وقتی رهبر معظم انقلاب، همان روزهای ابتدایی پس از طوفان الاقصی فرمودند «زلزله ویرانگر ۱۵ مهر یک شکست اطلاعاتی و نظامی غیر قابل ترمیم برای رژیم صهیونیستی بود.» شاید کمتر ناظر و تحلیلگری درک درستی از عمق اظهارات امام خامنهای(مدظله العالی) در مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان نیروهای مسلح داشت و کمتر کسی بود که میتوانست پیش بینی کند که مهرماه 1402 آغاز یک ابر بحران برای رژیم جعلی صهیونیستی خواهد بود! و تحلیلها از اظهارات رهبر معظم انقلاب به شکست اطلاعاتی و امنیتی صهیونیستها و خدشه افتادن بر اشراف اطلاعاتی و امنیتی تلآویو در برابر عملیات مجاهدان فلسطینی محدود میماندند!
اما به مرور زمان، پردههایی تازه از حقایق کلام حکیم انقلاب اسلامی را کنار زد و روشن شد که وقتی از افول و شکست منجر به فروپاشی صهیونیستها صحبت میکنیم چه چشم اندازی پیش روی ما قرار دارد!
اولین واقعیت این است که رژیم صهیونیستی در باتلاق غزه چنان گیر افتاده است که حتی در میز مذاکره هم نمی تواند چارهای بیاندیشد! ارتش تا بن دندان مسلح صهیونیستی که خط تسلیح و مجهز کردن آن از واشنگتن و اروپا بدون توقف ادامه دارد چنان رسوا شد که حتی توان آزاد کردن اسرای صهیونیستی را نیز نداشته و اکنون مسئله اسرای صهیونیست تبدیل به بحران داخلی شد. بماند که نتانیاهو در ابتدای حمله به غزه مدعی شده بود با هدف نابودی و حذف حماس پا به این جنگ می گذارد که پس از گذشت نزدیک به 8 ماه حتی یک قدم هم به آن نزدیک نشده است.
رسوایی بزرگتر از این شکستهای پیاپی از حزب الله لبنان و استیصال در برابر تدابیر سید حسن نصرالله است، مقاومت لبنان چنان قدرت نمایی کرده است که حتی به فکر سران تلآویو تقابل با حزب الله خطور هم نمیکند!
افتضاح دیگر برای نتانیاهو، جهنمی است که در دریای سرخ به روی خط تجاری و کشتیهای صهیونیستی باز شده است! مقاومت یمن که پیشتر در جنگی منطقهای بود و از ماجرای فلسطین فاصله داشت حالا در هم افزایی مثال زدنی با حماس و حزب الله و دیگر نیروهای مقاومت، زنجیره محاصره دشمن صهیونیستی را از همیشه محکمتر کرده است!
حملات مقاومت عراق، بیداری ملت های جهان در ضدیت با نسل کشی در غزه از دل جهان عرب تا دانشگاههای آمریکا هم مصیبت دیگر برای تلآویو است! همه اینها در یک سو و پاسخ جانانه ایران به ماجراجویی رژیم صهیونیستی و تقلایش برای نجات با به شهادت رساندن نیروهای ایرانی در سوریه نیز به عملیات «وعده صادق» رسید. از سوی دیگر، نه تنها معادلات منطقه که معادلات جهانی را دگرگون کرد؛ به بیان دیگر اگر به صحنه منطقه از مهرماه سال آینده تا امروز نگاه کنیم، محور مقاومت و سرپنجههای ایستادگی روز به روز قوی تر شدند و گامهای بلندتری را در میسر انزوا و به حاشیه راندن صهیونیستها برداشتند!
روندی که آخرین گام آن و شاید بتوان گفت یکی از بهتآورترین اتفاقات برای صهیونیست اعلام موجودیت مقاومت بحرین بود. در بحبوحه تداوم یافتن جنگ غزه و جنایات صهیونیست ها علیه مردم فلسطین، گروه مقاومت جدیدی با نام گردان های الاشتر در بحرین اعلام موجودیت کرده است و نکته مهمتر در این زمینه این است که این گروه، ظرف یک هفته پس از اعلام موجودیت، دو مرتبه حملات مهمی را به اهداف راهبردی در ایلات اشغالی انجام داده است؛ موضوعی که توجه بسیاری از ناظران و تحلیلگران مسائل راهبردی را به همراه داشته و البته تفسیرهای مختلفی نیز در این رابطه مطرح می شود. اما اعلام موجودیت مقاومت بحرین چه پیامهایی دارد؟
اولین و البته واضح ترین پیام شکلگیری مقاومت بحرین این است که حساب دولتهای سازشکار را باید از ملت های که همراه با یمن هستند جدا کرد! گسترش مقاومت از یک سو و اعتراض و خشم ملتها این واقعیت را آشکار کرده است که صهیونیستها نمیتوانند به پیمان با دولتهای سازشکار منطقه دلخوش باشند، چنانکه مقاومت بحرین از دل ملتی بیرون آمده است که دولت آن به توافق ابراهیم پیوسته بود؛ توافقی که در قالب آن شماری از دولت های عربی-اسلامی از جمله رژيم آل خلیفه در بحرین، اقدام به عادی سازی روابط خود با رژیم اشغالگر قدس کرده اند. آنچه مقاومت اسلامی بحرین انجام داده و خواهد داد نشان می دهد که اقدام برخی دولت های عربی در عادی سازی روابط با اشغالگران، به معنای ایجاد حاشیه امن برای آنها نیست بلکه برعکس، جدای از اینکه افکار عمومی آنها را علیهشان تحریک خواهد کرد، خود ایجاد کننده مخاطرات امنیتی تازه و البته جدی علیه آنها خواهد بود. معادله ای که هزینه های هرگونه عادی سازی روابط با صهیونیستها را برای برخی دولت های حاکم در کشورهای اسلامی افزایش خواهد داد و البته که این موضوع ضربه ای جدی به رژیم صهیونیستی است.
پیام دوم تاسیس گروه الاشتر و فعال شدن ظرفیت های عملیاتی از سوی آن، پیامی هشدار دهنده را به آمریکا و دیگر قدرت های غربی حاضر در منطقه غرب آسیا نیز می رساند. کنشگرانی که روز به روز دامنه اقدام و فعالیت های خود در منطقه غرب آسیا و خاورمیانه را با چالش های تازه ای مواجه می بینند.
در این چهارچوب، این بازیگران اکنون به خوبی به این درک رسیده اند که اقدامات مخرب آنها در سطح منطقه بدون پاسخ نمیماند و آنها بایستی بهایی سنگین را بپردازند. به بیان ساده تر، آنها هم با ابراز انزجار گسترده افکار عمومی ملت های منطقه از خود رو به رو هستند و هم نمود این مسئله را در شکل گیری گروه های جدیدِ مقاومت در سطح منطقه و اقدامات آنها علیه منافع خود و متحدانشان مشاهده می کنند.
و مهمترین پیام نیز، پیام دست برتر مقاومت است، اعلام موجودیت مقاومت اسلامی بحرین و فعال شدن ظرفیت های عملیاتی آن، در نوع خود از جذابیت قابل توجه ایده مقاومت و محور مقاومت در سطح منطقه خبر می دهد. سناریویی که برای صهیونیست ها و متحدان غربی شان به شدت نگران کننده است. موضوعی که بیش از پیش میتواند دست محور مقاومت در سطح منطقه را تقویت و باعث نگرانی رژیم های مرتجع عرب و البته حامیان غربی و عبری آنها شود. معادله ای که در کلیت خود از تغییر کریدورهای قدرت در منطقه غرب آسیا و کلیت خاورمیانه نیز حکایت دارد.
ارسال نظرات