از اسماعیل بن جابر رسیده که امام صادق علیهالسّلام این نامه را به اصحاب خود نوشت و به آنها دستور داد این نامه را به یک دیگر بیاموزند و در آن درنگ کنند و آن را بررسى کرده به کارش بندند، آنها هم هر یک نسخهاى از آن را در نماز خانه منزل خویش نهاده بودند و هر گاه نمازشان به پایان میرسید در آن مینگریستند.
متن نامه:
به نام خداوند بخشاینده مهربان، از پروردگارتان عافیت بطلبید و در صدد یافتن آرامش، وقار و سکینه باشید. شرم و حیا را در پیش رو گیرید و از آنچه نیکوکاران پیشین شما کناره بگیرید، با اهل باطل مدارا کنید و ستم آنان را بر خویش تاب آورید. مبادا با آنها درافتید و ستیزه کنید، و در مجالست و آمیزش و گفتگو با آنها میان خود و خدا دیندار باشید، و به هنگام همنشینى و آمیزش و گفتگوى با ایشان که گریزى از آن نیست تقیّه در پیش گیرید که خداوند به شما دستور داده آن را در پیوند با آنها به کارش بندید. هر گاه به همنشینى با آنها مجبور شدید بىگمان شما را خواهند آزرد و در چهره آنها زشتى خواهید یافت، و اگر خداوند شرّ آنها را از شما دفع نکند به شما یورش مىآورند.
دشمنى و بدبینى که در سینه خود نسبت به شما دارند بیش از آن است که آشکار مىکنند. مجالس شما و آنها یکى است ولى جان شما و آنها از یک دیگر جداست و با هم أنس نمىگیرد. شما هرگز دوستشان نخواهید داشت و آنها نیز شما را دوست ندارند ولى خداوند شما را با نمودن راه حق گرامى داشته و نسبت بدان آگاهیتان بخشیده است ولى آنان را شایسته حق قرار نداده است. با آنها مدارا کنید و نسبت بدیشان صبر در پیش گیرید، و این در حالى است که آنان با شما سر سازش و شکیبایى ندارند. نیرنگ آنها اندیشههاى شیطانى است که از یک دیگر مىگیرند و به یک دیگر مىدهند.
همانا دشمنان خدا اگر بتوانند شما را از حق باز مىدارند ولى خدا شما را از آنان حفظ مىکند، پس تقواى خدا در پیش گیرید و زبانتان را جز به خبر مگشایید.
بپرهیزید از اینکه زبان به گفتار دروغ و بهتان و گناه و دشمنى بیالایید، زیرا اگر زبان خود را از آنچه خدا نمىپسندد و شما را از آن بازداشته حفظ کنید، نزد پروردگارتان برایتان بهتر خواهد بود تا آنکه زبان آلوده کنید، زیرا آلودن زبان به آنچه خدا را ناخوش آید و از آن باز داشته نزد خداى براى بنده هلاکت بار خواهد بود و مورد دشمنى خدا و کرى و کورى و گنگى در روز رستخیز است و چنانچه خداوند در باره منافقان فرموده:
«صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ»(بقره/18) آنها کران، گنگها و کورانند لذا (از راه خطا) بازنمىگردند و «وَ لا یُؤْذَنُ لَهُمْ فَیَعْتَذِرُونَ»(مرسلات/36)؛ و به آنها اجازه داده نمىشود که عذرخواهى کنند!
بپرهیزید از اینکه دست به کارى بیالایید که خداوند از آن بازداشته است. خموشى در پیش گیرید مگر در آنچه پیرامون آخرت خداى بزرگ سودتان رساند و پاداشتان دهد.
تهلیل و تقدیس و تسبیح و ستایش خدا بسیار کنید و به درگاهش زارى کنید و به آنچه نزد اوست گرایش یابید از خیرى که هیچ کس نمىتواند آن را ارزیابى کند و به کنهش رسد. زبان خود را از آنچه خدا بازداشته بر حذر بدارید و سخنان باطل مگویید که گویندهاش در آتش، جاودان خواهد بود، و ایشان همان کسانى هستند که بر این گونه سخنان بمیرند و به سوى خدا توبه نکنند و از آن دست نشویند.
بر شما باد دعا، چه مسلمانان در رسیدن به نیازهایشان نزد پروردگار وسیلهاى بهتر از دعا و گرایش به سوى خدا و زارى به درگاه او در اختیار ندارند. به هر آنچه خدا تشویقتان کرده گرایش یابید و در آنچه خدایتان به سوى آن خوانده پاسخش گویید تا رستگارى یابید و از عذاب خدا نجات پیدا کنید.
مبادا خود را شیفته چیزى کنید که خدا آن را بر شما حرام ساخته، پس هر آن کس که پرده حرمت الهى را در دنیا بدرد خداوند میان او و بهشت و نعمتها و لذّتهاى بهشتى و کرامت پیوسته و جاودان بهشتیان، مانع گردد.
بدانید چه بد مىاندیشد کسى که به نافرمانى خدا و ارتکاب گناه فکر مىکند و در پى لذّتهاى دنیوى است که از صاحبانش گسسته مىگردد و ترجیح مىدهد پرده حرمت الهى را بدرد و آن را بر نعمتهاى جاودان بهشتى و لذّات و ارجمندى بهشتیان رجحان مىدهد. واى به حال آنها که چه تیره روز و بخت برگشته و بد حالند نزد خدایشان در روز رستخیز.
بخدا پناه برید از اینکه خداوند شما را براى ابد حفظ کند از آنکه نظیر آنها گردید و از اینکه شما را همچون ایشان بیازماید و براى ما و شما جز در پرتو او نیرویى نیست. اى گروه رهیافته! تقواى خدا در پیش گیرید. اگر خدا نعمتى را که به شما داده کامل کند آن را به پایان نبرد مگر آنکه به شما همان رساند که به صالحان پیش از شما رسانده است. شما را در جان و مالتان بیازماید، تا آنکه از دشمنان خدا آزار فراوان بشنوید و صبر در پیش گیرید و به خود هموار کنید، و تا جایى که خوارتان کنند و دشمنتان دارند و بر شما ستم ورزند و شما تحمّل کنید و در این راه خشنودى خدا و آخرت را جویید، تا جایى که در آزار دشمنان خدا خشم فرو خورید، و شما را در باره عقیده به حق دروغگو شمارند و دشمن دارند و با شما بر سر آن کینهتوزند و باید بر همه اینها شکیب ورزید، و مصداق این همه همان است که جبرئیل در کتاب خدا بر پیامبر شما نازل کرد آنجا که فرمود:
«فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ»(احقاف/35)، پس صبر کن آن گونه که پیامبران «اولو العزم» صبر کردند، و براى (عذاب) آنان شتاب مکن، و «وَ إِنْ یُکَذِّبُوکَ فَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ»(فاطر/4)، اگر تو را تکذیب کنند (غم مخور، موضوع تازهاى نیست) پیامبران پیش از تو نیز تکذیب شدند، «فَصَبَرُوا عَلى ما کُذِّبُوا وَ أُوذُوا»(انعام/34)، و در برابر تکذیبها، صبر و استقامت کردند.
هر آینه دروغگو شمردند رسولان را پیش از تو و آنان بر آن تکذیب و آزار، صبر کردند. به راستى پیغمبر خدا و رسولان پیش از وى تکذیب شدند و آزار کشیدند، و اگر شما را خوش آید فرمان خدا در باره آنها همان فرمانى است که در اصل آفرینش بدانها داد. آرى اصل آفرینش در برابر کفرى است که براى دیگران در علم خدا گذشته است و آنها را براى آن آفریده و در برابر آنهائى که در قرآن خود از آنها نام برده و فرموده:
«وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ»(قصص/41)؛ و آنان [فرعونیان] را پیشوایانى قرار دادیم که به آتش (دوزخ) دعوت مىکنند.
پس در این تدبّر کنید و آن را بپذیرید و ندانسته نگیرید، زیرا هر کس این مطلب و نظایر آن را که خداوند در کتابش فرض کرده- اعم از امر الهى و نهى او در ترک دین خدا و ارتکاب گناهان که مستوجب خشم الهى است- نادیده بگیرد، در آتش جهنم به روى افتد.
و فرمود: اى گروه رحمت شده و رستگار! همانا خداوند خیرى را که به شما داده به کمال رسانده است، و بدانید که در علم خدا و فرمانش چنین نیست که یکى از خلقش حکم دین را به هوس و سلیقه یا به نظر و قیاس دریافت کند. خدا قرآن فرود فرستاده و همه امور را در آن بیان داشته، و براى قرآن و آموختن آن گروهى مشخص ساخته، و براى آنان که خدا علم قرآن را به آنان سپرده روا نیست که به خواست و رأى و قیاس مفهوم، آن را تفسیر کنند زیرا خداوند آنها را در پرتو عملى که بدیشان سپرده و ویژه آنها ساخته بىنیازشان کرده و به آنان ارجمندى بخشیده است و اینها نیز همان اهل ذکر مىباشند که خدا به امّت فرمان داده از آنها پرسش کنند، و هم ایشانند که هر که از آنها پرسد با ملاحظه اینکه در علم خدا گذشته است که باید آنها را تصدیق کند و از آنها پیروى کند، او را بدرستى ره نمایند و از دانش قرآن به او بدهند آنقدر که به سوى خدا و همه راههاى حق ره یابد، و هم ایشانند که نباید از آنها و از پرسش از ایشان و علمى که خدا آنها را بدان گرامى داشته و نزد آنها سپرده روگردانند، مگر کسى که در علم خدا نگون بخت رقم خورده باشد، و ایشانند که از پرسش از اهل ذکر و از آنها که علم قرآن بدیشان بخشیده شده و نزد آنها نهاده شده و سؤال از ایشان واجب گشته روىگردانند. اینان همانهایى هستند که به دلخواه و سلیقه و رأى و قیاس عمل کنند تا آنکه شیطان به درون آنها راه مىیابد، چه آنان اهل ایمان در علم قرآن را نزد خدا، کافر قلمداد کردهاند و گمراهان در علم قرآن را نزد خدا، مؤمن تلقّى کردهاند و بسیارى از امور حلال را حرام و بسیارى از امور حرام را حلال گردانیدهاند. این است اصل میوه هوى و هوس ایشان و حال آنکه رسول خدا پیش از مرگش به آنها سفارش کرده بود و آنها در برابر گفتند: پس از آنکه خداوند عزّ و جلّ رسول خدا را از ما ستاند بر ما رواست که بدان چه مردم خواهند عمل کنیم و اینک خداوند، پیامبر را از ما گرفته، پیامبرى که به ما سفارش کرده و فرمانمان داده، اگر چه خواست مردم مخالف نظر خدا و رسولش باشد.
و هیچ کس بر خدا جسورتر و گمراهى او آشکارتر نیست از کسى که این روش را در پیش رو بگیرد و پیش خود چنین پندارد که این کار براى او رواست. بخدا سوگند حق خداست بر مردم که او را در زمان زندگى محمّد صلّى اللَّه علیه و اله و سلّم و پس از مرگ او فرمانش برند و پیروىاش کنند. آیا کسى از این دشمنان خدا که با محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم اسلام آورده مىتواند گمان کند که پیامبر به قول و رأى و قیاس خود عمل مىکرد؟ اگر بگوید آرى بر خدا دروغ بسته و در گمراهى ژرف افتاده است، و اگر بگوید نه هیچ کس نباید به رأى و دلخواه و قیاس خود عمل کند و چنین کسى علیه خود اعتراف کرده و او از کسانى است که گمان مىکند خداوند پس از مرگ رسول صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم خدا اطاعت و پیروى نمىشود و حال آنکه خداوند مىفرماید:
«وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ»( آلعمران/144)؛ محمد (ص) فقط فرستاده خداست و پیش از او، فرستادگان دیگرى نیز بودند آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمىگردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟) و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمىزند و خداوند بزودى شاکران (و استقامتکنندگان) را پاداش خواهد داد.
این از آن روست که بدانید خداوند در زمان حیات و ممات محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم اطاعت و پیروى مىشود، و همان گونه که هیچ کس از مردم در زمان حیات محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم نمىتوانسته به هوس و رأى و قیاس مخالف با محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم عمل کند، در زمان مرگ او نیز حق ندارد به هوس و رأى و قیاس خود عمل کند.
و مىفرماید: دستهاى خود را در نماز براى تکبیرة الاحرام بیش از یک بار بلند نکنید، زیرا مردم شما را بدان شناختهاند و حول و قوهاى نیست جز بخدا.
و فرمود: به درگاه خدا بسیار دعا کنید، زیرا خدا آن بنده مؤمن را دوست دارد که به درگاهش دعا کند و خدا به بندگان مؤمن خود وعده اجابت داده است و خدا دعاى مؤمنان را، به روز رستخیز بخشى از عملشان سازد و در بهشت بدان بیفزاید، پس بسیار یاد خدا کنید تا آنجا که توانید، در هر ساعتى از ساعات شب یا روز، زیرا خدا فرمان داده است او را یاد کنند و خدا هم به یاد مؤمنى است که در یاد اوست.
و بدانید که خدا بندگان مؤمن خویش را یاد نکند، مگر کسى را که به خیر او را یاد کند، پس خود را به کوشش در عبادتش وادارید، زیرا هر چیزى از سوى خدا به کوشش در طاعتش فراهم آید و نیز به اجتناب از آنچه در ظاهر و باطن قرآن حرام کرده. خداوند مىفرماید:
«وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ»(انعام/120)؛ گناهان آشکار و پنهان را رها کنید.
و بدانید که هر آنچه خدا دستور به اجتناب از آن داده حرامش نموده.
و از آثار و فرمانهاى پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و روش او پیروى کنید و بدان عمل نمایید و از پسند و رأى خود پیروى نکنید تا گمراه شوید، زیرا گمراهترین مردم در نزد خدا کسى است که پیرو پسند و رأى خود باشد آن هم بىهیچ هدایتى از سوى خدا. و تا توانید به خویش نیکى کنید، زیرا اگر نیکى کنید به خود کردهاید و اگر بدى کنید در حق خویش روا داشتهاید. و با مردم به مدارا برخیزید و آنها را بر خویش مسلّط نسازید تا این چنین خدا را هم فرمان برده باشید.
بپرهیزید از اینکه به دشمنان خدا دشنام دهید آن هنگام که دشنام مىشنوید که آنها نیز بدون آگاهى بخدا دشنام خواهند داد، و شما را زیبنده است که بدانید حدّ دشنام بخدا کدام است، همانا هر که به اولیاء خدا دشنام دهد بخدا دشنام داده است، و چه کسى پیش خدا ستمگرتر است از کسى که وسیله دشنام بخدا و اولیاء خدا را فراهم سازد، پس آرام آرام از او امر الهى پیروى کنید و حول و قوّهاى نیست مگر بخدا.
نیز مىفرماید: اى گروهى که خداوند نگاهبان امور آنهاست! روى آورید به آثار پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و روش آن حضرت و آثار امامان هدایتگر از خاندان پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم پس از ایشان، چه هر که بدان عمل کند مسلما هدایت شده، و هر که آن را وانهد و از آن روى برتابد گمراه گردد. زیرا آنها همان کسانى هستند که خداوند فرمان به اطاعت و دوستى آنان داده است. پدر ما پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: پىگیرى عمل در پیروى آثار و سنن است و اگر چه اندک باشد نزد او پسندیدهتر و سودمندتر خواهد بود از سخت کوشى فراوان در بدعتگذارى و پیروى از پسند دل. همانا پیروى از هوى و از بدعتها آنهم بدون هدایت الهى گمراهى است، و هر گمراهى بدعت است، و هر بدعت در آتش است. و هرگز به چیزى نزد خدا نتوان رسید جز به فرمانبرى از او و شکیبایى و خشنودى، که شکیبایى و خشنودى نیز فرمان خدا است.
نیز مىفرماید: اى گروهى که خداوند نگاهبان امور آنهاست! روى آورید به آثار پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و روش آن حضرت و آثار امامان هدایتگر از خاندان پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم پس از ایشان، چه هر که بدان عمل کند مسلما هدایت شده، و هر که آن را وانهد و از آن روى برتابد گمراه گردد. زیرا آنها همان کسانى هستند که خداوند فرمان به اطاعت و دوستى آنان داده است. پدر ما پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: پىگیرى عمل در پیروى آثار و سنن است و اگر چه اندک باشد نزد او پسندیدهتر و سودمندتر خواهد بود از سخت کوشى فراوان در بدعتگذارى و پیروى از پسند دل. همانا پیروى از هوى و از بدعتها آنهم بدون هدایت الهى گمراهى است، و هر گمراهى بدعت است، و هر بدعت در آتش است. و هرگز به چیزى نزد خدا نتوان رسید جز به فرمانبرى از او و شکیبایى و خشنودى، که شکیبایى و خشنودى نیز فرمان خدا است.
بدانید هیچ بندهاى از بندگان خدا ایمان ندارد مگر خشنود باشد بدان چه خدا بدو بخشیده، حال آن را خوش دارد یا نه. و هرگز خدا به کسى که شکیب و خشنودى در پیش گیرد آن نکند جز آنچه شایسته اوست و براى او نیکوست، حال آن را خوش بدارد یا نه.
بر شما بار مراقبت از نمازها به ویژه نماز ظهر [یا مغرب]، زیرا خدا همه مؤمنان پیش از شما و شما را در قرآن بدان فرمان داده است. بر شما باد مهرورزى به مسلمانان، زیرا هر که ایشان را خوار شمارد و بر آنها گردن فرازد به تحقیق از کیش خدا به در رفته و خدا خوارکننده و بدخواه او خواهد بود. پدر ما پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: پروردگارم به من دستور داده به مستمندان مسلمان مهر ورزم، و بدانید هر که مسلمانى را خوار شمرد خدا از جانب خویش بر وى بد خواهى و زبونى برفکند تا جایى که مردم نیز بدخواه او خواهند گشت و خدا براى او بدخواهتر خواهد بود.
تقواى الهى در پیش گیرید نسبت به برادران مسکین مسلمانتان، پس آنان بر شما این حق را دارند که دوستشان بدارید، همانا خدا به پیامبرش دستور داده آنان را دوست بدارد، و هر که کسى را که خدا به دوستیش دستور داده دوست نداشته باشد پروردگار و پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را عصیان کرده است، و هر که خدا و رسولش را عصیان کند و بر این حال بمیرد در گمراهى مرده است.
بر حذر باشید از بزرگ منشى و تکبّر زیرا تکبّر جامه خداوند سبحان است، و هر که در تصاحب این جامه با خدا به چالش برخیزد خدا پشت او شکند و در روز رستخیز خوار و زبونش سازد.
مبادا به یک دیگر ستم و دست اندازى کنید، زیرا آن از سرشت نیکوکاران نیست. همانا هر که ستم و تعدّى کند خدا ستمش را به خودش برگرداند و یارى خدا از آن ستمکش است، و هر که را خدا یارى کند پیروز گردد و به چیرگى الهى دست یابد.
مبادا بعضی از شما نسبت به دیگری حسد ورزد، که همانا اصل و ریشهاش کفر از حسد است.
مبادا علیه مسلمان ستم کشیدهاى اقدامى کنید تا به درگاه خدا نفرینتان کند و خدا او را در باره شما اجابت نماید. همان پدر ما پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مىفرمود: همانا دعاى مسلمان ستمدیده مستجاب مىگردد. باید به یک دیگر کمک رسانید، زیرا پدر ما پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مىفرمود: همانا مزد یارى به مسلمانان از روزه یک ماهه همراه با اعتکاف در مسجد الحرام بیشتر است.
مبادا برادر مسلمان بدهکار خویش را در حالى به دشوارى افکنید که در تنگدستى به سر مىبرد. همانا پدر ما پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مىفرمود: نباید مسلمانى مسلمان دیگر را به سختى افکند و هر که تنگدستى را مهلت دهد خداوند در روزى که سایهاى جز سایه او نخواهد بود او را در سایه خویش جاى دهد.
اى گروه رحمت شده که بر دیگران برترى دارید! مبادا حقوق خدا را که بر عهده شماست روزى تا روز دیگر و ساعتى تا ساعت دیگر پس اندازید، زیرا هر که در پرداخت حقوق خدا که بر ذمّه دارد شتاب کند خداوند در شتاب کردن و چند برابر نمودن خیر او در دنیا و آخرت تواناتر است، هر کس در پرداخت حقوق الهى که نزد اوست تأخیر کند خدا به حبس روزى مقرر او تواناتر است، و هر که خدا بدو روزى ندهد نخواهد توانست روزى خویش را فراهم آورد. حق آنچه را خدا روزى شما کرده بپردازید تا خداوند باقیمانده آن را براى شما پاک سازد و پیمان خود را در چند برابر کردن آن برآورد، و آن را چندان زیاد سازد که هیچ کس جز خداى جهانیان شمار و کنه برترى آن را نداند.
نیز مىفرماید: اى مردمان! خدا را در نظر داشته باشید و اگر توانید امام را به تنگنا نیندازید و کار را بر او دشوار مکنید، همانا هر که امام را به دشوارى افکند همان کسى است که از پیروان صالح امام بدگویى مىکند؛ کسانى که به فضل امام معترفند و بر اداى حقّش شکیبا و به حرمتش آشنا. بدانید هر که بدین جایگاه نزد امام فرود آید امام را به دشوارى افکنده است و اما در این هنگام پیروان صالح و کسانى را که به فضل او اعتراف دارند و بر اداى حقّش شکیبایند و بر حرمتش آشنا به سبب ایجاد دشوارى براى امام، نفرینشان کند، و نفرین او از سوى خدا به رحمت بدل گردد، و لعنت خدا و فرشتگان و رسولان بر ایشان فرود آید.
آگاه باشید اى مردمان که دستور خدا در باره نیکان از پیش صادر شده است و فرمود: هر که دوست دارد خدا را در حالى ملاقات کند که مؤمن حقیقى است باید خدا و رسول و مؤمنان را دوست بدارد و نزد خدا از دشمنانشان تبرّى جوید و هر چه از فضل آنها به وى رسد بپذیرد، زیرا هیچ فرشته مقرّب و پیامبرى و نه موجودات پائینتر از ایشان به کنه فضل آنها نرسد.
آیا نشنیدهاید که خدا در برترى پیروان مؤمن امامان هدایتگر فرموده است:
«فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً»(نساء/69)؛ و کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند، (در روز رستاخیز،) همنشین کسانى خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان و آنها رفیقهاى خوبى هستند.
این بخشى از برترى پیروان امامان بود دیگر چه رسد به خود امامان و برتریشان!
هر که شاد مىشود از اینکه خدا ایمانش را کامل گرداند تا مؤمنى گردد حقیقى باید تقواى خدا را با همان شرایطى که براى مؤمنان قرار داده در پیش گیرد. همانا خدا همراه با دوست داشتن او و پیامبر و پیشوایان مؤمنان، برپا کردن نماز و پرداخت زکات و دادن قرض الحسنه و دورى از کارهاى زشت- خواه آشکار یا پنهان- را شرط کرده است، و نکتهاى از محرّمات خدا نیست مگر آنکه تفسیر شده و در سخن الهى آمده است. هر کس میان خود و خدا به درگاه الهى مخلصانه دیندارى مىکند و به خود اجازه ندهد دستورى از این دستورات را نادیده گیرد، در حزب پیروز خداوندى قرار دارد و از مؤمنان حقیقى به شمار است.
بپرهیزید از اینکه در انجام محرّمات ظاهر و باطن الهى که در قرآن بیان شده پا فشارى کنید، چه، خداوند مىفرماید:
«وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ»(آلعمران/135)؛ و بر گناه، اصرار نمىورزند، با اینکه مىدانند.
یعنى مؤمنان پیشین هنگامى که از روى فراموشى گناهى مرتکب مىشدند در مىیافتند که در فرو گذاشتن دستور الهى خدا را عصیان کردهاند و از همین رو از او طلب آمرزش مىنمودند و دیگر بدان باز نمىگشتند، و این است مقصود خداوند تبارک از آیه مذکور.
آگاه باشید که خدا از این روى فرمان داده و بر حذر داشته تا در آنچه فرمان داده فرمانش برند و از آنچه بازداشته دست شویند، پس هر که از فرمان او پیروى کند مطیع او بوده است و همه خیر او را دریافت کند و هر که خداوند او را از چیزى باز دارد و او از آن دست نشوید بتحقیق خدا را عصیان کرده است و هر که با عصیان الهى عمرش به سر رسد خداوند او را به رو در آتش افکند.
و بدانید که میان خدا و احدى از مخلوقاتش اعم از فرشته مقرّب یا پیامبر مرسل یا هر موجودى پایینتر از آنها پیوندى نیست مگر فرمانبرى آنها از خدا، پس در فرمانبرى از خدا بکوشید اگر مىخواهید مؤمنان حقیقى باشید و نیرویى نیست مگر بخدا. و نیز مىفرماید: بر شما باد فرمانبرى از خدایتان تا جایى که توان دارید، چه اللَّه خداى شماست.
بدانید که اسلام همان تسلیم است و تسلیم همان اسلام، پس هر که تسلیم شد بتحقیق مسلمان است، و هر که تسلیم نشد اسلامى ندارد. و هر که خواهد به خویش نیکى رساند باید خدا را فرمان برد، چه، هر که خدا را فرمان برد به خویش نیکى رسانده است.
مبادا مرتکب معاصى خدا شوید، زیرا هر که مرتکب معاصى خدا شود در نهایت بدى را متوجّه خویش ساخته است، و میان نیکى و بدى جایگاهى وجود ندارد، زیرا براى نیکوکاران نزد خدا بهشت و براى بدکاران نزد خدا آتش است، پس به اطاعت خدا برخیزید و از گناهان او دورى کنید.
و بدانید که هیچ یک از خلایق الهى اعم از فرشته مقرّب و نه پیامبر مرسل و نه هیچ موجود دیگرى شما را از خدا بىنیاز نمىکند. هر که مىخواهد نزد خدا شفاعت شافعان بدو سود بخشد باید از خدا بخواهد که از او خشنود گردد، و بدانید که هیچ کس به خشنودى خدا نرسد مگر به فرمانبرى از او و پیامبرش و والیان امر او از خاندان محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و سرکشى از آنها سرکشى از خداست اگر چه فضل آنها را چه کم چه زیاد منکر نشود.
بدانید که منکران همان مکذّبانند و مکذّبان همان منافقان، و خداوند سبحان بحق در باره منافقان فرموده است:
«إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِیراً»(نساء/145)؛ منافقان در پایینترین درکات دوزخ قرار دارند و هرگز یاورى براى آنها نخواهى یافت.
نباید هیچ کدام از شما که دل به فرمان خدا دارد و از او ترسان است، از هیچ فردى که خدایش از صفت حق و درستى بیرونش کرده و او را اهل آن نساخته بترسد، زیرا هر کس را که خدا اهل حق قرار نداده هم ایشان شیاطین انس و جن باشند، و بدرستى که شیاطین انس از مکر و فریب برخوردارند که به هم وسوسه کنند و مىخواهند در صورت توان اهل حق را از لطفى که خدا در باره آنها کرده و ایشان را متوجه به دین خود نموده برگردانند، دینى که خداوند شیاطین انس را از اهل آن قرار نداده است تا بدین ترتیب دشمنان خدا و اهل حق، در شک و انکار و تکذیب شریک یک دیگر نشوند و با یک دیگر برابر نگردند چنان که خداوند در قرآن کریم مىفرماید:
«وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً»( نساء/89)؛ آنان آرزو مىکنند که شما هم مانند ایشان کافر شوید، و مساوى یکدیگر باشید.
سپس خداوند آنها را که اهل یارى حق بودند باز داشته از اینکه از دشمنان خدا براى خود دوست و یاورى بگیرند.
نباید نیرنگ شیاطین انس و حیلهشان در کار شما، به هراستان افکند و از یارى حق که پروردگار شما را بدان مخصوصتان کرده بازتان دارد و شما بدى را با آنچه بهتر از آن است میان خود و آنها برانید و با این کار خشنودى خدایتان را با طاعت از او بطلبید، و حال آنکه خیرى در میان این شیاطین نیست.
بر شما روا نیست اصول دین خدا را براى آنها آشکار سازید، زیرا اگر آنها در باره آن نکتهاى از شما دریابند دشمنتان گردند و بر علیه شما به کار گیرند و در راه نابودیتان بکوشند و به هر آنچه بد مىدارید با شما روبرو شوند و در دولت فاجران هیچ انصاف و حقّى به شما ندهند. شما جایگاه خویش را میان خود و اهل باطل بشناسید، زیرا براى اهل حق شایسته نیست که خود را به منزله اهل باطل درآورند، چه خدا نزد خود به اهل حق چونان اهل باطل ننگرد. آیا آنها چگونگى این سخن خدا را در قرآن درنیافتهاند که میفرماید:
«أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ کَالْمُفْسِدِینَ فِی الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجَّارِ»(ص/28)؛ آیا کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند همچون مفسدان در زمین قرار مىدهیم، یا پرهیزگاران را همچون فاجران؟
شأن خود را والاتر از اهل باطل بدانید و خدا و امام و دینتان را در معرض اهل باطل قرار ندهید که با این کار خدا را بر خود خشمگین مىسازید و نابود مىشوید.
پس اى اهل صلاح! امر الهى و امر کسانى را که به طاعت او دستور مىدهند واننهید، که خداوند نعمت شما را دگرگون سازد.
براى خدا هر که ویژگى شما را دارد دوست بدارید و در راه او مخالفان خود را دشمن شمارید، و براى همردیفان خود دوستى و خیرخواهى خویش را ارمغان کنید و آن را از دیگران که با شما دشمنى مىورزند و به شما تجاوز مىکنند دریغ بدارید. این رسم ماست که خداوند آن را به ما آموخته، پس آن را بستانید و درکش کنید و خرد خویش را در آن به کار زنید و آن را نادیده نگیرید. آنچه با هدایت شما همسویى دارد بگیرید و آنچه با هوى و هوستان موافق است وانهید.
نباید هیچ بندهاى بخدا بزرگى فروشد، و بدانید که اگر بندهاى بخدا بزرگى کند به دین خدا بزرگى فروخته است. پس در راه خدا مستقیم بروید و به عقب باز نگردید تا زیان کار باشید. خدا ما و شما را از بزرگى فروختن بدو پناه بخشد و توان و نیرویى نیست مگر بخدا.
نیز مىفرماید: همانا اگر بندهاى در اصل آفرینش مؤمن خلق شده باشد نمیرد تا آنکه خداوند شرّ را در نظرش بد نماید و او را از آن دور سازد، و هر که خدا بدى را براى او ناخوش ساخت و وى را از آن دور کرد، از تکبّر عافیتش بخشیده و راه نرمش در پیش گیرد و خوش رفتار گردد و چهره گشاده و وقار و آرامش و پاکدامنى در او پدیدار شود، و از آنچه موجب خشم الهى است کناره گیرد و خداوند دوستى مردم و مدارا با آنها و حسن معاشرت و ترک خصومت با مردم را به وى روزى سازد، و دیگر به هیچ وجه پیرامون آن نگردد، و هر گاه خدا بندهاى را در اصل آفرینش کافر خلق کرد، او نمیرد تا خدا شرّ را براى او محبوب گرداند و او را بدان نزدیک سازد، و چون شرّ را دوست بدارد گرفتار تکبّر و خود محورى گردد و دلش سخت شود و بد اخلاق گردد و هرزگى او نمودار شود، و شرمش اندک باشد و خدا سرّ او را هویدا سازد و مرتکب محرّمات شود و از آنها دست نشوید و معاصى خدا در پیش گیرد و به طاعت الهى و اهل آن بغض ورزد، و چه دور است وضع میان مؤمن و کافر! از خدا عافیت طلبید و آن را از درگاه او بجویید و قوّت و نیرویى نیست مگر بخدا.
و خود را براى تحمّل بلا در دنیا شکیبا سازید، زیرا بلاى پیوسته و سختى کشیدن در دنیا در راه طاعت خدا و دوستى او و کسانى که خدا دستور دوستى آنان را داده است، انجام بهترى دارد و در دیگر سراى از ملک دنیا، اگر چه نعمتها و خرّمى و شکوفایى آن، در نافرمانى از خدا و دوستى کسانى که خدا دوستى آنها را ممنوع کرده پیوسته و پیاپى باشد، چه خداوند به دوستى امامانى دستور داده که در قرآنش از ایشان نام برده: وَ جَعَلْناهُمْ
«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا»(انبیاء/73)؛ و آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت مىکردند.
و آنان همان کسانى هستند که خدا به ولایت و فرمانبرى از ایشان دستور داده است. و آنها که خدا از ولایت و طاعتشان نهى فرموده همان پیشوایان گمراهى هستند که خدا در دنیا مقدّر فرموده بر امامان از خاندان محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و اولیاء اللَّه حکومت یابند، و در حکومتشان خدا و رسولش را معصیت کنند تا فرمان عذاب بر آنها محقق شود.
و تا عذاب بر آنان محقق شود، شما با محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و پیامبران پیش از او باشید. پس تدبّر کنید در آنچه خدا در قرآن خود حکایت کرده است از گرفتارى پیامبرانش و پیروان مؤمن آنها، و سپس از خدا بخواهید که به شما در خوشى و ناخوشى و شدّت و راحتى، همان صبرى را بخشد که بدیشان بخشیده است.
مبادا با اهل باطل درافتید و ستیزه جویید، و بر شما باد هدایت صالحان، و وقار و آرامش و حلم و خشوع و ورع آنها از محرّمات خدا، و وفادارى و کوشش آنان در جلب رضایت خدا با عمل به طاعت او، زیرا اگر چنین نکنید نزد خدا به مقام نیکان پیش از خود دست نیازید.
بدانید که اگر خدا براى بندهاى خیر بخواهد سینهاش را براى پذیرش اسلام بگشاید، و چون این نعمت را بدو بخشید زبانش به حق گویا گردد و بدان دل دهد و عمل کند، و هر گاه خدا این همه را براى او گرد آورد اسلامش به کمال رسد، و اگر بر این حال بمیرد، مرده است چونان مسلمانى حقیقى. و اگر خدا به بندهاش خیرى نخواهد او را به خود واگذارد و دلتنگ و پریشان باشد، و اگر هم حق را بر زبان او راند دل بدان نبندد، و از آنجا که دل بدان نبسته است خدا توفیق عمل بدو ندهد، و چون این وضع براى او پدید آید تا جایى که بمیرد نزد خدا منافق خواهد بود، و همان اعتراف زبان او به حق با آنکه خدایش توفیق دل دادن بدان و عمل کردن به آن به وى نداده، بر او حجّت گردد.
تقواى خدا در پیش گیرید و از او بخواهید سینه شما را براى پذیرش اسلام بگشاید و زبانتان را حقگو گرداند، تا وقتى که شما را مىمیراند در حالى که شما بر حق قرار دارید، و بازگشت شما را چون بازگشت نیکان قبل از خود قرار دهد، و نیرو و قوّتى نیست مگر بخدا و ستایش از آن خداوند جهانیان است.
هر که دوست دارد که بداند خدا او را دوست دارد باید کمر به طاعت الهى بندد و از ما پیروى نماید، آیا نشنیدهاید که خداوند به پیامبرش فرمود:
«قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ»(آلعمران/31)؛ بگو: «اگر خدا را دوست مىدارید، از من پیروى کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد.
بخدا سوگند بندهاى از خدا فرمان نبرده است مگر آنکه خداوند در فرمانبرى خود پیروى از ما را نیز داخل کرده است، و بخدا سوگند هرگز بندهاى از ما پیروى نکرده است مگر آنکه خداوند او را دوست دارد، و بخدا سوگند هیچ کس پیروى از ما را کنار ننهاده مگر آنکه ما را دشمن داشته است، و بخدا سوگند هیچ کس ما را دشمن نداشته است مگر آنکه خدا را عصیان نموده، و هر که با عصیان الهى جان خود از کف دهد، خداوند او را خوار گرداند و به رو در آتشش افکند. و ستایش از آن خداوند جهانیان است.
منبع: کافی، جلد ۸، صفحهٔ ۲
ارسال نظرات