هادی محمدی طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: دیروز رادیو ارتش صهیونیستی اعلام کرد که سه تیپ لشکر ۹۸ ارتش این رژیم را که در خان یونس مستقر بوده، از جنوب غزه خارج کرده و فقط یک تیپ «ناحال» که مأموریت جلوگیری از بازگشت مردم غزه به شمال آن را دارد در نوار غزه باقی مانده است. این در حالی است که طی یک ماه گذشته، شاهد رجزخوانی صهیونیستها برای حمله به شهر رفح بودهایم و اینکه نتانیاهو گفته است بدون حمله به رفح، پیروزی حاصل نمیشود و به معنی شکست خواهد بود. حتی یکی از محورهای مذاکراتی گالانت، وزیر جنگ صهیونیستی در امریکا نیز به طرح عملیاتی در رفح اختصاص یافته بود. البته همزمان، رژیم صهیونیستی با مشکل نیروی انسانی در ارتش خود روبهروست لذا با لایحهای به دنبال مجبور کردن ارتدوکسهای یهودی (حریدیمها) به حضور در ارتش هستند. در دیدار گالانت با امریکاییها، به وی گوشزد شده بود که شما با بیش از ۲۰ تیپ به غزه حمله کردید و تا به حال هیچ هدفی را محقق نکردهاید، حال با سه چهار تیپ چگونه میخواهید حماس را در رفح نابود کنید؟!
در واقع بحران نیروی انسانی در ارتش صهیونیستی و ناکارآمدی آنها در ۹ ماه گذشته برای به دست آوردن اهداف اعلام شده به این جمعبندی با امریکاییها رسیده که با دادن بمبهای بسیار بزرگ سنگرشکن و عملیات هوایی و زدن اهداف ویژه، ضریب هزینه و شکست خود را بکاهند و از بقیه بمبها برای اهداف منطقهای استفاده کنند. حمله به کنسولگری ایران در دمشق که سرفصل جدیدی در جنگ غزه و تحولات منطقهای است، بسیاری از محاسبات و برنامههای امریکا و رژیم صهیونیستی را بر هم زده است.
بازتاب هرگونه واکنش ایران به جنایت حمله به کنسولگری ایران در دمشق، چه در عمق جامعه صهیونیستی و چه در عرصه نظامی و سیاسی این رژیم، موجی از نگرانی، دلهره و وحشت تولید کرده است، چرا که صهیونیستها امیدوار بودند که با این اقدام تروریستی در دمشق، جمهوری اسلامی به صهیونیستها پاسخ نخواهد داد و آنگونه که مجله فارن افرز نوشته «این ارزیابی خطا و بد که یک اشتباه استراتژیک از سوی صهیونیستهاست، بهایی سنگینتر از پیشبینی غلط آنها در بر خواهد داشت و شاید امریکا هم باید این هزینه را بپردازد».
جامعه صهیونیستی که به نهادهای نظامی و اطلاعاتی خود بیاعتماد است، به بانکها برای برداشت پول به فروشگاهها برای تأمین نیازمندیهای اضطراری و شرایط حمله ایران به رژیم صهیونیستی هجوم بردهاند. دستگاههای مختلف عملیات روانی و اطلاعاتی این رژیم دست به کار شدهاند تا با ترفندهای فریب، یا از زهر عملیات انتقامی ایران بکاهند یا از آن جلوگیری کنند و به جامعه صهیونیستی اطمینان دهند، ولی حالت هرج و مرج در اسرائیل حاکم است.
نکته مهم این است که بهرغم تمامی برنامههای نظامی برای شهر رفح و رجزخوانی نتانیاهو برای اهمیت دادن به آخرین عملیات خود در رفح، هراس از حمله انتقامی ایران که از مشروعیت کامل برخوردار بوده و پایههای آن به قواعد و قوانین بینالمللی متکی است، صهیونیستها را واداشته که برای ساماندهی به اوضاع آشفته خود، که میتواند با آغاز حمله تنبیهی ایران تشدید شود، از حمله به رفح، حداقل تا زمانی که از پیامدهای حمله ایران به صهیونیستها عبور کنند، صرفنظر کرده و عملاً از نوار غزه خارج شوند.
البته این عقبنشینی و دیگر انفعالهای این رژیم در استعفای مقامات امنیتی، ارسال دارو برای شمال غزه و کاستن از فشارهای غذایی، به جز سایه هراس از حمله ایران، میتواند برای حفظ آبروی صهیونیستها به مذاکرات قاهره و دوحه و نتایج احتمالی گره خورده و به عنوان توافق آتشبس نمایش داده شوند. به هر حال نشانههای عقبنشینیهای نظامی و سیاسی که ناشی از هراس آنهاست و در مرحله جدید گسترش نیز مییابد، بر این رژیم حاکم شده است و میتواند سرآغاز مرحله جدیدی از تحولات در غزه و منطقه باشد.
نواخت آرام ضربات مقاومت و افزایش و شدت آن از سوی مقاومت عراق علیه امریکا و صهیونیستها، که به گسترش و شدت عملیات در لبنان و یمن نیز توسعه و گسترش مییابد، در کنار فضای روانی آمادهباش نظامی در جامعه صهیونیستی و حتی پایگاههای امریکایی در منطقه که هزینه سنگین مادی و روانی در بر دارد، مقدمه سناریوهای عملیاتی چند لایه برای مجازات تجاوزگران صهیونیست خواهد بود و حامیان آن باید تاوان جنایت، تروریسم و تجاوزگری به قوانین و حاکمیتهای دیگر را بپردازند. تردیدی نیست که ثبات و امنیت منطقهای و جهانی در گرو مجازات قانونی و بازدارنده صهیونیستها و حامیان آنان است و شاهد آن خواهیم بود.
ارسال نظرات