05 آبان 1397 - 10:56
بررسی تاکتیک‌های تبلیغاتی- انتخاباتی اصلاح طلبان برای معرفی نامزد اختصاصی در انتخابات آتی

خیز برای انتخابات ۱۴۰۰ با فرار از پاسخ گویی

«قحط الرجال» از سال ۸۴ تاکنون گریبان جریان اصلاحات را گرفته است و رهبران این جریان برای پوشش چنین ضعف فاحشی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ راهکار‌های زیر را مورد توجه قرار داده اند.
کد خبر : 1651

پایگاه رهنما :

۱ - «قحط الرجال» از سال ۸۴ تاکنون گریبان جریان اصلاحات را گرفته است و رهبران این جریان برای پوشش چنین ضعف فاحشی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ راهکار‌های زیر را مورد توجه قرار داده اند. ۱- «عبور زودهنگام از دکتر روحانی» و «جدا کردن مسیر خود از مسیر شخص رئیس جمهور» یکی از تاکتیک‌هایی است که جریان اصلاحات برای امیدوار ماندن به پیروزی در انتخابات ۳ سال آینده از مهر ماه سال گذشته تاکنون به اشکال مختلف آن را اجرایی کرده اند.
۲- یکی دیگر از تاکتیک‌های مهم این روز‌های جریان اصلاح طلب برای پوشش ضعفی به نام «قحط الرجالی»، اصرار برای جدا کردن اسحاق جهانگیری از دولت دوازدهم است. این طرح نیز در پاییز گذشته رونمایی شد که طی آن بسیاری از روزنامه‌های این جریان به دلایلی از جمله «ترکیب کابینه دوازدهم»، «بی‌توجهی به مطالبات مردمی از جمله رفع حصر!» و «ناتوان بودن دولت در تحقق مذاکرات برجام ۲ و ۳ با کشور‌های غربی» به صورت صریح از ضرورت کناره گیری اسحاق جهانگیری از دولت سخن به میان آوردند. در آن مقطع زمانی (پاییز و زمستان سال ۹۶) به مخالفت برخی از تئوریسین‌های این جریان، طرح الزام اسحاق جهانگیری به دولت مطرود ماند و در هفته گذشته این طرح با سخنان جنجالی معاون اول دولت، احیا شد و ابعاد تازه تری نیز به خود گرفت، که در ادامه به بخش‌هایی از آن اشاره خواهد شد. بازخوانی بخشی از گفته‌های اخیر اسحاق جهانگیری می‌تواند گره‌های ذهنی بسیاری را باز کرده و ابعاد طرح جدید اصلاحات-جهانگیری را ساده سازی کند. اسحاق جهانگیری می‌گوید: «در دولت یازدهم رئیس جمهور مشغول برجام بود و من بیشتر در مسائل اقتصادی وقت می‌گذاشتم، اما در این دوره (دولت دوازدهم) رئیس جمهور خود بیشتر در اقتصاد وارد می‌شود و معاونت اقتصادی دارد و آقای نهاوندیان نیز دبیر ستاد اقتصادی دولت است وحتی اعلام کرد که من دستم قلم و کاغذی نیست که کسی را برکنار کنم، من تا این لحظه اجازه برکناری منشی خودم را هم نداشته ام»؛ ادعای جهانگیری برای تفکیک میان وضعیت اقتصادی کشور در دولت یازدهم با دولت دوازدهم نشان دهنده این مسئله است که فراتر از دعوا‌های شکل گرفته میان طیف کارگزاران و حزب اعتدال و توسعه در پشت صحنه، اصلاحات-جهانگیری بدنبال ساختن نمدی برای پیروزی در انتخابات ۱۴۰۰ هستند. این در حالی است که تمام رویکرد و رویه‌های دو دولت یازدهم و دوازدهم در زمینه اقتصاد کلان و خرد کاملا به هم شبیه بوده و اساسا نمی‌توان تفاوتی میان این دو دولت قائل شد؛ چرا که نگاه به بیرون وجه مشترک هر دو دولت یازدهم و دوازدهم بوده است.
تلاش برای هیچ کاره نشان دادن جهانگیری و جبران «قحط الرجالی»
این در حالی است که سایت «انتخاب» به عنوان یکی از سایت‌های حامی متعصب دولت در گزارشی که تابستان امسال منتشر کرد از پشت پرده دعوای رسانه‌ای کم سابقه «اعتدال و توسعه» با «کارگزاران» منتشر کرد و نوشت: «جهانگیزی در جلسه‌ای با حضور رئیس‌جمهور و برخی مقامات دولتی، مجدداً آمادگی خود را برای استعفا قبول کرده؛ اما این بار برخلاف دفعات پیشین، رییس جمهور مخالفی نکرده و با سکوت خود، از سخنان معاون اول گذر کرده است.» باید پذیرفت که جریان مدعی اصلاح‌طلبی به اهداف مقطعی خود رسیده‌اند و دولت اعتدال بستر لازم برای بازگشت نیمه رسمی این جریان به حاکمیت را فراهم؛ در شرایط فعلی اصلاح‌طلبان علاقه ندارند از ناکارآمدی‌های موجود در قوه مجریه که گلایه‌های عمومی را به همراه داشته است سهمی را پرداخت کنند، در مقابل سهم ناتوانی‌ها و سوءمدیریت‌ها را تماماً به پای دولت نوشته و خود را مبرا از نقض و اشتباهات مدیریتی می‌دانند تا بتوانند در انتخابات با کاندیدای اختصاصی حضور پیدا کنند. شکوری راد تصریح می‌کند روحانی نقش کانالیزور را برای اصلاح‌طلبان بازی کرده است: «شرایط فعلی ما بسیار دشوار است، از فردی حمایت کردیم که اصلاح‌طلب نبوده است. در سیاست باید ریسک کرد، ریسکمان نتیجه داد و در این باره خوب هم نتیجه داد. ما در سال ۹۲ به این نتیجه رسیده بودیم که دستاوردی نخواهیم داشت. از روحانی حمایت کردیم که تا دور دوم هم خیلی بالاتر از انتظارات پیش رفت.» اساساً فاصله گرفتن اصلاح‌طلبان از حسن روحانی به دلیل تأمین منافع ملی یا حمایت از مطالبات بر زمین مانده مردم در حوزه‌های اقتصادی و معیشتی نیست بلکه برای تحقق یک رؤیای ۱۳ ساله است. ۱۳ سال پیش بود که دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی به پایان رسید و نامزد اختصاصی اصلاح‌طلبان محمد معین با آرای بسیار پایین نتوانست همانند کروبی دیگر نامزد اصلاح‌طلب (که تأکید داشت مستقل در صحنه رقابت‌های انتخاباتی حضور پیدا کرده) ردای ریاست‌جمهوری بر تن کند و از آن سال تاکنون مدعیان اصلاح‌طلبی در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی شکست خورده و با راه‌اندازی کودتا علیه حاکمیت در سال ۸۸، عطای قدرت را برای همیشه به لقایش بخشیده‌اند چراکه رهبران این طیف با صدور بیانیه‌ها و قرائت سخنرانی‌ها نظام را به دست‌اندازی در آرای مردم متهم کرده و از مردم به صورت متوالی درخواست کرده‌اند با اردوکشی خیابانی نظام را ملزم به پذیرش خواسته خودشان کنند و نامزد اختصاصی شان (میر حسین) را به کرسی ریاست جمهوری بنشانند! در انتخابات سال ۹۲ نیز فقدان مقبولیت ۷ درصدی نامزد اختصاصی این جریان (محمدرضا عارف) باعث شد رهبران و تئوریسین‌های آن نهایتاً از حسن روحانی به عنوان نامزد مستقل انتخابات آن سال حمایت کنند، اما همانطور که اشاره شد هر چه از انتخابات سال ۹۶ فاصله گرفته ایم، تلاش عناصر این جریان برای فاصله‌گذاری روحانی‌–اصلاح‌طلبان بیشتر خود را نشان می‌دهد، کما اینکه در طول هفته‌های پس از انتخابات ریاست جمهوری وابستگان به این جریان تلاش کردند با طرح استدلال‌هایی نظیر اینکه «سهم اصلاح‌طلبان از کابینه دوازدهم ناچیز است» هزینه‌های آتی دولت که انتظار می‌رود همانند چهار سال نخست به دلایلی از جمله «ناکارآمدی دولت در برآورده کردن مطالبات عمومی» و «جامه عمل پوشاندن به وعده‌های انتخاباتی» قابل فهم است را تنها به گردن دولت و شخص رئیس‌جمهور احاله کنند تا بتوانند در انتخابات پیش رو برخلاف سال‌های ۹۲ و ۹۶ با نامزد اختصاصی خود در انتخابات حضوری فعال داشته باشند. در پایان باید گفت: روند مورد اشاره توسط اصلاح طلبان در ماه‌های آتی با یقه‌گیری علنی‌تر علیه روحانی، شیب تندتری به خود خواهد گرفت و البته نباید این نکته را نیز فراموش کرد که یکی دیگر از راهکار‌های اصلاح طلبان برای پیروزی در انتخابات سال ۱۴۰۰، حمایت از علی لاریجانی است که در گزارشی جداگانه به ابعاد تازه آن خواهیم پرداخت.

ارسال نظرات