جمعه ؛ 30 شهريور 1403
11 آذر 1402 - 16:30
به مناسبت ایام نورانی فاطمیه و شهادت حضرت زهرا (س)؛

شرح درد فدکیه

یکی از وقایع تلخ پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)، اجتماع عده‌ای برای انحراف در مسیر خلافت و امامت جامعه اسلامی و غصب مقام خلافت بود
کد خبر : 15604

پایگاه رهنما:

یکی از وقایع تلخ پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)، اجتماع عده‌ای برای انحراف در مسیر خلافت و امامت جامعه اسلامی و غصب مقام خلافت بود که با غصب زمین‌های «فدک» بعنوان میراث معنوی خاندان اهل بیت (ع) همراه شد. در میان این اتفاقات تلخ و دردناک، خطبه فدکیه حضرت زهرا (س) در مسجد پیامبر (ص) و در حضور مردم، به نمادی روشن و همیشگی برای تبیین حقایق و عبرت‌ها در جامعه اسلامی تبدیل شد که همواره در طول تاریخ، به عنوان شاخصی برای شناخت حق و دوری از باطل می‌درخشد.

در روایات آمده است، هنگامى که خبر غصب فدک به حضرت صدیقه کبری (س) رسید، لباس به تن کرده و چادر بر سر نهاد و با گروهى از زنان به سوى مسجد روانه شد، در حالی که راه رفتن او همانند راه رفتن پیامبر خدا بود، به مسجد پیامبر (ص) درآمد.

سپس لحظه‏ اى سکوت کرد تا هم‌همه مردم خاموش و گریه آنان ساکت شد و جوش و خروش ایشان آرام یافت، آن گاه کلامش را با حمد و ثناى الهى آغاز فرمود و درود بر رسول خدا فرستاد. در اینجا دوباره صداى گریه مردم برخاست، وقتى سکوت برقرار شد، کلام خویش را دنبال کرد و فرمود: حمد و سپاس خداى را برآنچه ارزانى داشت و شکر او را در آنچه الهام فرمود و ثنا و شکر بر او بر آنچه پیش فرستاد، از نعمت‌هاى فراوانى که خلق فرمود و عطایاى گسترده‏اى که اعطا کرد و منت‌هاى بى‏شمارى که ارزانى داشت، که شمارش از شمردن آنها عاجز و نهایت آن از پاداش فراتر، و دامنه آن تا ابد از ادراک دورتر است و مردمان را فراخواند، تا با شکرگذارى آنها نعمت‌ها را زیاده گرداند و با گستردگى آنها مردم را به سپاسگزارى خود متوجّه ساخت، و با دعوت نمودن به این نعمت ها آنها را دو چندان کرد... پس خداى بزرگ بوسیله پدرم محمد صلى اللَّه علیه و آله تاریکى‏‌هاى آن را روشن و مشکلات قلب ها را برطرف و موانع رؤیت دیده‏‌ها را از میان برداشت و با هدایت در میان مردم قیام کرده و آنان را از گمراهى رهانید و بینایشان کرده و ایشان را به دین استوار و محکم رهنمون شده و به راه راست دعوت نمود... تا هنگامى که خداوند او را به سوى خود فراخواند، فراخواندنى از روى مهربانى و آزادى و رغبت و میل...».

* حکایت نعمت‌ها و نمک‌نشناسی‌ها

آن حضرت در ادامه، به بازگویی برخی نعمت‌های پروردگار پرداخت؛ «پس خداى بزرگ ایمان را براى پاک کردن شما از شرک و نماز را براى پاک نمودن شما از تکبّر، و زکات را براى تزکیه نفس و افزایش روزى، و روزه را براى تثبیت اخلاص و حج را براى استحکام دین، و عدالت‏‌ورزى را براى التیام قلب‌ها، و اطاعت ما خاندان را براى نظم یافتن ملت‌ها، و امامتمان را براى رهایى از تفرقه، و جهاد را براى عزت اسلام، و صبر را براى کمک در بدست آوردن پاداش قرار داد... و امر به معروف را براى مصلحت جامعه، و نیکى به پدر و مادر را براى رهایى از غضب الهى، و صله ارحام را براى طولانى شدن عمر و افزایش جمعیت، و قصاص را وسیله حفظ خون‌ها، و وفاى به نذر را براى در معرض مغفرت الهى قرار گرفتن، و دقت در کیل و وزن را براى رفع کم‏‌فروشى مقرر فرمود و نهى از شرابخوارى را براى پاکیزگى از زشتى، و حرمت نسبت ناروا دادن را براى عدم دورى از رحمت الهى، و ترک دزدى را براى پاک دامنى قرار داد، و شرک را حرام کرد تا در یگانه‏‌پرستى خالص شوند».

و ادامه داد: «پس آن گونه که شایسته است از خدا بترسید، و از دنیا نروید جز آنکه مسلمان باشید، و خدا را در آنچه بدان امر کرده و از آن بازداشته اطاعت نمائید، همانا که فقط دانشمندان از خاک مى‏‌ترسند. آنگاه فرمود: اى مردم! بدانید که من فاطمه و پدرم محمد است، آنچه ابتدا گویم در پایان نیز می‌گویم، گفتارم غلط نبوده و ظلمى در آن نیست، پیامبرى از میان شما برانگیخته شد که رنج‌هاى شما بر او گران آمده و دلسوز بر شما است، و بر مؤمنان مهربان و عطوف است؛ پس اگر او را بشناسید می‌دانید که او در میان زنانتان پدر من بوده، و در میان مردانتان برادر پسر عموى من است، چه نیکو بزرگوارى است آنکه من این نسبت را به او دارم».

* آغاز نفاق

دختر گرامی پیامبر (ص) در ادامه این خطبه جانسوز و درس‌آموز، به موشکافی انحراف امت پس از رحلت پیامبر (ص) پرداخت و فرمود: «و آن گاه که خداوند براى پیامبرش خانه انبیاء و آرامگاه اصفیاء را برگزید، علائم نفاق در شما ظاهر گشت و جامه دین کهنه، و سکوت گمراهان شکسته، و پست رتبه‏‌گان با قدر و منزلت گردیده، و شتر نازپرورده اهل باطل به صدا درآمد، و در خانه‏‌هایتان بیامد، و شیطان سر خویش را از مخفى‌‏گاه خود بیرون آورد، و شما را فراخواند، مشاهده کرد پاسخگوى دعوت او هستید، و براى فریب خوردن آماده‌اید... آن گاه آن قدر درنگ نکردید که این دل رمیده آرام گیرد، و کشیدن آن سهل گردد، پس آتش‏گیره‏ ها را افروخته‌‏تر کرده، و به آتش دامن زدید تا آن را شعله‏‌ور سازید...»

و فرمود: «آیا می‌گوئید محمد صلى اللَّه علیه و آله بدرود حیات گفت، این مصیبتى است بزرگ و در نهایت وسعت، شکاف آن بسیار، و درز دوخته آن شکافته، و زمین در غیاب او سراسر تاریک گردید، و ستارگان بی‌فروغ، و آرزوها به ناامیدى گرایید، کوه‌ها از جاى فروریخت، حرمت‌ها پایمال شد، و احترامى براى کسى پس از وفات او باقى نماند. به خدا سوگند که این مصیبت بزرگ تر و بلیّه عظیم‏تر است، که همچون آن مصیبتى نبوده و بلاى جانگدازى در این دنیا به پایه آن نمی رسد».

* شکایت به پیامبر خاتم (ص)

سپس آن حضرت رو به سوى قبر پیامبر کرد و فرمود: «بعد از تو خبرها و مسائلى پیش آمد، که اگر بودى آنچنان بزرگ جلوه نمى‌‏کرد. ما تو را از دست دادیم مانند سرزمینى که از باران محروم گردد و قوم تو متفرّق شدند، بیا بنگر که چگونه از راه منحرف شدند!

از این پس واى بر من در هر صبح و شام، پناهم از دنیا رفت و بازویم سست شد، شکایتم بسوى پدرم بوده و از خدا یارى مى‌‏خواهم، پروردگارا نیرو و توانت از آنان بیشتر و عذاب و عقابت دردناکتر است».

ارسال نظرات