02 آذر 1402 - 09:19

پایگاه رهنما:

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز پنجشنبه ۲ آذر

چرا اسرائیل تسلیم آتش‌بس شد؟ 

جعفر بلوری
سه‌شنبه شب یعنی 30 آبان 1402 و در چهل‌ و ششمین روز جنگ غزه، سرانجام نتانیاهو برخلاف تمام ادعاهایی که داشت، 
تن به آتش‌بسی 4 روزه داد. این آتش‌بس که قرار است از صبح امروز پنج‌شنبه آغاز شود، هم مهم است، هم متزلزل است و هم حقایقی را برملا می‌کند. در این باره گفتنی‌هایی هست:
1-هیچ بعید نیست این آتش‌بس ، حتی دقایقی پس از آغاز، از سوی صهیونیست‌ها نقض شود؛ چرا در این‌جا، با یک طرف متعادل و عادی که پایبند به تعهداتش باشد مواجه نیستیم. اگر به اظهارات و مواضع صهیونیست‌ها طی همین چهل و هفت روز گذشته درباره فلسطینی‌ها رجوع کنید، قطعا شما هم به این نتیجه خواهی رسید که طرفِ جنگ فلسطینی‌ها، موجوداتی به شدت نژادپرست هستند که خود را از همه نوع بشر برتر می‌دانند لذا اهمیتی هم به تعهداتی که می‌دهند نمی‌دهند. اگرهم جنایاتی را که در این چهل و اندی روز در غزه مرتکب شدند مرور کنید، وحشی بودنشان دستگیر شما می‌شود. دیدیم که از بالاترین و رسمی‌ترین مقامات صهیونیست ، تا خاخام‌ها و نظامیان این رژیم، جلوی دوربین‌های تلویزیونی گفتند، ساکنان غزه را اصولا انسان نمی‌دانند و کشتن زنان و کودکان ساکن این باریکه را امری درست و انسانی می‌دانند! آنها «اعتقاد دارند» که خداوند نه فقط ساکنان غزه- که تمام انسان‌ها -را برای خدمت به این نژاد خلق کرده است. آن‌قدر از این دست موضع‌گیری‌ها گرفته‌اند که نیازی به نقل قول مستقیم و آوردن اسامی آنها نیست، یک جست‌وجوی ساده اینترنتی کفایت می‌کند. بنابر این هیچ بعید نیست زیر تعهداتشان زده و آتش‌بس را به بهانه‌های مختلف نقض کنند. از همین رو تمام گروه‌های مقاومت یعنی حزب‌الله لبنان و یمن و فلسطین هشدار داده‌اند، درصورت تخلف صهیونیست‌ها از مواد آتش‌بس، پاسخ متناسب خواهند داد.
2-این آتش‌بس از اهمیت فوق‌العاده بالایی برخوردار است. برای یافتن چرایی این اهمیت، کافی است به اظهارات بلندپایه‌ترین مقامات رژیم صهیونیستی که طی روزهای آغازین جنگ به طور مرتب تکرار می‌شد، رجوع کنید. بنیامین نتانیاهو، گالانت و هرتزوگ، به ترتیب نخست‌وزیر، وزیر جنگ و رئیس رژیم صهیونیستی نه یک یا دو بار بلکه بارها تاکید کرده بودند «هیچ‌گونه وقفه بشردوستانه»‌ای را نخواهند پذیرفت و تا زمان تسخیر کامل غزه و ریشه‌کن کردن حماس و آزادی تمام اسرای جنگ را با قدرت ادامه خواهند داد. این لاف‌های گزاف‌‌، مال یک سال و ده سال پیش نیست؛ متعلق به همین چند روز گذشته است. اکنون که در حال مطالعه این یادداشت هستید، نه غزه اشغال شده، نه حماس ریشه‌کن شده و نه تمام اسرای صهیونیست آزاد شده‌اند و همین سه کذابی که نامشان رفت، کسانی هستند که نمایندگانشان با حماس به توافق رسیده‌اند. به عبارتی، پذیرش این آتش‌بس از سوی صهیونیست‌ها به معنای شکست اسرائیل است. اسرائیلی که کمک‌های بی‌وقفه مالی، تسلیحاتی، نظامی و اطلاعاتیِ آمریکا، آلمان، انگلیس و چند کشور مرتجع عربی را داشت اما حریف چند گروه مقاومت در یک باریکه و دو نقطه دیگر خارج از این باریکه نشده است. اسرائیل با ریختن ده‌ها هزار تُن بمب و موشک بر سر مردم غزه -که قدرت تخریب آن سه برابر بمب‌های اتمی است که آمریکا بر سر مردم ژاپن ریخت- به اهداف اعلامی‌اش نرسید و حالا می‌گوید: «دردناک است. ما مجبور به پذیرش آتش‌بس شدیم.». آیا همین یک جمله اسحاق هرتزوگ اسرائیل، برای اینکه بدانیم، پذیرش این آتش‌بس به معنای شکست اسرائیل است، کافی نیست؟
3-از آنجایی که کنترل امور اسرائیل، از همان روز 7 اکتبر و ضربه تاریخی حماس به این رژیم، از دست صهیونیست‌ها خارج شد و اداره امور این رژیم جعلی به دست آمریکایی‌ها افتاد، می‌توان شکست اسرائیل را مساوی با شکست آمریکا دانست. اسنادی وجود دارند که نشان می‌دهند آمریکایی‌ها، هم در جریان جنگ 33 روزه سال 2006 و هم در این جنگ، با آتش‌بس-دائم یا موقت- مخالفت می‌کردند. در جنگ 33 روزه در همان ایام نخست (روز هشتم) و در جنگ فعلی غزه نیز از روزهای چهارم یا پنجم، صهیونیست‌ها بنا به دلایل متعدد از جمله آسیب‌پذیری در جنگ‌های طولانی، خواستار آتش‌بس می‌شوند، اما آمریکایی‌ها اجازه این کار را نمی‌دهند. اظهارات امثال نتانیاهو و گالانت درباره مخالفتشان با آتش‌بس (که در بند 2 به بخشی از آن شاره شد) اظهاراتی هستند که دولت دموکرات آقای بایدن در دهانشان گذاشته است. فلذا، پذیرش این آتش‌بس به معنای عقب‌نشینی و شکست آمریکا نیز هست.
4-در چرایی تسلیم شدن آمریکا و رژیم صهیونیستی و تن دادن آنها به آتش‌بس، می‌توان به چند نکته مهم اشاره کرد. رسانه‌های عبری زبان مثل «هاآرتص» می‌گویند، دلیل این عقب‌نشینی، فشارهای گسترده افکار عمومی جهان بوده است. بنابر اعلام مراکز مطالعاتی این رژیم، 95 درصد اعتراض‌های خیابانی که در جهان طی این مدت رخ داده است، در حمایت از ملت مظلوم فلسطین و علیه جنایات وحشیانه صهیونیست‌های کودک‌کش بوده و تنها 5 درصد این تجمعات در حمایت از صهیونیست‌ها برگزار شده‌اند و بخشی از این 5 درصد هم با دریافت پول و به شکل مصنوعی راه‌اندازی شده‌اند. شجاعت و مقاومت مثال‌زدنی ساکنان غزه نیز از دیگر دلایل این عقب‌نشینی اسرائیل است. این شجاعت نیز
نه ارتباطی با ژن این مردمان مسلمان دارد و نه تحت تاثیر آب و هوا یا نوع تغذیه آنهاست! تقریبا تمام ساکنان 2 و نیم میلیون نفری باریکه غزه در شرایط جنگی، محاصره کامل و سخت، زندگی کرده و بزرگ شده‌اند. از دریچه «روانشناسی اجتماعی» اگر به این موضوع نگاه کنیم، می‌توانیم نتیجه بگیریم ؛ مردمانی که در شرایط سخت بزرگ شده باشند، شجاع‌تر از مردمان دیگر خواهند بود. حالا به این وضع، ایمان و توکل را هم اضافه کنید. دیروز گاردین طی گزارشی خواندنی نوشت که نزدیک به دو میلیون جوان آمریکایی با مشاهده شجاعت فلسطینی‌های ساکن غزه، کنجکاو شده و با رجوع به قرآن، در جست و جوی راز این همه شجاعت و مقاومت برآمده‌اند: «مگان بی. رایس عاشق خواندن است. او اخیرا یک باشگاه کتاب‌خوانی در شبکه اجتماعی دیسکورد» راه‌اندازی کرده و اقدام به معرفی کتاب به مخاطبان می‌کند. ماه گذشته رایس که دارد ۳۴ ساله می‌شود و در شیکاگو زندگی می‌کند، در حساب‌های کاربری‌اش در فضای مجازی درباره بحران انسانی در غزه صحبت می‌کرد. او می‌گوید می‌خواستم درباره دین مردم فلسطین صحبت کنم و اینکه این دین چقدر قوی است که آنها حتی وقتی همه چیزشان از دست رفته باز هم در اولین فرصت از خداوند تشکر می‌کنند. در همین اثنا، بعضی از طرفداران رایس در فضای مجازی به او گفته‌‌اند که می‌تواند برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر درباره دین اسلام کتاب مقدس مسلمانان، قرآن را مطالعه کند. بعد از آن رایس با آنکه در خانواده‌‌ای مذهبی بزرگ نشده بود در دیسکورد باشگاه کتب مذهبی دنیا را راه‌اندازی کرد و از آدم‌های دارای پیش‌زمینه‌های مذهبی مختلف دعوت کرد تا در کنارش به مطالعه قرآن بپردازند. 
یکی دیگر از دلایل عقب‌نشینی آمریکا و اسرائیل از اظهارات اولیه‌شان و پذیرش این آتش‌بس، به یاران شجاع و با وفای حماس باز‌می‌گردد. حماس  این بار در مواجهه با اسرائیل تنها نبود. حزب‌الله لبنان که بنابر اعلام شبکه تلویزیونی الجزیره، توانایی‌های نظامی‌اش، محافل علمی-نظامی غرب و آمریکا را به حیرت کشانده، حتی یک روز هم غزه را تنها نگذاشت. انقلابیون یمن نیز در این مدت سنگ‌تمام گذاشتند. در واقع آمریکا و اسرائیل (و صدالبته یک 
دو جین از کشورهای عربی و غربی این بار با سه جبهه به شدت فعال و با انگیزه و شجاع مواجه بودند. حزب‌الله لبنان بنا بر اعلام رسانه‌های غربی به تنهائی چیزی بالغ بر 100 هزار نظامی صهیونیستی را در جبهه شمال درگیر کرده‌ که بسیاری از آنها، جزو نیروهای نخبه صهیونیستی و آمریکایی هستند. ارتش و انقلابیون یمن نیز امن‌ترین نقطه اسرائیل یعنی بندر ایلات را «ناامن» کرده‌اند؛ کشتی تجاری رژیم صهیونیستی با میلیاردها دلار خودرو را به غنیمت گرفته و دریای سرخ را هم برای صهیونیست‌ها و هر آنکه به این رژیم متصل باشد، ناامن کردند. همین دیروز دانیل‌هاگاری، سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی اعلام کرد، یمنی‌ها علاوه‌بر پهپاد، موشک‌های کروز خود را هم علیه ایلات به خدمت گرفته‌اند.‌
عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز پنجشنبه ۲ آذر
دورنمای آتش بس!
 دکترحامد رحیم‌پور
شاید بتوان گفت خبر دستیابی به توافق آتش بس موقت در نوار غزه مهم‌ترین خبر ساعات گذشته و بلکه روزهای گذشته به شمار می‌رود. با وجود آن‌که طرف‌های فلسطینی و صهیونیست این خبر را تأیید کرده اند درباره پایداری این توافق و یا تمدید آن از سوی اسرائیل تردیدهای زیادی وجود دارد. اما اجرایی شدن این توافق موقت بیشتر به سود اسرائیل است یا حماس؟ بیشترین منفعت از این تنفس 4 روزه را کدام طرف خواهد برد ؟ و... واقعیت این است که در این 47 روز از شروع جنگ، رژیم صهیونیستی 3 هدف مهم را در حمله به غزه اعلام کرد:1- نابودی حماس2-کنترل کامل نوار غزه3- آزادی اسرای اسرائیلی. با این حال، پذیرش آتش بس در غزه در حالی صورت گرفته است که تل آویو نتوانسته به هیچ کدام از اهداف خود تاکنون دست یابد. همچنان موشک باران از نوار غزه به سمت شهرهای اشغالی هرچند با قدرت  و تعدد کمتری ادامه داشته است. روی زمین نیز مقاومت غزه با اجرای تاکتیک انعطاف پذیری که پیاده کرده است (از تلفات‌گیری تا عدم تثبیت و تمرکز و حتی بازپس‌گیری) نشان داده که سازمان رزمش را برای ضربات طولانی به دشمن  صهیونیستی حفظ کرده است. کمین جانانه اخیر علیه نیروهای اشغالگر در جحرالدیک که مثلا چند هفته پیش سقوط کرده بود نشان دهنده این راهبرد است. بنابراین برخلاف هدف اعلام شده از سوی تل‌آویو، 47 روز بمباران غزه نتوانست به حذف و نابودی حماس در باریکه غزه منجر شود. افزون بر این، حتی نبرد زمینی غزه نیز نتواست این باریکه متراکم را به کنترل اشغالگران صهیونیست درآورد. در جنوب غزه جز همان خانه‌های پراکنده باغی یا در ورودی مناطق وشهرک های مسکونی صهیونیست ها نتوانسته اند پیشروی کنند. در شمال غرب و شمال باریکه غزه حتی اوضاع برای نیروهای مهاجم از این هم دشوارتر بوده است. اسرائیل در همان روزهای نخستین، به نوعی از ورود به بیت حانون و بیت لاهیا  خبرمی داد اما حالا با گذشت نزدیک به20 روز از عملیات زمینی همچنان نبرد در این 2 منطقه ادامه دارد. برای برخی از تحلیلگران خوش بین هم قابل باور نبود که بعد از 20 روز درگیری زمینی، اسرائیل همچنان در ورودی های این دو منطقه باقی بماند.پذیرش توافق همچنین نشان می دهد که کابینه نتانیاهو به شدت تحت فشار جامعه داخلی اسرائیل قرار دارد. یوآو گالانت، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی 2 هفته پیش تنها شرط آتش بس را آزادی همه اسرای اسرائیلی در نوار غزه عنوان کرده بود، اما در حال حاضر تل آویو فقط با آزادی 50 اسیر از سوی حماس، آتش بس را پذیرفته است. این در حالی است که تعداد کل اسرای اسرائیلی در نوار غزه ازسوی تل آویو بیش از 200 نفر اعلام شده است اما این تعداد از سوی حماس همچنان مبهم گذاشته شده است تا دشمن دچار اختلال محاسباتی باشد. البته که به طور کلی در ارزیابی دستاوردها و شکست ها بین اسرائیل به عنوان چهارمین ارتش قدرتمند دنیا و گروه چریکی حماس باید نگاهی نامتقارن داشت چراکه امکان دارد وضع شروط یا ضربه‌ای  برای اسرائیل یک شکست باشد اما در همان سطح برای حماس پیروزی تلقی شود اما به نظر می رسد در یک نگاه واقع بینانه تا این جای کار نه تنها هیچ‌کدام از اهداف ‌صهیونیستی اشاره شده  در جنگ فعلی محقق نشده‌، بلکه تمام تلاش‌های این رژیم برای کسب مشروعیت بین‌المللی مخدوش شده است. به نظر می رسد تن دادن مقامات تل آویو به آتش بس موقت نیز به‌رغم تاکید های چندباره روزانه مبنی بر عدم آتش بس و ورود سوخت پیش از آزادی تمامی اسرای اسرائیلی، خودش موفقیتی برای مقاومت تلقی می شود. نتانیاهو بارها به تصریح و تاکید گفته بود «هیچ آتش‌بسی» در کار نخواهد بود مگر پس از بازگشت «همه گروگان‌ها». حتی مقامات ارتش اسرائیل تصریح کرده بودند که آتش بس موقت کمک به حماس است و نخواهیم پذیرفت. چهره‌های افراطی کابینه صهیونیستی نیز مدام روی آزادی بی قید و شرط همه اسرا و ادامه حملات تا اجبار حماس به آزادی همه آن‌ها  تاکید داشتند. مرور این اخبار و اظهارات نشان می دهد این توافق حداقل روی کاغذ دستاورد بیشتری برای مقاومت فلسطین نسبت به طرف اسرائیلی خواهد داشت. در اجرا نیز مخصوصا آن بخش که به میزان پایبندی اسرائیلی ها به توافق بر می گردد البته با اما و اگرهایی روبه‌روست. نسبت دوتابعیتی ها با اسرای آزاد شده،حجم ورود کامیون های کمک رسان و... در جمع بندی موفقیت آمیز بودن آتش بس اهمیت دارد.خلاصه آن‌که به نظر می رسد اصل تحقق آتش بس با توجه به شرایط اجتماعی و انسانی بحرانی شمال غزه برای مقاومت فلسطین یک موفقیت به حساب می آید. از منظر نظامی نیز فرصتی برای تنفس وباز آرایش گردان های قسام پس از روزهای پرفشار اخیر است هرچند نتانیاهو  هم از آزادی همین اسرا بهره برده و با فضاسازی جدی بالاخره بعد ۴۶ روز جنگ، کمی از التهابات داخلی کاسته ویک دستاورد نمایشی برای خود خواهد تراشید. با این حال امیدواریم آتش بس موقت تبدیل به آتش بس دایم  وکامل شود. آن هم زمانی که همچنان طرف صهیونیست به  3 هدف اعلامی خود در حمله به غزه دست پیدا نکرده باشد. در آن صورت حتی با آزادی تمام‌اسرای اسرائیلی  باز هم پیروز قاطع ۷ اکتبر حماسی است که معادلات جدیدی را در نظم منطقه ای و امنیت اسرائیل آغاز و تثبیت و موجودیت خود را حفظ کرده است. به امید آتش بس کامل و پایان جنگ.
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز پنجشنبه ۲ آذر
 
بسیج الگوی هسته‌های مقاومت جهانی
حمیدرضا شاه‌نظری
انقلاب اسلامی در ایران، نقطه عطفی نه فقط در تاریخ ایران، بلکه در تاریخ جهان بود که بعد از قرن‌ها غلبه مادی‌گرایی و الحاد غربی بر تفکر بشری و تلاش برای سیطره کامل این اندیشه و مکتب بر جهان، به وقوع پیوست و تاریخ جهان را به دو بخش تقسیم کرد. به جرئت می‌توان گفت که تشکیل بسیج به مثابه نخستین هسته مقاومت و گسترش آن در منطقه و جهان نیز مهم‌ترین دستاورد و نیز مهم‌ترین پیشران تداوم این انقلاب بوده است. بر کسی پوشیده نیست که تفکر بسیج و حاملان این تفکر بودند که بعد از انقلاب اسلامی، این انقلاب و کشور را به سلامت از کوران حوادث عبور دادند و علاوه بر آن، ایران را به سطح قدرت فعلی رساندند. ولی آنچه امام خمینی (ره) دوراندیشانه آن را تدبیر کرد و بعد از او از سوی امام خامنه‌ای امتداد یافت تسری مکتب بسیج که همان مکتب مقاومت است در پهنای منطقه و جهان بود. شاید مهم‌ترین وجه ممیزه انقلاب اسلامی با سایر انقلاب‌های بزرگ جهان بعد از جنبه دینی و الهی بودن این انقلاب، تشکیل بسیج مستضعفین و ارائه الگویی بی‌بدیل از مقاومت در برابر نظام سلطه بود. این الگو ویژگی‌هایی دارد که قابل تقلید و کپی‌برداری تقلبی نیست مگر از سوی کسانی که در چارچوب مکتب بسیج و آرمان‌های آن به فعالیت بپردازند و حامل مکتب بسج باشند.

بسیج برای رهایی‌بخشی مستضعفین و مردم تحت ستم و انقیاد جهان از ظلم و سلطه مستکبران و یاران شیطان تشکیل شد و گام اول آن نیز دفاع از انقلاب نوپایی بود که حالا یک نظام شیطانی آهنین در پهنه جهانی دشمن آن بود. این رهایی‌بخشی انقلاب اسلامی منبعث از اسلام بوده و به طور کامل در مکتب اسلام عینیت یافته است، ولی با این حال هر گروه و ملت مستضعفی که به دنبال رهایی از سلطه مستکبرین عالم باشد ولو مسلمان نباشد، ولی معتقد به این رهایی‌بخشی بوده و خود را در نقطه مقابل جبهه ظلم، کفر و الحاد ببیند و قائل به مبارزه با این جبهه باشد در ذیل بسیج و هسته‌های جهانی مقاومت می‌گنجد. انقلاب اسلامی نیز نقطه آغاز این رهایی‌بخشی به دست ملتی بود که حاکمانش تحت سلطه نظام سلطه قرار گرفته و مجری برنامه‌های آنان بودند و این بسیج بود که توانست تمام توطئه‌ها را خنثی کند و این انقلاب ناتمام را استمرار بخشد.
نظم کنونی جهان، ماحصل تقابل مستکبران عالم و غلبه آنان بر ملت‌های محروم و مستضعف است. انقلاب اسلامی برای تغییر این مناسبات ظالمانه مبتنی بر نگاهی انسانی برگرفته از تعالیم الهی انبیا و اولیا به وجود آمد و از این رو استکبارستیزی و نفی سلطه، یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این انقلاب است. از این رو هرجا که ظلمی هست، نیروی رهایی‌بخش انقلاب اسلامی که همان بسیج توده‌های مردم و تشکیل هسته‎‌های مقاومت است قابلیت تحقق و اثرگذاری دارد. به همین دلیل است که در وهله اول، هسته‌های مقاومت در کشور‌های مختلف منطقه که به لحاظ اسلامی بودن نزدیکی بیشتری به انقلاب ایران دارند تشکیل شده و مهم‌ترین مانع پیشبرد اهداف امریکا و صهیونیسم به عنوان مغز و ستون‌های اصلی نظام سلطه هستند. پس استکبارستیزی یکی از مهم‌ترین ویژگی‌ها و نیز اصول تشکیل هسته‌های مقاومت به عنوان وجه مبارزاتی و نهضتی بسیج است. از این رو نوک پیکان تقابل هسته‌های مقاومت که از تفکر بسیج نشئت گرفته نیز به سمت جبهه استکبار که در امریکا و صهیونیسم و یاران آن‌ها تعین یافته هدف‌گیری شده است.
بسیج از دل ملت ایران جوشید و خروشید و وجهی خودانگیخته و برآمده از توده‌های مردم ایران داشت. این ویژگی امروز نیز در هسته‌های مقاومت منطقه به وضوح قابل مشاهده است. امروز اعضای حزب‌الله لبنان همان مردم لبنان هستند که در طول روز به کار‌های خود مشغول هستند، ولی آماده جانفشانی در راه مقابله با ظلم و استکبار و دفاع از مردم هستند. مقاومت فلسطین همان جوانان فلسطین هستند که برای دفاع از آرمان‌های خود و نفی ظلم و سلطه، تفنگ به دست گرفته و جانفشانی می‌کنند ودقیقاً به همین خاطر است که باوجود فشار سنگین و بی‌سابقه صهیونیست‌ها و جنایات هولناک و ظلم بی‌پایان آن‌ها در جنگ غزه، هیچ کدام از مردم غزه زبان به شکایت از گروه‌های مقاومت نگشودند، چون که مقاومت فلسطین امروز همان مردم فلسطین است و نمی‌توان تفکیکی بین آنان قائل شد.
تشکیل بسیج و نگرش ویژه بنیانگذار انقلاب اسلامی به آن، برهم زننده همه توطئه‌ها و تمهیدی برای شکست برنامه‌های استکبار جهانی و رهایی همه ملل جهان از نظام جهانی سلطه است. یکی از تلاش‌هایی که از سوی نظام سلطه انجام شد، ساخت نسخه‌های تقلبی برای گمراه کردن ملل منطقه و جهان برای شکست الگوی بسیج و تقابل با جبهه مقاومت بود. نسخه‌هایی، چون جریانات تکفیری که نه خودانگیخته بودند، نه استکبارستیز و نه رهایی بخش که تلاش شد به ملل منطقه به عنوان یک نسخه مبارزاتی غالب شود، ولی شکست خورد. جریاناتی که دست‌ساز نظام سلطه، ضد مردم و ضد ملل منطقه بوده و به دنبال انقیاد و سلطه بر ملل و اقوام محروم بودند و به جای مبارزه با نظام سلطه به ظلم و جنایت علیه مردم منطقه پرداختند و این دقیقاً به خاطر مقابله با گسترش تفکر بسیج و مقاومت بود. بسیجی که به فرموده امام خمینی (ره) میقات پابرهنگان و لشکر مخلص خداست و امروز در میان برخی ملل منطقه الگوی عمل شده و هسته‌های مقاومت را به وجود آورده که تاکنون ثمرات بزرگی در پی داشته و مهم‌ترین مانع در برابر سلطه و رهایی‌بخشی ملل منطقه بوده است. شجره طیبه‌ای که تداوم تسری مکتب آن در میان ملل جهان، مهم‌ترین عنصر شکل دهنده نظم آینده جهان خواهد بود. آینده‌ای که از آن توده‌های محروم و مستضعف جهان بوده و به حاکمیت مستضعفین با بسیج جهانی آنان ختم خواهد شد.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز پنجشنبه ۲ آذر

شکست تمار عیار آمریکا

حنیف غفاری
درست در ایامی که بایدن و نتانیاهو تحت تاثیر شکست در عرصه متنی و فرامتنی جنگ غزه ناچار به پذیرش آتش‌بس شده‌اند، لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا به اوکراین سفر کرد. این سفر به‌دلیل نگرانی‌های امنیتی به‌طور رسمی از پیش اعلام نشده بود. آستین به مقام‌های اوکراین اطمینان داد واشنگتن به حمایت خود از این کشور در برابر تجاوز روسیه ادامه خواهد داد.

او همچنین بر تعهد مستمر آمریکا به ارائه کمک‌های امنیتی به اوکراین برای دفاع از خود تاکید کرد. این دومین سفر وزیر دفاع آمریکا به کی‌یف از شروع عملیات نظامی روسیه علیه اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ است. گرچه آستین از ادبیات مشابهی (نسبت به سفر قبلی) استفاده کرده و از حمایت همه جانبه کشورش از دولت زلنسکی و ارتش اوکراین سخن به میان آورده است، اما استراتژیست‌ها و تحلیلگران غربی متفق‌القولند رویکرد واقعی واشنگتن در قبال جنگ اوکراین (آن هم در برهه زمانی کنونی) با گذشته تفاوت پیدا کرده و دیگر امیدی نسبت به پیروزی اوکراین در نبرد نظامی با روسیه باقی نمانده است. 
چندی پیش، رسانه‌های غربی فاش کردند که دولت آمریکا از زلنسکی خواسته است برای جلوگیری از بدتر شدن اوضاع در میدان و تاثیر آن بر فرامتن جنگ، هر چه سریع‌تر مقدمات مذاکرات دیپلماتیک با روسیه را برای پایان دادن به جنگ (در ازای از دست رفتن بخش‌هایی از اوکراین) ساماندهی کند! این همان ایده کیسینجر است که می‌گوید، اوکراین برای پایان دادن به جنگ باید بخشی از خاک خود را به روسیه بدهد. این ایده ماه‌ها قبل مطرح شد، اما سران ناتو تصور می‌کردند با فرسایشی شدن نبرد، قدرت مدیریت آن‌ها بر صحنه افزایش خواهد یافت! این همان توهمی بود که به افزایش دامنه و عمق شکست اوکراین در جنگ با روسیه منجر شده است. اکنون لوید آستین، وعده پوچ دیگری به زلنسکی داده است. واشنگتن بزرگ‌ترین حامی کمک‌های نظامی به کی‌یف بوده و قطع این کمک‌ها می‌تواند ضربه بزرگی به اوکراین وارد کند، آن‌هم در شرایطی که این کشور برای دومین زمستان در جنگ آماده می‌شود. آمریکا ده‌ها میلیارد دلار کمک امنیتی در اختیار اوکراین قرار داده و مکررا متعهد شده تا زمانی که لازم باشد از کی‌یف حمایت کند، اما مخالفت نمایندگان جمهوریخواه باعث ایجاد تردید‌هایی در مورد آینده کمک‌های آمریکا به اوکراین شده است. حتی اخیرا بایدن ناچار شد با هدف نجات دولت فدرال از تعطیلی، بودجه عمومی را بدون در نظر گرفتن مؤلفه کمک‌های مالی به اوکراین مورد تایید قرار دهد. سال آینده (۲۰۲۴ میلادی) نیز انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار می‌شود و بایدن می‌داند در صورت استمرار نبرد تا آن زمان، وی قدرت دفاع از هزینه کرد واشنگتن در قبال این جنگ را نخواهد داشت. در چنین شرایطی ترامپ به‌سادگی خواهد توانست از جنگ اوکراین به‌مثابه نقطه ضعف دولت بایدن در عرصه سیاست خارجی استفاده کند. 
واشنگتن در حالی سخن از حمایت خود از اوکراین به میان آورده که هنوز تکلیف کمک‌های مالی وعده داده شده به دولت زلنسکی مشخص نیست. آستین و آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا در جلسه استماع کنگره در ماه اکتبر از نمایندگان خواستند حمایت خود را از اوکراین ادامه دهند، زیرا بدون حمایت آمریکا، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه پیروز خواهد شد. اعضای اروپایی ناتو نیز در ملاقات‌ها و پیام‌های رسمی و غیررسمی خود به زلنسکی تاکید کرده‌اند که دیگر جنگ اوکراین اهمیت خود را برای افکار عمومی اروپا از دست داده و اصرار دولت‌ها بر حمایت از کی‌یف، نتیجه‌ای عکس برای آن‌ها به همراه خواهد داشت.

 

عناوین اخبار روزنامه شرق در روز پنجشنبه ۲ آذر

فاصله‌گیری از نقش

حمزه نوذری
گاهی کارمندی را می‌بینیم که وظایفش را به درستی انجام نمی‌دهد یا با کاهلی، بی‌رمقی و بی‌توجهی وظیفه کاری‌اش را نصفه‌ونیمه انجام می‌دهد. در جامعه‌شناسی به این حالت فاصله‌گیری از نقش گفته می‌شود. یعنی کارمند مطابق با انتظارات و توقعی که از نقش او در نزد بقیه وجود دارد عمل نمی‌کند. یکی از دلایل می‌تواند این باشد که کارمند با فاصله‌گیری از نقشش می‌خواهد وانمود کند که شأن، جایگاه و شایستگی او بیشتر از موقعیت شغلی فعلی است؛ اما فاصله‌گیری از نقش فقط مربوط به محیط‌های کاری نیست. در محیط‌های آموزشی نیز این مسئله وجود دارد و در حال افزایش است. دانش‌آموزان از نقش دانش‌آموزی که یادگیری و مطالعه کتاب درسی و توجه به مباحث معلم است، فاصله‌ می‌گیرند. یک فرض این است که آنها این ذهنیت را دارند که مباحث کتاب و آنچه در کلاس می‌گذرد، به محیط واقعی و اجتماعی که او تصور می‌کند، ارتباط کمی دارد. فاصله‌گیری از نقش در محیط دانشگاه هم وجود دارد. دانشجویانی که نقش جوینده دانش بودن (آموزشی و پژوهش) را انجام نمی‌دهند و با بی‌تفاوتی، بی‌توجهی و بی‌میلی در کلاس حاضر می‌شوند؛ اما چه مباحثی چنین چیزی را ایجاد کرده است؟ در ادامه سعی می‌کنم برخی از آنها را بیان کنم.

الف- ابهام در نقش. برخی از دانشجویان اطلاع کمی از نقش دانشجو دارند. با برخی از آنها که صحبت کردم، می‌گفتند در دوران مدرسه فقط به آنها گفته شده که درس بخوانند تا به دانشگاه برسند و تصویر روشنی از چگونه‌بودن در دانشگاه و نقش دانشجوبودن ندارند یا تصور آرمانی‌شان این‌گونه بوده است که در دانشگاه سخت‌گیری‌های خواندن و مطالعه‌کردن وجود ندارد. ب- بی‌علاقگی به رشته تحصیلی. برای من تعجب‌آور است که حتی در دوران تحصیلات تکمیلی هم دانشجویانی هستند که به رشته خود بی‌علاقه هستند. برای برخی از آنها این تصور وجود دارد که اگر در رشته دیگری تحصیل می‌کردند، به این فاصله‌گرفتن از نقش دانشجو مبتلا نمی‌شدند. ج) اجبار به تحصیل. گروه دیگری از دانشجویان فاصله بسیاری از نقش دانشجوبودن دارند، آنها کسانی هستند که هیچ علاقه‌ای به میدان علم و دانشگاه ندارند و علایق و ترجیحاتشان در محیط دانشگاه نیست اما اجبارهای والدین یا فشار اجتماعی باعث شده که در یک رشته تحصیلی که قبول شده‌اند، مشغول تحصیل شوند، درحالی‌که چنین نقشی را با نقش اصلی خود در تعارض می‌بینند. عجیب است که گروهی دیگر دلیل فاصله نقشی از دانشجوبودن را نرفتن و به‌عقب‌انداختن خدمت سربازی می‌دانند. تعدادی هم شیوه تدریس استاد را دلیل بی‌علاقگی می‌دانند.‌ نکته عجیب این است که هیچ‌کدام از این افراد برای حل این مسئله، عملی و حرکتی انجام نمی‌دهند و سال‌ها در همین وضعیت باقی می‌مانند...

 نه کسی که در نقش دانشجوبودن ابهام دارد و نه کسی که نسبت به رشته خود بی‌علاقه است، فعالیتی برای کاهش این فاصله انجام نمی‌دهد. نه ابهام‌داشتن را با دانشگاه در میان می‌گذارد و نه حرکتی برای عوض‌کردن رشته خود و... انجام می‌دهند. در چنین وضعیتی زمان، منابع و استعدادهای زیادی هدر می‌رود. علاوه‌بر‌این حضور زیاد دانشجویانی که از نقش دانشجو‌بودن فاصله گرفته‌اند، در محیط دانشگاه و کلاس درس، دیگر دانشجویانی را که با عشق و علاقه وارد میدان آکادمی شده‌اند نیز متأثر می‌کند. به قول معروف «افسرده‌دلی افسرده کند انجمنی را». در کلاس درس گروهی از دانشجویان که نقش دانشجویی را خوب می‌شناسند و در کلاس علاقه و توجه نشان می‌دهند، کنار دانشجویانی نشسته‌اند که هیچ‌کدام از این ویژگی‌ها را ندارند. چنین دانشجویانی فضای دانشگاه را درگیر فعالیت‌های دیگری می‌کنند که سنخیتی با محیط دانشگاهی ندارد. استاد متبحر می‌تواند با توجه‌کردن به این مباحث و شیوه تدریس تعداد بیشتر ی را به جمع علاقه‌مندان به نقش دانشجویی اضافه کند اما کافی نیست. اصلاح ساز‌‌و‌کارهای دیگر مانند شیوه جذب دانشجو برای کاهش فاصله‌گیری از نقش لازم است. نکته مهم این است که آنچه برای تصمیم‌گیران و مدیران اهمیت بیشتری دارد، نه چاره‌اندیشی برای مسئله فاصله‌گیری از نقش بلکه چالش فاصله‌گیری افراد از قواعد نمود و شیوه بودن است. به‌عبارتی مسئله مهم‌تر برای برخی مدیران فاصله‌گیری افراد از قواعد بروز و نمایش خود است؛ یعنی چگونگی رؤیت‌پذیری و آشکارشدگی افراد چالش‌برانگیزتر است تا فاصله‌گیری از نقش.

روزنامه وطن امروز

به سمت گام نهایی
حسین پاک
 پس از گذشت ۴7 روز از آغاز عملیات توفان الاقصی توسط جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) با واسطه‌گری قطر و نظارت مصر و ایالات‌متحده آمریکا آتش‌بس موقت میان حماس و رژیم صهیونیستی برقرار شد. نوشتن این مقاله را در حالی آغاز می‌کنم که ۴۵ روز از حضور من در جبهه شمال فلسطین اشغالی و جنوب لبنان می‌گذرد. دیروز برای نخستین‌بار شاهد یک نبرد تمام‌عیار در تمام ساعات روز میان حزب‌الله و رژیم صهیونیستی در تمام نوار مرزی و گاه عمق اراضی طرفین بودیم. به جرات می‌توان گفت دیروز جبهه شمالی شاهد یک جنگ تمام‌عیار بود و کنترل آن از دست 2 طرف درگیری خارج شده بود، بویژه پس از اینکه رژیم صهیونیستی یک گروه خبری شبکه المیادین و 2 خودروی شهروندان لبنانی را هدف قرار داد. حزب‌الله پس از این حملات ۱۹ بار به مواضع رژیم صهیونیستی در مرز و عمق اراضی اشغالی هجوم برد که مهم‌ترین آن را می‌توان هدف قرار دادن کارخانه صنایع نظامی رافائل و یک مقر اطلاعاتی ارتش رژیم برشمرد. این در حالی است که مقاومت اسلامی فلسطین پاسخ رسمی خود درباره بند‌های مذاکره شده از ابتدای مذاکرات را به واسط قطری تسلیم کرده بود تا پس از آن مورد بحث در کابینه جنگ رژیم صهیونیستی قرار گیرد که در نهایت نیز کابینه تل‌آویو آن را پذیرفت. به جرات می‌توان گفت حماس و همپیمانانش در محور مقاومت بویژه حزب‌الله و انصار‌الله در حال تحقق یک پیروزی تاریخی بر اساس الگوی دستاورد‌های نقطه‌ای هستند. بر این اساس مقاومت در فلسطین پس از وارد کردن تلفات سنگین و به اسارت درآوردن تعداد بالایی از صهیونیست‌ها در کنار پیشروی به داخل اراضی اشغالی به مدت چند روز - که در مجال‌های بعدی می‌توان درباره ابعاد آن نوشت - توانست سطح جدیدی از قواعد درگیری (قواعد اشتباک) را بر دشمن تحمیل کند. به علاوه حزب‌الله لبنان نیز توانست تمام ۴۶ پایگاه رژیم در طول مرز بیش از ۱۰۰ کیلومتری جنوب لبنان و شمال فلسطین اشغالی را چندین بار مورد هدف قرار داده و توان نظامی، جاسوسی و اطلاعاتی رژیم را در نوار مرزی تا عمق ۷ کیلومتر در اراضی اشغالی از کار بیندازد. این یعنی دستاوردی بزرگ‌تر از جنگ ۳۳ روزه بدون آنکه خسارتی مانند آن جنگ به لبنان وارد شود. همچنین عملیات کم‌نظیر حزب‌الله در جنوب باعث مهاجرت معکوس نزدیک یکصد هزار شهرک‌نشین صهیونیست تا عمق 50 کیلومتری مرز با لبنان شد که بسیاری از آنها رسما اعلام کردند حتی با پایان جنگ حاضر به بازگشت به سرزمین‌های اشغالی در شمال فلسطین نیستند. این می‌تواند بزرگ‌ترین ضربه به 2 رکن اساسی رژیم صهیونیستی یعنی «امنیت و زندگی بهتر» باشد؛ وعده‌ای که شهرک‌نشینان با آن از سراسر دنیا به سرزمین‌های اشغالی مهاجرت کرده‌اند و حالا در شهرک‌های شمالی و شهرک‌های غلاف غزه به محاق رفته است. در این میان انصارالله یمن با چند عملیات مهم توانست توازن اجتماعی و سیاسی خود در جهان عرب را برقرار کرده و به یک عامل تعیین‌کننده در مهم‌ترین مساله سیاسی - امنیتی منطقه تبدیل شود. با ورود به ساعات اولیه آتش‌بس ۴ روزه یقین دارم اگر مقاومت در منطقه بتواند دستاورد‌های نقطه‌ای را ادامه دهد و حماس در غزه از تغییر دموگرافیک جلو‌گیری کرده و تلفات دشمن را افزایش دهد، مقاومت یک گام بسیار بزرگ به سمت «گام نهایی» خواهد برداشت و این پیروزی نقش بسیار مهمی در معادلات آینده منطقه غرب آسیا ایفا خواهد کرد. توافق برای آتش‌بس موقت بین حماس و رژیم صهیونیستی نشان داد اسرائیل در این 46 روز هیچ دستاوردی جز کشتار مردم نداشته است. همان‌طور که در مرز لبنان و سرزمین‌های اشغالی هیچ دستاوردی نداشت و 3 خبرنگار لبنانی را به شهادت رساند تا به نوعی اعتراف کند هیچ دستاورد ملموسی نداشته است. رژیم صهیونیستی در حمله به بیمارستان شفا نیز قصد داشت اینطور القا کند که مقاومت را از بین برده است ولی در جوامع بین‌الملل نتیجه عکس داد و کشورهای غربی را هم به واکنش در مخالفت با آنها واداشت. در پایان باید گفت آتش‌بس موقت نشان داد اسرائیل جایی در آینده غرب آسیا ندارد و این موضوع از درگیری‌های جنوب لبنان مشخص است.
روزنامه رسالت

سازمان دوَل نامتحد!

محمدکاظم انبارلویی

۱- نزدیک به ۵۰ روز است از جنگ رژیم صهیونیستی علیه ملت مظلوم فلسطین در غزه می‌گذرد. ده‌ها نشست مجمع عمومی و نیز شورای امنیت سازمان به‌اصطلاح ملل متحد برگزارشده است اما نتوانسته ، جلوی جنگ و خونریزی ، نسل‌کشی و جنایات جنگی در غزه را بگیرد.
سازمان ملل متحد یک دروغ بزرگ در سپهر سیاست جهانی و حقوق بین‌الملل است. نه «سازمانی» در کار است نه «مللی» و نه «اتحادی»!
اگر سازمان ملل متحدی در کار بود باید فورا رژیم صهیونیستی را به‌عنوان یاغی و محور «شرارت» در جهان که ده‌ها قطعنامه شورای امنیت را در منع شهرسازی‌ها به سخره گرفته و زانوی خود را روی گردن ملت فلسطین نهاده و با تداوم اشغالگری مرتکب جنایات جنگی شده ، ذیل ماده ۴۱ و ۴۲ فصل هفتم منشور ملل متحد ببرد و با یک اجماع جهانی به حیات ننگین چنین رژیمی پایان می‌داد.
۲- آنچه امروز بشریت در آرایش سیاسی جهان تجربه می‌کند شکل‌گیری یک سازمان ملل متحدی است که مقر آن نه در شهر نیویورک بلکه در کف خیابان‌های کشورهای پنج قاره جهان است. ملل متحدی که فارغ از گرایش‌ سیاسی دولت‌های خود بر اساس فطرت و پاسخ به ندای وجدان خود خواهان آتش‌بس ، محاکمه سران رژیم صهیونیستی و پایان دادن به اشغالگری و ارتکاب جنایات علیه بشریت هستند.
رژیم صهیونیستی امروز ازیک‌طرف با «طوفان» یک نبرد نظامی بر اساس حق دفاع مشروع یک ملت روبه‌رو است و از طرف دیگر با یک «زلزله» سیاسی در افکار عمومی جهان ، که شبانه‌روز حکام غاصب و قصاب اشغالگران قدس را لعن و نفرین می‌کنند.
بدون شک آن «طوفان» و این «زلزله» به حیات ننگین تروریست‌های صهیونیست در قدس شریف پایان خواهد داد. اسرائیل نمی‌تواند نسبت به رفراندوم جهانی علیه مشروعیت خود ساکت باشد!
۳- مقام معظم رهبری در بازدید از نمایشگاه هوافضای سپاه خطاب به ملت‌ها فرمودند: «ملت‌ها با ادامه تجمعات و تظاهرات نگذارند مظلومیت ملت فلسطین فراموش شود.»
صدای شیون زنان و نعره کودکان بی‌دفاع زیر خروارها خانه‌های ویران و بیمارستان‌ها، مساجد و مدارس بمباران‌شده از طریق «انسان رسانه‌ها» در فضای مجازی به اقصی نقاط دنیا می‌رسد. صهیونیست‌ها نمی‌توانند از طریق کتمان کردن جنایات خود و سانسور فجایعی که در غزه می‌گذرد از بیداری وجدان و آگاهی ملت‌ها فرار کنند.
مقام معظم رهبری نیز خطاب به دولت‌های اسلامی فرمودند :
– دولت‌های اسلامی حداقل به یک مدت محدود ، روابط سیاسی خود را با رژیم صهیونیستی قطع کنند.
– دولت‌های اسلامی مانع رسیدن انرژی و کالا به اسرائیل شوند.
این دو پیشنهاد برای دولت‌های اسلامی که مدعی هستند جنایات اسرائیل را محکوم کردند عملی است. چرا به آن عمل نمی‌کنند؟! دولت ترکیه ۸ میلیارد دلار با دولت نامشروع اسرائیل مبادله اقتصادی دارد. ترک‌ها ۶ میلیارد دلار صادرات به اسرائیل دارند و ۲ میلیارد دلار واردات از اسرائیل ! چرا باید آقای اردوغان که در پی احیای قدرت دولت عثمانی است چنین مراوداتی با اسرائیل داشته باشد؟ صهیونیست‌ها در جنگ اول و دوم جهانی در کشورهای سرمایه‌داری نقشه تلاشی و تجزیه دولت عثمانی را کشیدند و فراخنای وسعت حکومت ترک‌ها را به ترکیه فعلی فرو کاهیدند. چرا باید ترک‌ها به دنبال «بازیگوشی نظامی» در سوریه و آذربایجان باشند و از خطر صهیونیسم در منطقه غفلت کنند؟ چرا اردوغان به‌عنوان یک کشور بزرگ اسلامی همچنان پس از ارتکاب جنایات جنگی صهیونیست‌ها در غزه به رفراندوم جهانی ملت‌ها علیه مشروعیت اسرائیل غاصب بی‌اعتنایی و روابط سیاسی و اقتصادی خود را با تل‌آویو حفظ می‌کند؟! دولت‌های بزرگ عربی مثل مصر ، اردن ،عربستان و … باید در روابط خود با اسرائیل تجدیدنظر کنند و در کنار ملت‌های خود و ملت‌های جهان علیه اسرائیل بایستند. هر نوع رابطه سیاسی و اقتصادی دولت‌های جهان با اسرائیل در تأمین سوخت ماشین جنایات جنگی اسرائیل،خیانت و جنایت علیه بشریت  است. این سابقه در حافظه تاریخ ملت‌ها محو نخواهد شد.
۴- دولت‌های یمن ، سوریه ، لبنان و عراق مستقیم و غیرمستقیم وارد جنگ با جلادان و قصابان صهیونیست شده‌اند و از پشتیبانی کامل ملت‌های خود برخوردارند. دیگر دولت‌های عربی و اسلامی باید به محور مقاومت بپیوندند و به جنایت علیه بشریت در غزه پایان دهند.
نتانیاهو به تعبیر هاآرتص همانند مرده‌ای است که روی دوپا راه می‌رود. راهبرد کودک‌کشی نتانیاهو به فروپاشی و سرنگونی رژیم صهیونیستی منجر می‌شود. نباید حکام عربی و اسلامی پس‌ازاین فروپاشی و سرنگونی تازه به ملت‌های خود بپیوندند و از روابط با صهیونیست‌ها تبری بجویند. دولت و ملت یمن با توقیف کشتی رژیم صهیونیستی، اولین گام را برای اجرای ماده ۴۱ و ۴۲ فصل هفتم منشور ملل متحد برداشت. حکم این توقیف از سوی شورای امنیت «سامانه ملل متحد» در تظاهرات میلیارد نفری در ۵ قاره جهان صادرشده است و مشروعیت اجرای این حکم مستند به رأی وجدان بشریت برای پایان دادن به جنگ و خونریزی و جنایات جنگی است. دیر یا زود دولت‌ها خواهند فهمید که اسرائیل غاصب یک تهدید جدی برای صلح جهانی است.

منبع: بصیرت

ارسال نظرات