چرا رضاخان عزاداری برای سیدالشهدا (ع) را قدغن کرد؟
تظاهر رضاخان به دین داری برای حفظ مشروعیت حکومت خود
رضاخان دین ستیز بود و تلاش میکرد ولو با جبر و زور مردم ایران را از دین اسلام جدا کرده و سرتا پا غربی کند. «ممنوعیت عزاداری سالار شهیدان در ماه محرم و صفر و کشتن افرادی که عزاداری پنهانی برگزار میکردند» یکی دیگر از خیانتهای رضاخان در حق مردم سرزمین ایران است که مرور بخشی از وقایع تاریخی شکل گرفته در این باره میتواند تصویر مناسبی از دین ستیزی رضاخان پیش روی ما قرار داده و تظاهر وی به دین داری را به عنوان یک حربه برای حفظ مشروعیت حکومت خود مطرح کند.
پایگاه رهنما :
رضاخان دین ستیز بود و تلاش میکرد ولو با جبر و زور مردم ایران را از دین اسلام جدا کرده و سرتا پا غربی کند. «ممنوعیت عزاداری سالار شهیدان در ماه محرم و صفر و کشتن افرادی که عزاداری پنهانی برگزار میکردند» یکی دیگر از خیانتهای رضاخان در حق مردم سرزمین ایران است که مرور بخشی از وقایع تاریخی شکل گرفته در این باره میتواند تصویر مناسبی از دین ستیزی رضاخان پیش روی ما قرار داده و تظاهر وی به دین داری را به عنوان یک حربه برای حفظ مشروعیت حکومت خود مطرح کند. کمااینکه داود امینی در کتاب خود به نام «چالشهای روحانیت با رضاشاه» در همین باره مینویسد: «رضاخان در ماه رمضان برای اینکه توجه مردم را به دینداری خود جلب کند، به روزه گرفتن فرمان داد و کارکنان سازمانهای نظامی و انتظامی را به ادای فرایض مذهبی وادار کرد و حتی به منظور رعایت دقیق موازین شرعی ناظر شرعیات تعیین کرد.» در جای دیگری از کتاب «چالشهای روحانیت با رضاشاه» همچنین تظاهر رضاخان به ارادت نسبت به ساحت امام حسین (ع) اینگونه توصیف میشود: «وی در نمایشی مذهبی در مراسم عزاداری ماه محرم شرکت کرد، پیشاپیش دستههای سینهزنی حرکت نمود. پای خویش را برهنه ساخت و کاهگل بر سر ریخت؛ در حالی که سردار سپه بود، در مراسم شام غریبان دسته قزاقها شرکت و با بازوبند مشکی، سری برهنه، و شمعی در دست به نوحهسرایی و سوگواری پرداخت.» حجتالاسلام محمدتقی فلسفی هم که خود شاهد حرکات رضاخان بوده در همین رابطه میگوید: «یکبار او را دیدم که داخل عزاداران بود. یک دانه شمع در دست گرفته و یک تکه مقوای گردی را سوراخ کرده بود که اشک شمع در آن جاری شود و روی دستش نریزد که بسوزد. او را در حالی دیدم که شمع گچی، نصف شده و سوخته بود، ولی نصف دیگر شمع میسوخت و او همراه جمعیت میرفت.» حسین مکی در کتاب «تاریخ بیست ساله» خود در همین باره مینویسد: «چون یگانه مرام و مسلک شخصی من از اولین روز، حفظ و حراست از عظمت اسلام و استقلال ایران و رعایت کامل مصالح مملکت بوده و هست... مضاف بر آنکه، چون من و کلیه آحاد و افراد قشون از روز نخستین محافظت و صیانت ابهت اسلام را یکی از بزرگترین وظایف و نصبالعین خود قرار داده و همواره در صدد آن بودهایم که اسلام روز به روز رو به ترقی و تعالی گذشته و احترام مقام روحانیت کامل رعایت و محفوظ گردد...». تلاش رضاخان برای فریب افکار عمومی، با توسعه قدرت وی جای خود را به محرم زدایی از کشور داد؛ مریت هاکس در کتاب خود به نام «ایران: افسانه و واقعیت» به گزارش یکی از سیاحان از مراسم محرم در سال ۱۳۱۱ شمسی استناد میکند که در آن تاکید میشود: «امسال شاه، روزهای تعطیل را از چهار روز [چهار روز آخر دهه اول محرم]به سه روز تقلیل داده و از کارهای فرعی و قدیمی مرسوم در دستهها جلوگیری شده است. محدودیتهای شهربانی در نقاط مختلف کشور برحسب آنکه مردمش متجدد یا متعصب باشند متفاوت است. هدف کلی آن است که به جای اقدامات حاد و فوری روشهای سنتی را گام به گام تعدیل کنند تا فرمانداران فرصت یابند با رعایت احتیاط، همیشه درصدی از حمایت مردم را جلب کنند... برخی تصور میکنند و بعضی امیدوارند که رسم دسته راه انداختن کمکم به طور کلی از بین برود.»
محدودیت برای عزاداری؛ تلاش برای ابتذال مجالس روضه خوانی
رضاخان تنها به ایجاد محدودیت برای برگزاری مجالس عزاداری اکتفا نمیکند و تلاش میکند مجالس روضه خوانی و عزاداری را به ابتذال بکشاند؛ به عنوان نمونه در مجموعه «خشونت و فرهنگ» که اسناد محرمانه کشف حجاب را روایت میکند میآید: «در صورت حضور خانمها در مجالس روضهخوانی، زن و مرد با هم روی صندلی و نیمکت نشسته استماع روضه نمایند». در کتاب چالشهای روحانیت با رضاشاه نیز میآید: «او که به شهوت مدرنیته دچار شده بود، میخواست عزاداری را هم مدرن کند. او در پاسخ به نامه ستاد ارتش در ۲۳/۱۲/۱۳۱۴ درباره چگونگی برخورد با مراسم ایام محرم در مساجد و تکایا دستور داد: «البته بایستی روضهخوانی کنند و ممانعت نمیشود، ولی روضهخوانی بایستی در مساجد و تکایا باشد آن هم مرتب و به قاعده و در روی نیمکتها مستمعیت بنشینند و آقایان محدثین متخصص خوب قابل روضهخوانی کنند. سینهزنی و این قبیل کارهای سابق به کلی ممنوع است.»
دسته عزاداری ممنوع میشود
در کتابی به نام «واقعه کشف حجاب» که اسناد منتشر نشده از واقعه کشف حجاب در عصر رضا خان را روایت میکند نیز نوشته شده است: «بر اساس بخشنامه محرمانه وزارت داخله در ۲۸ اسفند ۱۳۱۴، در ایام سوگواری محرم و صفر راه انداختن دستهها ممنوع شد». عمال رضاخان نیز با توجه به دستور اکید رضاخان برای ممانعت از برگزاری مراسم عزاداری امام حسین (ع) اقدامات اجرایی را انجام میدهند. به عنوان یک مصداق حاکم یزد در اعلامی به شهربانی این شهر نوشت: «منسوخ نمودن روضهخوانی حتی در خانهها از وظایف اولیه بوده و مخصوصا مامورین دولت وظیفهدار هستند که موهومات را از سر مردم خارج و آنها را به اجرای تمدن امروزه آشنا سازند». در این نامه به صراحت از ممنوعیت اجباری برپایی عزاداری سخن به میان میآورد یا استاندار خراسان در ۱۴ بهمن ۱۳۱۸، به نخست وزیر به صراحت از ممنوعیت رضاخانی در برپایی مراسم عزاداری سیدالشهداء (ع) مینویسد: «چون مدتی است ذکر مصیبت اکیدا ممنوع گردیده و ممکن است به استناد این ماده در بعضی نقاط ندانسته مبادرت به ذکر مصیبت کنند، بنابراین و نظر به اصلاحاتی که از ۱۳۱۴ به این طرف در وضعیت اجتماعی کشور حاصل شده به نظر بنده سزاوار است که به طور کلی در مقررات مجالس ترحیم تجدیدنظری به عمل آمده و مخصوصا ماده مربوط به ذکر مصیبت حذف و عندالاقتضاء اجازه داده شود، در لابی مجلس مختصر ذکری از پیشینه و خدمات متوفی گفته شود.»
کارناوال شادی در ایام محرم!
جالب است بدانیم در یکی از این اسناد، و در فرمان وزارت دربار در خصوص اجرای قانون اتحاد لباس و جلوگیری از دستجات عزاداری در مورخه ۷/۱۰/۱۳۰۹ نوشته میشود: «برای اجرای کامل قانون... حکومت جلیله اصفهان پیشنهاد نمودهاند هرگاه به رفقذ و مدارا و اندرز و نصیحت پیشرفت ننمود، تدابیر شدیده اتخاذ شود. مراتب به عرض خاکپای مبارک همایونی ارواحنافداه رسیده و مورد تصویب واقع گردید.» حضرت امام خمینی (ره) هم در سخنرانی به عوام فریبی و تظاهر رضاشاه به دین داری و در مقابل مخالفت با بزرگداشت ایام محرم اشاره میکنند و میفرمایند: «رضاخان بعد از این که کودتا کرد و آمد تهران را گرفت، به صورت یک آدم مقدّس اسلامی خدمتگزار ملت درآمد. حتی در جلسههایی که در محرم انجام میگرفت در تکیههای زیادی که در تهران بود، آن وقت میگفتند او میرود و شرکت میکند و در دستجاتی که از نظامیها در تهران بیرون میآمد من خود دیدهام و مجلس روضهای که از طرف رضاخان با شرکت خودش تأسیس میشد من یکیش را خودم دیدهام. این بود تا وقتی که حکومتش مستقر شد اغفال کرد ملت را تا این که جای پایش محکم شد.» حسین مکی در کتاب تاریخ بیست ساله اوج مخالفت رضاشاه را در محرم سال ۱۳۱۹ میداند آنجایی که دولت رضاخانی به سران اصناف و بنگاهها دستور میدهد تا همزمان با ماه محرم، «کارناوال شادی به راه بیندازند و در سال ۱۳۱۹، جشن با ایام تاسوعا و عاشورا مصادف گردید. در آن شب، عدهای عمله طرب و فواحش، سوار بر کامیونهای روباز، به رقص و پایکوبی در خیابانها پرداختند!»
ارسال نظرات