نقطه سیاهی در کارنامه اقتصادی و اخلاقی خود و خانوادهاش دیده نمیشد؛ اهل جنجال آفرینی، شلوغ بازی و حاشیه درست کردن نبود و منافع کشور را بر منافع شخصی ترجیح میداد؛ با اخلاق و صبور بود و حتی به مخالفان بیانصافش هم هیچ گاه توهین نکرد؛ پرکار بود و اهل پشت میز نشستن نبود؛ حتی مخالفانش هم بر اخلاص و دلسوز بودنش شهادت میدادند؛ حضورش در بین مردم، واقعی و دایمی بود و تواضع و مردمداری در سفرهایش به مناطق مختلف ومحروم بسیار روشن است؛ بین خود و مردم هیچ فرقی قائل نبود و خیلی گرم و خودمانی با مردم برخورد می کرد و اخلاص و صفای باطنش بر دوست و دشمن آشکار بود. او نه اپوزیسیون میشد نه برای رقیب سیاسی شاخ و شانه می کشید، نه مردم را نگران میکرد، نه دل مشغولی برای رهبری درست میکرد. خب چنین فرد بی حاشیه و با تقوایی حتما عزیز میشود و شد. او در یک کلام "انقلابی آرمانخواه" بود و دلبسته و مروج و مطالبهکننده گفتمان آن؛ یادم هست اواخر سال 1395 که به همراه جمعی از نخبگان، نویسندگان و اهالی بنام حوزه ادبیاتِ داستانی در تالار آینه حرم مطهر رضوی خدمت حاج آقای رئیسی رسیدیم، پس از خوش و بشهای معمول و شنیدن دغدغههایشان، توصیه اصلیاش به این جماعت تاثیرگذار در جامعه فرهنگی به خدمت گرفتن فکر و قلمشان در در مسیر آرمانها و ماموریتهای نظام مقدس جمهوری اسلامی و تبیین معارف و ارزشهای دینی و انقلابی بود و این وعده را داد که همه ظرفیتهای مادی و معنوی آستان قدس رضوی در خدمت این مسیر خواهد بود و این گونه هم شد. بعد از آن هم که هر از گاهی به صورت گروهی یا فردی درمراسم مختلف رونمایی از آثار، نمایشگاهها و اجلاسیههای کتابی خدمتشان میرسیدم، توصیه اکید ایشان بر تمرکز و محوریت رویکرد محتوایی آثار و محصولات بر سه موضوع «معارف اسلامی»، «سبک زندگی ایرانی اسلامی» و به خصوص «ارزشهای نظام ولایی و گفتمان انقلاب اسلامی» بود. در آخرین دیدار حضوریام پس از استقرار در موسسه فرهنگی- هنری خراسان در ضیافت اهالی رسانه نیز با محبت و بزرگواری مثالزدنی تاکید کردند تمام ظرفیتهای رسانهای موسسه بزرگ فرهنگی- هنری خراسان بایستی در خدمت ارزش ها و آرمان های بلند امام راحل قرار بگیرد و با ذکر خاطرهای از رهبر معظم انقلاب در خصوص پیشینه خراسان تاکید فرمودند "انقلابی" شوید و "انقلابی" بمانید. رئیسی به معنای حقیقی کلمه مردی نستوه و خستگی ناپذیر بود. از هیچ مشکلی نهراسید و هیچ گاه دچار رخوت و سستی و رکود نشد. به غایت ساعی و تلاشگر بود و به آسایش خویش نمیاندیشید. او میخواست تا پایان عمر و تا آخرین نفس سختکوشانه و مجاهدانه به پیش رود و همین هم شد. روحش با اولیای الهی محشور و علیبنموسیالرضا(ع) در روز میلادشان مهمانش فرماید. ان شاءا...
سیدالشهدای خدمت از خادم الرضا تا خادم جمهور
سید عبداله متولیان
1- از افتخارات نظام جمهوری اسلامی ایران این است که در هر حوزه بیش از یک شهید شاخص و معیار را به ملت معرفی کرده است. از شهید مطهری سیدالشهدی معلمان تا شهید بهشتی سیدالشهدای قضاوت و عدالت، از شهید ابراهیم هادی سیدالشهدای ورزشکاران تا شهید آوینی سیدالشهدای اهل قلم، از شهید قاضی اولین شهید محراب تا شهید آل هاشم از تبار سیدالشهداهای ائمه جمعه و جماعت، از شهید صیاد شیرازی سیدالشهدای مبارزه با نفاق تا شهید سلیمانی سیدالشهدای مقاومت و مبارزه با تروریسم و از شهید رجایی تا شهید رئیسی سیدالشهدای خدمت.
۲- خادم الرضای عزیز ما، مجاهد باکفایت و خستگیناپذیری بود که در خدمت به مردم آرام و قرار نداشت و سرانجام در مسیر خدمت به مردم به ملکوت اعلی پرکشید. صفت «سیدالشهدای خدمت»، عصاره و خلاصه اوصاف و فضائل بیشمار خادم و حامی محرومان است. اخلاص در عمل و تلاش برای کسب رضایت پروردگار از معبر حل مشکلات مردم برجستهترین ویژگی این عزیز تازه سفر کرده بود. او در اغتنام فرصتها برای خدمت به مردم بیتاب بود. او خادم بیقرار، عاشق بیمثال مردم و تشنه عدالت و فسادستیزی و در یک کلمه الگوی مدیر تراز انقلاب اسلامی بود.
۳- شهید عزیز ما آبروی نظام اسلامی و احیاگر شعار راهبردی «ما میتوانیم» بود که در عصر جمود فعالیت جهادی و یخبندان اعتماد به سرمایههای انسانی ملی و ظرفیتهای داخلی و در اوج نکبت سازش با دشمن و بیاعتمادی به خود، تبر ابراهیم را به دوش گرفته و در سایه سار نخل ولایت و با حمایت مردم، بیمحابا به شکستن بتهای «اشرافیت سیاسی»، «فساد و آقازادگی»، «تبعیض و بیعدالتی» و «مأیوسسازی مردم» پرداخته و با احیای شعار «ما میتوانیم» تصویری نورانی از کارآمدی نظام اسلامی را به نمایش گذاشت.
۴- سال ۱۴۰۰ که برخی سیاستزدگان با سوءمدیریت، ناکارآمدی و توهم سازش با دشمن شیطان صفت، پلهای امید، اعتماد و باور مردم را شکسته بودند و در زمانهای که به دنبال وقایع تلخ تابستان داغ و فتنه بنزینی آبان ۹۸ دشمنان نظام، سقوط و فروپاشی نظام از درون را به نظاره نشسته بودند، آیتالله رئیسی به تمنا و اصرار دلسوختگان کشور پا در وادی انتخابات ریاستجمهوری گذاشته و قلیل آبرویی را که در میدان فسادستیزی به دست آورده بود خرج ملت کرد و سکان ریاستجمهوری سیزدهم را در شرایطی به دست گرفت که به گفته برخی از وزرای دولت پیشین، کشور غرق در بدهی و در آستانه ورشکستگی مطلق قرار داشت و همه از سقوط قریبالوقوع دولت میگفتند، اما آن مرد روزهای سخت، با اتکال به قدرت لایزال الهی و حمایت ملت وارد میدان شد و طی کمتر از سه سال، به اذعان دوست و دشمن، کارنامهای بس درخشان و افتخارآمیز از خود به نمایش گذاشت.
۵- دقیقاً همانهایی که با یک دهه فرصت سوزی مسبب وضع اسفبار موجود بوده و کشور را به بنبست و ورطه سقوط کشانده بودند، طی سه سال گذشته تا توانستند «در شیپور یأس و ناامیدی دمیدند»، «خون به دل خادم محرومان کردند»، «دل ملت را خالی کردند»، «بر طبل بیاعتمادی کوبیدند»، «شبهه آفرینی کردند»، «در روزهای سخت شورش هرزگان در پاییز ۱۴۰۱ در کنار دشمنان ملت قرار گرفته و از بازی اوباش هالیوودی با عنوان مطالبات ملی یاد کردند»، «حاشیهسازی کردند»، «عوامفریبی کردند»، «دولت را ناکارآمد و علیل معرفی کردند»، «از اولین دولت یک دورهای گفتند» و «از ضرورت استعفای خادم مظلوم محرومان گفتند و نوشتند»، اما دولت خدمتگزار بیاعتنا به جوسازیها و سنگاندازیها، مسیر امیدآفرینی و اعتمادسازی ملت را پیمود.
۶- مسببان وضع موجود در شرایطی به جای حمایت از دولت مسیر حاشیهسازی و زمین زدن دولت آیتالله رئیسی را در پیش گرفتند که به چشم میدیدند «بیکاری کاهش مییابد»، «هزاران کارخانه و بنگاه تولیدی ورشکسته دوباره احیا میشوند و چند میلیون کارگر آبرومند با دعوت مجدد به کار دیگر شرمنده خانواده خود نیستند»، «صندوق خالی شده ذخیره ارزی مجدداً احیا شد»، «ذخائر استراتژیک (صفر شده) کالاهای اساسی به سطح قابل قبول ۲۰ ماهه رسید»، «هزاران پروژه بر زمین مانده کامل شد»، «ایران به عضویت شانگهای و بریکس درآمد»، «مسیر بیاثرشدن تحریمها هموار شد»، «رشد نقدینگی کاهشی شد»، «ایران رکوردشکنی تراز مثبت بازرگانی را تجریه کرد» و...
۷- خادم الرضا علیهالسلام و خادم جمهور مزد خدمت خالصانه و بیمنت به ملت (و فارغ از جناح بندیها خود را خادم حتی مخالفان دانستن) را گرفته و در مسیر احیای ارزشهای ملی و اسلامی، خاطره شهیدان بهشتی، رجایی، باهنر و... را به ویژه در نسل نوپای انقلاب زنده کرده و پیوند خود را با ملت جاودانه ساخت. رمز و راز عشق مردم به سید و حامی محرومان را باید در عیار بالای اخلاص او در خدمت عاشقانه به مردم جستوجو کنیم.
۸- در حالیکه سیدالشهدای خدمت، صداقت و راستی خود را در عمل ثابت کرده است، وقت آن است که همه کسانی که در سالهای گذشته در کنار دولت و ملت نبوده و به حاشیهسازی مشغول بودند، اما حالا با پیامهای تسلیت با ملت ایران ابراز همدردی میکنند، اینک به دور از فرصت طلبی، در عمل نیز همراهی و همسویی خود را با ملت و آرمانهای انقلاب ثابت کرده و به جبران گذشته تلخ خود بپردازند.
ما آن شقایقیم که با داغ زادهایم
مهدی گیوهکی
۱. شهادت رئیسجمهور مردمی، متعهد و پرتلاش کشورمان به همراه وزیر امور خارجه انقلابی و حضرت آیتا... آلهاشم امامجمعه محبوب و معتبر تبریز و مالک رحمتی استاندار پرتلاش آذربایجانشرقی، موجی از اندوه و غم را بر کشور عزیزمان و دیگر کشورهای منطقه و جهان حاکم ساخته است. ملت غیور ایران در عزای بزرگمردی به سر میبرد که لحظهای عهد و قسم خویش مبنی بر خدمت به محرومان را نگسست و فرجام زندگی پربار او نیز با شهادت در همین مسیر رقم خورد. تسلیم در برابر تقدیر الهی و صبر در برابر این مصیبت، امر پروردگار عالمیان است ... .
۲. بالاترین افتخار یک مسئول جمهوری اسلامی در بلندمرتبهترین رکن اجرایی، خدمتگزاری به مردم است. رئیسجمهور فقید از ابتدای انقلاب اسلامی و همان زمانی که بهعنوان دادستان در خدمت مردم بودند تا زمانی که مسئولیت سازمان بازرسی و تولیت آستان قدس و سپس قوه قضاییه را بر عهده گرفتند و دو سال گذشته که با رأی مردم بهعنوان رئیسجمهور کشورمان انتخاب شدند، هیچوقت خود را از افتخار خدمتگزاری به ملت محروم نکردند و این عشق به مردم دوطرفه بود، که مردم خائنان و خادمان را خوب میشناسند. مردمی که امروز عزادار خادم خود هستند، میدانند که چه گوهری را از دست دادهاند.
۳. دکتر رئیسی در موقعیتی دولت را تحویل گرفت که پس از طیکردن دوره کمکاریها و ترک فعلهای دهه۹۰ عملا اقتصاد ایران و سفره مردم دچار مشکلات عدیده بود. در این شرایط و در طول مدت کوتاه سهساله ریاستجمهوری اتفاقات بزرگی در حوزه اقتصاد رقم خورد. از راهاندازی بنگاههای اقتصادی تعطیلشده تا رسیدگی مستقیم به معیشت مردم، در این مدت رخ داد. مستضعفین و محرومین شاهدی بر این ادعا هستند.
۴. شهید رئیسی، فراجناحیبودن را در بالاترین جایگاه اجرایی کشور معنا کرد. همدلی مثالزدنی ملت ایران، اعم از گروهها، احزاب، شخصیتها و جریانات سیاسی بعضا متضاد و مخالف مشی همدیگر در پیگیری مستمر وضعیت رئیسجمهور محبوب و همراهان شهید و خدوم ایشان بهوضوح نشان داد که ملت ایران در شرایط و برهههای حساس و حیاتی در دفاع و صیانت از کشورشان متحد و همگام هستند.
۵. برخی هم در این بین در فضای مجازی و غیرمجازی هلهله و شادی میکنند که امروز، بنا بر گفته زیارتعاشورا، روز شادی پیروان آل امیه و آل مروان و آلزیاد است. اینان را زیاد جدی نباید گرفت و به آنها نباید خردهگرفت که این اتفاقات در طول تاریخ شیعه همیشه رخ دادهاست و بازهم اتفاق خواهد افتاد. زمان همیشه نشان داده که کدام سمت تاریخ ایستادهایم. رئیسی که در راه مردم عاقبتبهخیر شد، دعا کنیم اینان نیز عاقبتبهخیر شوند.
۶. از ابتدای پیروزی انقلاب تا به امروز حوادث و اتفاقات ناگوار زیاد رخ دادهاست. ترورهای مسئولین رده بالای کشور در دهه۶۰ و رحلت امامخمینی(ره) و رخدادهای مختلف تا به امروز نشان داده که هر حادثهای درخت انقلاب را تناورتر کرده است. در همین راستا فرمایشات روز گذشته رهبر حکیم انقلاب، تسلیبخش ملت ایران در این شرایط تاثربرانگیز است: تسلیم در برابر اراده خداوند متعال و استمرار پیشرفت و حرکت رو به جلو . این همان رمز پویایی و اصالت گفتمان انقلاب و متعلقات آن محسوب میشود. اصالت و قدرتی که در ۴۵ سال گذشته همواره دشمنان این مرز و بوم را به ورطه ذلت و شکست افکنده است. و گویی حافظ این بیت زیبا را برای ملت ایران سروده است: ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیدهای/ ما آن شقایقیم که با داغ زادهایم.
سیدالشهدای خدمت!
محمدکاظم انبارلویی
کلمه اول : خادم الرضا ، خادم جمهور ، سید محرومان ،یار خالص امامین انقلاب شهید سید ابراهیم رئیسی در سالروز میلاد امام هشتم علی بن موسیالرضا (ع) از میان ما به ملکوت اعلی پر کشید و آسمانی شد.
آنچه امام و امت را در این حادثه جانگداز تسلی میدهد، تکیه و اندیشیدن در حکمت خداست. این پرسش که چه حکمتی دارد در این سوختن چه سرّی پنهان است به پاسخی آرامشبخش میرسیم.
هان مَشو نومید چون واقِف نِهای از سِرِّ غیب
باشد اندر پرده بازیهایِ پنهان غم مخور
ای دل اَر سیلِ فنا بنیادِ هستی بَرکَنَد
چون تو را نوح است کشتی بان، ز طوفان غم مخور
کلمه دوم : امام خامنهای در اولین ساعات این رخداد جانگداز فرمودند :
«ملت اصلا نگران و دلواپس نباشند هیچ اختلالی در کار کشور به وجود نخواهد آمد ،کارها منظم پیش خواهد رفت .»
انقلاب اسلامی در روزشمار تاریخ ۴۵ ساله خود حوادث خونین زیاد دیده است.
شهادت شهید مطهری ، شهید باهنر، شهادت شهید بهشتی با ۷۲ تن از یاران باوفای خود ، شهادت شهدای محراب در چهار گوشه کشور، شهادت بیش از ۲۰۰ هزار نفر از رزمندگان اسلام در جنگ تحمیلی ، شهادت ۱۷ هزار نفر از شهدای ترور و از همه بالاتر، امام خمینی(ره) معمار بزرگ انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی از میان ملت رفت.
امام خمینی(ره) در وصیتنامه سیاسی الهی خود داغ رفتن خود از میان ملت را پیشبینی کرده بود و با این جمله تسلیبخش ملت را به هوشیاری و هوشمندی دعوت کرد و فرمود :«الله نگهدار این ملت و مظلومان جهان است. با رفتن یک خدمتگزار در سدّ آهنین ملت خللی ایجاد نمی شود.»شهید ابراهیم رئیسی در دهه کرامت در حال خدمت به ملت ایران به شهادت رسید.
او سال ۱۴۰۰ در دهه کرامت با رأی آگاهانه ملت، رئیسجمهور شد. او در همین ایام از میان ملت به آسمانها پر کشید.
کلمه سوم : او در حالی در سالروز میلاد امام رضا (ع) از میان ما رفت که میشد این زمزمه را هنگامی که روح پاک او و همراهانش به آسمانها می رفت ، شنید:
شاه پناهم بده !
خسته راه آمدم !
شهید قاسم سلیمانی ایام شهادت حضرت زینب به شهادت رسید کسی که افتخار فرماندهی فرماندهان مدافعان حرم را به عهده داشت. شهید رئیسی هم روز ولادت امام رضا (ع) آسمانی شد. شک نکنیم آدمها با همانی که عاشق و مأنوس هستند، محشور خواهند شد.
کلمه چهارم : شهید دکترحسین امیرعبداللهیان، وزیر محترم خارجه ،
شهید دکتر رحمتی، استاندار آذربایجان شرقی و شهید آیتالله آلهاشم، امام جمعه مردمی تبریز و نماینده رهبری در آذربایجان شرقی و دیگر همراهان، از شهدای خدوم و مردمی این پرواز ملکوتی بودند. درخشش نام رئیسجمهور نباید شهادت این بزرگواران را تحتالشعاع قرار دهد.
امیر عبداللهیان یک چهره جهادی در میدان دیپلماسی بود.آل هاشم یک چهره نورانی، و سومین امام جمعه شهید از سلسله جلیله سادات در تبریز بود. استاندار سختکوش آذربایجان شرقی نیز از چهرههایی بود که شبانهروز فرصت خدمت به مردم را غنیمت می شمرد. روحشان شاد و یادشان جاویدان باد.
لنگرگاههای ثبات در جمهوری اسلامی
علی عسگری
یکی از دلگرمیهایی که شامگاه دلهرهآور و استرسزای سیام اردیبهشت که هنوز مردم از سرنوشت رئیسجمهور مردمی خود خبر نداشتند از سوی رهبر انقلاب نسبت به مردم واصل شد، این جمله بود: «مردم عزیز مطمئن باشند مسؤولان با جدیت چندبرابری مشغول کارهای خود هستند و ما هم توصیههایی را که لازم بوده، به آنها کردهایم. ملت ایران نگران و دلواپس نباشند، هیچ اختلالی در کار کشور به وجود نمیآید. انشاءالله همه کارها اعم از امنیت کشور و امنیت مرزها و امور مربوط به قوه مجریه مرتب و منظم انجام خواهد شد و پیش خواهد رفت». این جمله را با توجه به وضع موجود جمهوری اسلامی چگونه میتوان توضیح داد؟ در پاسخ باید چنین طرح کرد که در وضعیت جنبشی، اشخاص و افراد دارای جایگاه محوری و ویژهای هستند. با شهادت یا وفات یک فرد موثر، از دایره نفوذ و قدرت حرکتهای خودجوش مردمی کم شده و آهسته آهسته از صحنه حیات رخت برمیبندند. در تاریخ معاصر ما نمونههای متعددی از این جنبشها را میتوان به عنوان مثال ذکر کرد. در نقطه مقابل اما اگر جنبشها خود را به سطح ساختار رسانده و بسط داده باشند، هرچند هنوز هم وجود رهبران و بزرگان نافذ برای بسط آنها ضروری مینماید اما بقا و دوام آنان دیگر به وجود افراد نیست. واقعیت درباره جمهوری اسلامی ایران نیز چنین است که نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی در سال ۱۳۵۷ خود را از سطح جنبش به سطح ساختار و حاکمیت رسانده و از همین رو به رغم ترورهای متعدد ابتدای انقلاب، با وجود تثبیت نشدن ساختار اما باز بقا و دوام یافت. امروز البته وضعیت تا حدودی نیز متفاوت بوده و میتوان لنگرگاههای ثباتی را برای نظام اسلامی برشمرد که ورای افراد، احزاب و جریانها برای کلیت جامعه و نظام ثباتآفرین هستند. یکی از این لنگرگاههای ثبات در جمهوری اسلامی، نظام حقوقی قانون اساسی است. قانون اساسی و نظام حقوقی از منظر جامعهشناختی مبنای مشروعیت حاکمیت را فراتر از اشخاص برده و قوام و دوام کشور ورای افراد را تضمین میکند. از همین رو تمرکز بر تقویت و پاسداشت این نظام حقوقی واجب است. در وهله بعد یکی دیگر از جدیترین لنگرگاههای ثبات در نظام جمهوری اسلامی، ولایت فقیه است. نهاد ولایت فقیه در ایران بر خلاف نهاد مرجعیت، مشروعیت و جایگاه خود را از شخص ولیفقیه دریافت نمیکند، بلکه یکی از ممیزات جدی آن ارتقا به سطح نهادی و اعتلای از شخص است. به همین دلیل نیز بعد از رحلت امام خمینی(ره) این نهاد کارکرد خود را امتداد بخشیده و آیتالله خامنهای در این جایگاه توانستند با درایت و حکمت، قوام و دوام این نظام را بسط دهند. سومین مورد از لنگرگاههای نظام که به نوعی قوام و دوام 2 مولفه دیگر را نیز به لحاظ اثباتی تأمین میکند، مردم هستند. واقعیت موجود در دولتهای مدرن آن است که تکیه آنها برای اداره بر تکنولوژیها و ابزارهای مدرن است. دولتهای مدرن به معنای واقعی کلمه دولتهای بدون مردم هستند.
حکومتهای استبدادی یا برآمده از کودتا نیز چنین حالتی داشته و حاکمیتهای بدون مردم تلقی میشوند اما در نقطه مقابل این حاکمیتها، جمهوری اسلامی از ابتدای حرکت خود، به رغم تبدیل وضعیت از حالت جنبشی به حالت رسمی و ساختاری اما هیچگاه حکمرانی بدون مردم را انتخاب نکرد، بلکه مردم همواره و در همه صحنهها به عنوان رکن اصلی این نظام مورد تکیه قرار گرفتند. تجربه تاریخی جمهوری اسلامی نیز در طول بیش از 4 دهه گذشته همین معنا را نشان میدهد که دست آخر آنچه بقا و دوام این نظام را تضمین میکند، مردم و گروههای اجتماعی هستند که در حوادث گوناگون در صحنه حاضر شده و از خود ایثار و فداکاری نشان دادهاند، بنابراین سومین و بلکه جدیترین لنگرگاه ثبات در نظام اسلامی را نیز میتوان مردم دانست. در انتها و در کنار این 3 مولفه میتوان مولفههای دیگری همچون دستگاههای امنیتی، انتظامی و نظامی را نیز به عنوان یکی دیگر از لنگرگاههای ثباتآفرین در جمهوری اسلامی به شمار آورد.
ارسال نظرات