ائتلاف ساخته و پرداخته دست آمریکا در دریای سرخ در عرض چند ساعت منهدم شد و جای خود را به یک ساختار هندسی - امنیتی نامتقارن و شکستخورده داد. قبل از اعلام شکلگیری این ائتلاف مداخلهگرانه، برخی استراتژیستهای غربی به دولت بایدن درباره رویاپردازی کاخ سفید در دریای سرخ و بابالمندب هشدار داده و در تایید این انذار، به مقاومت ۹ ساله یمنیها در جنگ با سعودیها و امارات اشاره کردند. با این حال اصرار پنتاگون و سنتکام نسبت به ادامه این مسیر شکستخورده، هزینه مضاعفی را برای واشنگتن، تلآویو و معدود متحدان غربی آنها رقم زد.
در تشریح این روند، قصد داریم به کلیدواژهای تحت عنوان «مقاومت هوشمندانه» استناد کنیم. مقاومت یمن از ابتدای شکلگیری تاکنون، عناصر «قاطعیت»، «درایت»و «عملگرایی» را به گونهای هوشمندانه با یکدیگر ترکیب کرده و انعطافپذیری تاکتیکی آن منتج به بروز ۲ پدیده همزمان شده است؛ یکی عدم درک دشمن از تاکتیک مقاومت یمن و دیگری گرفتاری آمریکا و متحدان آن در تله ژئواستراتژیک انصارالله. در این معادله، مقاومت یمن به گونهای پازلهای بازی را چیده که قدرت مانور راهبردی - تاکتیکی غرب در دریای سرخ را به حداقل رسانده و اجازه احتمالسنجی و آیندهپژوهی دقیق در قبال اقدامات مداخلهگرانه آمریکا و متحدانش را به آنها نداده است.
این مقاومت هوشمندانه، در جریان جنگ غزه تبلور عینی و مثالزدنی پیدا کرد؛ جایی که انصارالله حرکت خود را از شلیک موشکهای هشدارآمیز به ناوهای آمریکایی در دریای سرخ و بمباران ایلات (در اراضی اشغالی) آغاز کرد و متعاقبا با بستن شریان اقتصادی صهیونیستها و اخلال تاثیرگذار در روند صادرات و واردات دریایی رژیم اشغالگر قدس تکمیل کرد. متعاقبا، واشنگتن تلاش کرد با ارسال پیامهای هشدارآمیز و خلط مرز بازدارندگی و اقدام در مواضع اعلامی مقامات خود، مانع استمرار مقاومت هوشمندانه و قاطعانه یمنیها در حمایت از مردم غزه شود اما انصارالله نشان داد قواعد رصد بازی دشمن را نیز مانند قواعد نبرد میدانی با آنها بخوبی آموخته است.
اعلام مواضع رسمی برخی کشورهایی که آمریکا مدعی پیوستن آنها به ائتلاف موسوم به «نگهبانان رفاه» شده بود، به وضوح نشان داد حتی واشنگتن قدرت اقناع متحدان آتلانتیکی خود در این منظومه جوانمرگ را نداشته است! مقامات اسپانیایی صراحتا از آمریکا بابت قرار گرفتن نام خود در ائتلافی که اساسا علاقهای برای پیوستن به آن نداشتهاند، انتقاد کردند و مقامات ایتالیایی و فرانسوی نیز تحرکات محدود خود در دریای سرخ را بیارتباط با همافزایی نظامی - دریایی با واشنگتن دانستند. در میان کشورهای منطقه غرب آسیا، عربستان و امارات که تجربه ۹ سال ناکامی مطلق در برابر مقاومت یمن را در کارنامه دارند، از پیوستن به این ائتلاف اجتناب کردند و بحرین تبدیل به بازیگری نگون بخت، ناچار ـ به دلیل میزبانی ناوگان پنجم آمریکا ـ و تنها در این ائتلاف پوشالی شد. مصر نیز بلافاصله پیشنهاد واشنگتن را رد کرد و وزیر خارجه آمریکا که پیشاپیش پاسخ این ۳ کشور را دریافت کرده بود، تنها به منامه سفر کرد و از سفر به ۳ متحد مخالف پیوستن به ائتلاف دریایی خودداری کرد. تحقیر آمریکا در دریای سرخ، یکی از آثار تبعی جنگ غزه محسوب میشود اما نباید آثار و تبعات گسترده استراتژیک و امنیتی آن را محدود به معادلات نبرد کنونی تفسیر کرد. تحقیر آمریکا در دریای سرخ و بابالمندب نشان داد واشنگتن از یک سو قدرت ائتلافسازی خود در این گلوگاه حساس جغرافیایی را از دست داده و فراتر از آن، متحدان کاخ سفید نیز حتی در حساسترین شرایط ممکن، ریسک بازی در زمین آمریکا و رژیم تروریست صهیونیستی را به دلیل ترس از عواقب و تبعات این بازی نمیپذیرند.
انصارالله توانسته است علاوه بر تحمیل قدرت میدانی و منطقهای خود به رژیم اشغالگر قدس، قدرت بازیسازی آمریکا را در ابتدای هزاره سوم به چالش بکشد و «سقوط جایگاه منطقهای آمریکا» را به مخاطبان عرصه روابط بینالملل اثبات کند. علاوه بر آنچه ذکر شد، مقاومت یمن به پیروزی گفتمانی بزرگی در کنار مقاومت فلسطین در همپوشانی با رزمندگان حماس و ساکنان غزه دست پیدا کرده و اتصال اجزای زنجیره مقاومت به یکدیگر را به رخ طرفداران صهیونیسم و لیبرال
ـ دموکراسی غربی کشیده است. در چنین شرایطی دریای سرخ به نماد استیصال و شکست راهبردی آمریکا در جهان تبدیل شده و جایی برای تنفس حداقلی دموکراتها و جمهوریخواهان در این حوزه باقی نگذاشته است. قطعا این پیروزی بزرگ مقاومت یمن، تبدیل به الگو و نقطه عطفی در شکلدهی استراتژی مهار آمریکا در جهان امروز خواهد شد.حنیف غفاری
ارسال نظرات